مطالعه تطبیقی ساختار، جایگاه و نقش ارتش در انقلاب ایران ۱۹۷۹ و انقلاب مصر ۲۰۱۱

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 596

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

SPCONF06_1052

تاریخ نمایه سازی: 1 تیر 1400

چکیده مقاله:

بحث محوری این مقالعه بررسی تطبیقی ساختار و جایگاه ارتش و نقش آن در انقلاب ایران و تحولات مصر ۲۰۱۱ است. محور چهارچوب نظری این مقاله نظریه ساموئل هانتینگتون در باب رابطه ارتش با قدرت سیاسی می باشد. در این مقاله از روش تطبیقی و اسنادی استفاده شده است که پس از توصیف و مقایسه ساختار و جایگاه ارتش در دو کشور ایران در سال ۱۹۷۹ و مصر در سال ۲۰۱۱ و تطبیق آنها به نتایج ذیل دست یافتیم که ارتش قبل از انقلاب به علت ساختار سازمانی و تشکیلات حکومتی و نظام پادشاهی بر اساس قانون و یا سنت حکومت میکرد و دو گروه اشراف و صنف نظامیان لازم و ملزوم این نظام پادشاهی بودند و به طور طبیعی در این مقطع نقش نظامیان در سیاست در حوزه دخالت مستقیم قابل ارزیابی می باشد. همچنین در طول حکومت محمد رضا شاه ارتش در سیاست دخالت مستقیم داشت ولی بیشتر به عنوان ابزار دست گروه اشراف که در دربار بودند عمل مینمود و کمتر از خود استقلال عمل نشان میداد. در مصر تا سال ۱۹۵۲، یعنی سال استقلال مصر، ارتش و نظامیان، در کل در جامعه نقشی پیشرو نگرفتند و در مبادلات سیاسی هیچ تاثیری نداشتند. گروه افسران آزاد با انقلاب ۲۳ ژوئیه ۱۹۵۲ به قدرت رسید و با قبضه کردن قدرت توسط نظامیان به حاکمیت پادشاه فاسد و به دوران طولانی بردگی مصر خاتمه داده شد. با کسب قدرت حکومتی توسط نظامیان، نظام سیاسی مصر تجربه جدیدی آزمود به عبارت دیگر با انقلاب سال ۱۹۵۲، نظام مشروطه سلطنتی با سیستم چندحزبی به نظام دموکراسی ریاست جمهوری با سیستم تک حزبی تغییر یافت. بعد از ترور انورالسادات و روی کار آمدن معاون او، یعنی حسنی مبارک، که از افسران عالی رتبه نیروهای ارتش مصر و از طرفداران غرب به شمار می آمد، او بدون هیچ تغییر اساسی در شیوه حکومتی به سیاست داخلی و روابط خارجی سلف خود ادامه داد. در دوره مبارک نیروهای نظامی قدرت سیاسی را به طور کامل در دست دارند و نظامیان جای نخبگان سیاسی نشستند و به اعمال قدرت می پردازند و نظامیان برای حفظ قدرت خود ابزار نظامی را به کار میگیرند. بنابراین ارتش ستون فقرات رژیم حاکم را تشکیل میدهد. همچنین نقش ارتش های ایران و مصر در مواجهه با جنبشهای انقلابی در ایران سال ۱۹۷۹ و مصر در سال ۲۰۱۱ به این شکل بود که در کشور ایران در نهایت شورای امرای ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ تصمیم گرفت که درمقابل انقلاب تسلیم شود و در نتیجه ارتش اعلام بیطرفی کرد، در کشور مصر هم دیدیم که ارتش اگر چه جزئی از دستگاه سرکوبگر حکومتی و آخرین تیر ترکش قدرت حاکم بود، ولی با گذشت چند روز از تظاهرات مستمر مردم، ارتش حساب خود را از نیروهای امنیتی جدا کرد و بر مشروعیت خواسته های تظاهرکنندگان صحه گذاشت و اعلام بیطرفی کرد. در مورد ساختار و جایگاه ارتش و نقش آن در ایران و مصر پس از سرنگونی رژیم های پهلوی و حسنی مبارک، باید اذعان داشت که ارتش جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب نقش در حد کمتر از نفوذ در سیاست را ایفا می نماید، ولی در آن سوی ارتش مصر و نظامیان این کشور از بازیگران مهم و تاثیرگذار در بحران این کشور محسوب میشوند. شورای عالی نظامی به عنوان رکن اصلی ارتش بعد از کنار رفتن مبارک نقش کانونی در مدیریت بحران مصر یافت، اما بعد از آغاز ریاست جمهوری محمد مرسی این نقش کمی تعدیل شد و سرانجام با مداخله ارتش در کنار گذاشتن مرسی از قدرت این نقش بار دیگر بسیار پررنگ شد.

نویسندگان

حسن شجاعی

دانش آموخته کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز

رشید شریعتی نژاد

دانش آموخته کارشناسی پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور بهبهان

حمیدرضا شیخی

دانش آموخته کارشناسی پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور بهبهان