داستان آرش، بازمانده اسطوره «ایزد روشنایی کماندار» در اقوام هندواروپایی باستان
محل انتشار: فصلنامه مطالعات شبه قاره، دوره: 12، شماره: 39
سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 296
فایل این مقاله در 20 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_JSRU-12-39_013
تاریخ نمایه سازی: 9 خرداد 1400
چکیده مقاله:
داستان آرش کمانگیر که در متون ایرانی، نخست بار اشاراتی اساطیری در یشت ها بدان می شود، اندک اندک با جامه گردانی به روایتی حماسی به بخشی از روایت ایرانی تاریخ ایران مبدل شد. در پژوهش های دوران معاصر، آرش اغلب دارای هویتی پارتی و نیای اشکانیان یا شاهزاده ای اشکانی یا توتم اشکانیان انگاشته شده است. پژوهش هایی نیز داستان آرش را نه روایتی ایرانی بلکه روایتی هندوایرانی و حتی پیش آریایی دانسته اند. مقاله حاضر، در پی ارائه پاسخی تازه به این مسئله است که هویت آرش کمانگیر و ماهیت اسطوره او چیست و آیا آرش شخصیتی در تاریخ ایران باستان یا ایزدی در باورهای کهن آریایی و هندواروپایی بوده است؟ بدین منظور با توصیف و تحلیل شواهد مکتسب از داده های باستان شناسی، متون تاریخی و دینی و ملاحظات فقه اللغه و با تکیه بر نظریاتی چون نظریه معماهای نخستین و نظریه ایزدان سه کنش به اسطوره آرش نگریسته می شود. نتیجه این بررسی، آن است که داستان آرش، نه روایتی تاریخی در عصر ایرانی و به طور مشخص عصر پارتی، بلکه روایتی اساطیری و بسیار دیرینه در عصر هندواروپایی است که که از سه معمای اساطیری «چرخه بستن و گشودن روشنایی و تاریکی»، «چرخه پیدا شدن و ناپدید شدن مرزها» و «چرخه بستن و گشودن آب ها» برآمده و شخصیت آرش، آمیزه سه ایزد روحانیت و فرمانروایی (روشنایی)، جنگاوری (مرز و زمین) و باروری (آب و گیاه) است
نویسندگان
ابراهیم واشقانی فراهانی
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور