بررسی روانشناختی داستان سیاوش
محل انتشار: دوفصلنامه زبان و ادب فارسی، دوره: 66، شماره: 227
سال انتشار: 1392
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 238
فایل این مقاله در 26 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_PERLIT-66-227_007
تاریخ نمایه سازی: 20 اردیبهشت 1400
چکیده مقاله:
این نوشتار، با بهرهگیری از نظریههای زیگموند فروید و کارل یونگ، به بررسی روانشناختی شخصیت سیاوش در شاهنامه فردوسی میپردازد؛ سیاوش دوران کودکی خود را در پرتو سرپرستی و آموزشهای رستم، سپری میکند. با مطالعه ساختار توصیفی روان سیاوش، خصیصههای اخلاقمداری و عواطف غایی انسانی در وجود او به وضوح دیده میشود. این امر شاید از «فراخود» و فعالیت عالی آن در وجود سیاوش نشات گرفته است، بر خلاف پدرش، کیکاوس که او زیر سیطره مطلق «نهاد» است. آموزههای تعلیم و تربیت و فرهنگ خودمان با استناد به قرآن، از فراخود به «نفس لوامه» و از نهاد به «نفس اماره» تعبیر میکند. در این پژوهش مطابق با نظریات یونگ، درونگرایی سیاوش در شاهنامه طرح و اثبات شده است که از این منظر، سیاوش از خشونت و جنگ بیزار و جلوهای کامل از انسان معتدل و حتی آرمانی اخلاقی است و نیز به شباهت و اشتراک شخصیت سیاوش با همتایان خود در اساطیر ملل دیگر اشارت شده است و مقولههای روانشناسی مانند کهنالگوی گیاه ـ خدا، خورشید ـ خدا، مادر ـ زمین و تولد دوباره طرح و به تفصیل بیان شده است و این فرضیه طرح شده است که سیاوش نمودگار و مظهر خورشید و نور و گرما که از ویژگیهای اساطیری باستان هستند نیز تلقی میشود.
نویسندگان
یدالله نصراللهی
عضوهیات علمی دانشگاه شهید مدنی آذربایجان
عاطفه جنگلی
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی