مروری بر تعاریف عشق و شناسایی مولفه های آن

عشق موضوعي چند وجهيست كه در فلسفه، ادبيات و روان شناسي به آن پرداخته شده است. ارتباط عشق با انسان وتاثير آن بر رفتار انساني، اين مقوله را به همه مواردي كه با علوم انساني مرتبط هستند، پيوندي علمي و كاربردي مي دهد. دربسياري از مقالاتي كه به اين مقوله پرداخته اند، از يك جنبه خاص به آن نگريسته شده است. در اين تحقيق در سه حوزهفلسفه، روان شناسي و ادبيات در باره مفاهيم عشق تحقيق شده است تا ابعاد مشتركي كه در هر نظريه بوده احصا شده وتفاوت هاي آنها و اشتراكاتشان مشخص گردد. بررسي مفاهيم عشق در آثار افلاطون، مولوي، حافظ، مازلو و اريك فروم نشانميدهد خاستگاه عشق گذار از خود به ديگري است و معيار تشخيص واقعي بودن آن، مداومت و ثبات و حاصل آن رشد وتعالي فردي مي باشد كه بر تعالي اجتماعي تاثيرگذار است. حفظ اين مقوله با روش هاي هنرمندانه جهت تعالي جامعه از طريقتعالي تك تك افراد توصيه مي گردد.

کلیدواژه ها:

ادبيات ، روانشناسی ، عرفان ، عشق