مرز بندی تعامل مؤسسات خیریه تأمین سلامت با بخش دولتی

سال انتشار: 1385
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 722

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICOCOIHS01_011

تاریخ نمایه سازی: 23 خرداد 1390

چکیده مقاله:

امروزه با استفاده از ادبیات عصر برای شهروندان حقوق اساسی سیاسی-اجتماعی و مدنی مد نظر بوده و برای تحقق آنها انواع مشارکتهای عمومی مورد نیاز است. مشارکت موثر مردم در متغیرهای اجتماعی- اقتصادی و امنیتی مفهوم توسعه یافتگی را شکل میدهد و از آنجا که اولین و مهمترین دغدغه توسعه یافتن باید اصلاح در نظام تصمیم گیری باشد بخش دولتی که مهمترین رکن تصمیم ساز جامعه است بایستی باین امر توجه ویژه ای مبذول دارد. مؤسسات خیریه از بطن سنت و فرهنگ و دین و مذهب مردم روئیده شده اند و هرچند مرز مشترک آنها با نهادهای حکومتی نامرئی تر باشد امکان بهره مندی بیشتر از اهداف و کار آنها فراهم می شود. جوامعی توسعه یافته ترند که فضای اجتماعی آنان اجازه قابلیت زائی و امکان آفرینی بیشتری را به مشارکت کنندگان بدهند و در این مهم فرصت یافتن ابداع و ابتکار و نوع آوری عموم آحاد جامعه بسیار پویاتر از آن خواهد بود که فقط به سرمایه های مادی تکیه شود بلکه مددگیری بخش دولتی از مشارکتهای مردم برای تأمین سلامت میتواند و باید متوجه خلاقیتها و شکوفایی استعدادها و بهره جستن از فکر و اندیشه مردم باشد. اینگونه مؤسسات بر اساس و بنیان تفکر پدیدار شدنشان متوجه بار برزمین مانده ای شده اند و می کوشند از سنگینی بار دولتی بکاهند و از طرف مقابل دولت مکلف است سهم عظیمی از برنامه ریزی خود را متوجه این بخش بنماید بطوریکه دوام اندیشه و کار آنها را تضمین کند. تا کنون گرچه آموزش مناسبی برای برپاکنندگان مؤسسات خیریه وجود نداشته است لکن باید اذعان کنیم که در امر تعامل دوطرفه تشکل های خیریه به نسبت موفقیت بیشتری کسب کرده اند و طرف دولتی نخواسته یا نتوانسته است در جذب و هدایت انگیزه های مشارکتی مردم در حد مطلوب موفق گردد بخصوص برتری عقل جامعه بر اندوخته مالی آنان لحاظ نشده و گرچه گفتار خوب جلوه مناسبی دارد اما اگر متناسب با آن کردار نیک و جلوه نکند یاس و ناامیدی و بی اعتمادی رواج یافته و بتدریج نهادهای مردمی از بین میروند و دولت تنها میماند. اشکال عمده دیگر تعامل بخش غیر دولتی با مسئولین عبارت از آنستکه جایگاه اصلی آنها و بخصوص وصل آن به نظام دولتی مجهول و مغفول مانده است و چندین ارگان و نهاد نظیر وزارت کشور- نیروی انتظامی- سازمان بهزیستی-سازمان اوقاف و اخیرا گروهی از درون خود مؤسسات خیریه داوطلب این امر خطیر شده اند و این درهم و برهم کاریهای موازی و خارج از شمول تفکرات منطقی بر نابسامانی دایره عملیاتی بانیان خیر تأثیر گذار است. علیهذا پدیدارکردن جایگاه و وضع قوانین و مقررات صریح و بدون ابهام و تسهیل کننده در خط اول قرار میگیرد و این نقصان است که در حال حاضر مدیران اجرایی را با سلیقه های متنوع حاکم بر سرنوشت مؤسسات خیریه کرده بطوریکه اندیشه رقابت و مهار و حتی طرد آنها در فکر و عمل بعضی افراد کج اندیش پدیدار بوده است. از طرف دیگر جدا بودن فعالیتهای خیرخواهانه از یک برنامه ریزی عملی و صحیح دولتی توسط خیر اندیشان گاه بسیار خطرناک و بی ارزش است و باید توجه کرد که قبل از دست زدن به هر کار خیری در سیستم تأمین سلامت نیاز سنجی اولویتها و درجات آنها توسط طرف دولتی تأیید شده باشد و گرنه بازهم حاصل کار هدر می شود. خلاصه در یک تلاش مشترک باید مدیران اجرایی و مردم نیکوکار در اشاعه فرهنگ و دانش تفکرات خیریه و سازمانهای داوطلب و رفع و تغییر نگرش نیکوکاران بدون برنامه و مسئولین مانع بکوشند.

نویسندگان