مطالعه و بررسی تفكر ناب دروازه ورود به سرزمین سیگماها σ مقایسه ایی توصیفی بین ابزارهای حل مسئله شش سیگما Six Sigma، ، تفكر ناب Lean Thinking و تئوری محدودیت ها

سال انتشار: 1399
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 366

فایل این مقاله در 33 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

DHCONF05_054

تاریخ نمایه سازی: 29 آذر 1399

چکیده مقاله:

عرصه کنونی کسب و کار ، تصويري جديد از سازمان ارائه می کند با اين نگرش جديد، سازمان مجموعه اي از فرايندهايی است که هدف آنها ايجاد ارزش براي مشتري است و مستلزم ايجاد ارزش براي مشتري ، آفرينش ارزش در خود سازمان است . برنامه سازمانی که می خواهد رويكرد فوق را دنبال کند در وهله اول ورود به حوزه سيگما هاست و در مرحله بعد طی مراحل بهبود تا رسيدن به سطح شش سيگما six sigma يعنی 3.4 خطا در يك ميليون فرصت می باشد . مفهوم بنيادي تفكر ناب ، در ريشه کن کردن اتلاف و آفرينش ارزش در سازمان نهفته است . تفكر ناب نگرشی است ، براي افزايش بهره وري و ارزش آفرينی مستمر و حداقل کردن هزينه ها و اتلافات ، به اين ترتيب می توان دروازه ورود به سرزمين سيگما ها را ، رفع عيوب ، اتلافات و خطاهاي مشهود از طريق روش هاي سريع ، نظير مفاهيم و تكنيك هاي تفكر ناب lean thinking دانست. چرا که براي افزايش نرخ سيگما نياز است افزايش نمايی در کاهش عيوب و اتلافات بوجود آيد با گذار از سيگماهاي پايين تر به سيگماي بالاتر کانون توجه طرح هاي بهبود سازمان بر فرايند ها منعطف می گردد . متدولوژي شش سيگما اين امكان را به سازمان ها می دهد که با بهره گيري از اين متدولوژي ، خطايفرايندها را به حداقل رساند از طرفی تئوري محدوديت ها TOC معتقد است که هر سيستم (متشكل از يك يا چند فرايند) دست کم داراي يك محدوديت است و وجود محدوديتها نشان دهنده پتانسيل براي رشد و انجام تغييرات نتيجه بخش می باشد . تمرکز اصلی تئوري محدوديت ها از طرفی بر افزايش بهره وري ازطريق مديريت محدوديت ها و از طرف ديگر افزايش کمی و کيفی خروجی فرايند هاست . پياده سازي ، بكار گيري و بهره مندي توامان نظام تفكر ناب ، متدولوژي شش سيگما و مدل تئوري محدوديت ها ، بعنوان طرح هاي هاي بهبود improvement programs می تواند برنامه راهبردي اغلب سازمان ها و بنگاه هاي اقتصادي جهت نيل به هدف بنيادين خود يعنی ايجاد ارزش براي مشتري باشد.

نویسندگان

احمدرضا میرزاخانی

دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی شهری و کارشناس ارشد ممیزی املاک اداره کل تشخیص و وصول درآمد شهرداری تهران