بررسی آسیب های اجتماعی حاصل از فقر با تاکید بر تئوری تضاد

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 3,058

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

PSYCHOLOGY03_032

تاریخ نمایه سازی: 24 شهریور 1399

چکیده مقاله:

بسیاری از جامعه شناسان براین باورند که مهمترین علت آسیب های اجتماعی، ناشی از فقر است. فقر و محرومیت ریشه در بی عدالتی های حاصل از توزیع نامتوازن امکانات دارد. تحقیقات نشان می دهد، بی عدالتی های اقتصادی منجر به بحران های اجتماعی، سیاسی و ... می شود؛ در واقع مدرنیته و رشد دامنه نیازمند ها، محرومیت های ناشی از عدم امکان برآورده شدن خواسته ها و نیازهای زندگی باعث گسترش شدید و دامنه دار فساد، عصیان، تبهکاری، قتبل و خودکشی، بیماری های روانی، طلاق، دزدی و انواع انحرافات می گردد. بر اساس نظریه تضاد، اغلب آسیب های اجتماعی ارتباط تنگاتنگ با میزان برخورداری از امکانات و رفاه مادی و فرصت های شغلی دارد، بررسی جامعه شناختی سطح برخورداری از امکانات موجود نشان می دهد؛ دوعامل فقر و سطح معیشت (اشتغال و رفاه) منشاء بسیاری از مشکلات و بحران های اجتماعی است. البته آسیب های اجتماعی پدیده هایی واقعی، متغیر، قانونمند، کنترل پذیر و قابل پیشگیری هستند. در هر جامعه ای برای جلوگیری از پیدایش، پیشگیری، مقابله صحیح و درمان آسیب های اجتماعی برنامه ریزی های علمی و موثری صورت می گیرد. فقر و نابرابری های اقتصادی از زمره مهمترین معضلات جامعه است که از جایگاه ویژه ای در بین سایر مسائل اجتماعی برخوردار است. فقر از بنیادی ترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی است که با وجود پیشرفت و توسعه گسترده در زندگی، میزان آن نه تنها کاسته نشده، بلکه بر طبق آمارهای موجود در حال افزایش است. مشکلات فقر صرفا منحصر به پیامدهای خود فقر نمی شود، بلکه آسیب های آن زمانی شدت پیدا می کند که زمینه ساز سایر انحرافات می گردد. به تعبیری، آسیب های اجتماعی، تابعی از فقر حاصل از بیماری اقتصادی است، چرا که نابسامانی اقتصادی باعث بروز جنایات، انحرافات، تنش ها، بی نظمی های اجتماعی و خشونت می شود. کاهش احساس امنیت، تضعیف اعتماد عمومی، گسترش رفتارهای ضد اجتماعی، فشارهای روانی و غیره از جمله پیامدهای گسترش دامنه آسیب های اجتماعی در جامعه است. تحقیق پیش رو با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به گردآوری اطلاعات پرداخته و با نگاهی انتقادی به وضع موجود، با یاری جستن از نظریه جامعه شناختی تئوری تضاد ، به بررسی نقش سیاست های اقتصادی در گسترش فقر و آسیب های اجتماعی در ایران می پردازد. نظریه تضاد به دنبال کشف و اثبات رابطه علی/ معلولی فقر و آسیب های اجتماعی است. بر اساس این تئوری، کشمکش و تضاد، قوه محرک روابط انسانی است و توزیع نابرابر منابع ارزشمند، مانند سرمایه، پول، قدرت، منصب و فرصت های شغلی، باعث ایجاد تضاد و سبب بروز جرائم، آشوب ها، اعتراضات و نهضت های اجتماعی می شود. درنظریه تضاد، برای ساختن تصویری از جامعه مورد مطالعه، از استعاره جامعه شبیه به یک میدان جنگ کم و بیش آشفته ، استفاده می شود. از نظر بنیان گذاران اصلی نظریه تضاد، (کارل مارکس، میلز و رالف، دارندروف) نظام های اجتماعی، گرایش به تغییر دارند، یکپارچه نیستند و دست خوش تعارضات آشتی ناپذیرند. لکن شناسایی عوامل موثر و زمینه ساز آسیب های اجتماعی جایگاه ویژه ای در برنامه ریزی سیاست گذاران، تصمیم سازان و تصمیم گیران، برای پیشگیری و کاهش آن دارد. ا ز نتایج این پژوهش می توان به ریشه یابی علل و عوامل فقر و تبعات حاصل از آن بر وضعیت اقتصادی کشور اشاره داشت و ادعا نمود؛ که تداوم آن بر اساس تئوری تضاد، موجب گسترش آسیب های اجتماعی بهم ریختن نظامات جامعه و سلسله مراتب قدرت سیاسی و امنیتی می شود.

نویسندگان

محمدعلی حکیم

دانشجوی دوره دکتری علوم سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز و مدرس دانشگاه امام حسین (ع)

علیرضا مدنی

دانش آموخته دوره کارشناسی ارشد مدیریت آموزش و مدرس دانشگاه امام حسین (ع)