جنسیت در داستان های اریک امانوئل اشمیت

اریک امانوئل اشمیت فیلسوفی است که در آثارش به موضوعات متنوع و متعددی پرداخته و تلاش کرده استاز عنصر داستان و نمایشنامه برای تبیین دیدگاهش به انسان و جهان بهره ببرد. به نظر می رسد در این راستاتا حد زیادی موفق عمل کرده است زیرا آثار او به 43 زبان زنده دنیا ترجمه شدهاند و بیشتر آثارش در 50کشور بر روی صحنه رفته است. نابرابری جنسیتی از مهمترین مسائلی است که به نظر می رسد اشمیت درصدد مقابله با آن است و یا به نحوی تلاش دارد ذهن مخاطب را با مساله جنسیت درگیر کند. واکاوی داستان هایاو از منظر مساله جنسیت نشان میدهد از یک سو تنوع و جذابیت نقش هایی که زن در آثار اشمیت دارند جالبو دل انگیز و از لحاظ هنری ستودنی است. و از سوی دیگر در نقش هایی که بر عهده زنان گذاشته است نه تنهاجنس زن را از جنس مرد کمتر نشان نداده است بلکه با زیبایی و هنرمندی خاصی مخاطب را متوجه وجودپر رنگ زن در هستی، زندگی روزمره و خانواده می کند. با این همه کفه جنسیت در آثار اشمیت یکسویه نیستو مرد و زن در کنار هم و شانه به شانه هم بار هستی را بر دوش می شکند. به گونه ای که اندیشه برابری وهمترازی زن و مرد در آثار او برجستگی انکارناپذیری دارد.

کلیدواژه ها:

اریک امانوئل اشمیت ، جنسیت ، زن ، برابری ، تحلیل متن