ارتباط برخی از خصوصیات درختی، توده جنگلی و فیزیوگرافی با میزان خشکیدگی بلوط ایرانی

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 353

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_JWFST-26-3_006

تاریخ نمایه سازی: 10 تیر 1399

چکیده مقاله:

سابقه و هدف: در چند سال اخیر زاگرس به عنوان بزرگ ترین اکوسیستم جنگلی کشور درگیر پدیده زوال شده است. زوال بلوط می تواند به طور هم زمان در مناطق جغرافیایی مختلف توسط عوامل تنش کاملا متفاوت یا یکسان رخ دهد و منجر به مرگ درختان بلوط شود. مرگ ومیر درختی با کاهش تراکم توده، تغییر فراوانی گونه‎های درختی، کاهش انبوهی تاج پوشش و تغییر در ساختار جنگل ها موجب کاهش کمی و کیفی توده های جنگلی شده و بر عملکرد اکوسیستم های آن ها تاثیر منفی می گذارد. لذا این بررسی با هدف تعیین ارتباط برخی از خصوصیات درختی، توده جنگلی و عوامل فیزیوگرافی با میزان خشکیدگی صورت پذیرفت. مواد و روشها: در منطقه مله شبانان در استان لرستان ابتدا در سطح50 هکتار از جنگل های منطقه با استفاده از یک شبکه منظم تصادفی با ابعاد 100*100متر، 42 قطعه نمونه دایره ای شکل به مساحت 15 آر پیاده شد. در هر قطعه نمونه از بین مشخصه‎های ساختاریتوده، قطر برابرسینه درختان، سطح و تراکم تاج (باز، متوسط، بسته) درختان و جست‎گروه‎ها، ارتفاع درخت، تعداد جست‎ها در هر جست گروه، فرم رویشی، موقعیت گونه و درصد خشکیدگی (سالم، ضعیف، متوسط، شدید) با استفاده از کلاسه بندی خشکیدگی در چهار کلاس خشکیدگی تاجی (سالم: کمتر از 5 درصد خشکیدگی تاجی، ضعیف: 33-5 درصد خشکیدگی تاجی، متوسط: 66-34 خشکیدگی تاجی، شدید: بیش از 66 درصد خشکیدگی تاجی) در نظر گرفته شده وضعیت سلامت هر درخت بر اساس آن تعیین و یادداشت شد. لایه های شیب در دو طبقه جهت جغرافیایی در 5 طبقه و ارتفاع از سطح دریا نیز در دوطبقه تهیه شد. یافتهها : نتایج نشان داد که میزان خشکیدگی با فرم درختی، ارتفاع درخت و تراکم توده دارای ارتباط معنی‎دار و با قطر برابرسینه، تعداد جست و سطح تاج ارتباط معنی دار نداشت. پایه های با تجمع گروهی دارای میزان خشکیدگی بیشتری نسبت به پایه های انفرادی بودند. همچنین درختان تاج باز میزان خشکیدگی شدیدتری داشتند. میزان خشکیدگی درختان در دو طبقه شیب تفاوتی نداشت. درصورتی که در جهت جنوبی و ارتفاع بالاتر میزان خشکیدگی شدیدتر بود. نتیجهگیری: بیشترین فراوانی خشکیدگی متعلق به طبقه 4 و طبقه 1 است درصورتی که روند کنونی ادامه پیدا کند با وقوع خشک سالی مکرر درختان از طبقات پایین تر خشکیدگی به طبقات بالاتر انتقال پیدا می کنند و با چنین وضعیتی امکان بازسازی و برگشت جنگل به حالت طبیعی را غیرممکن می کند؛ اما درصورتی که عوامل تشدیدکننده زوال مدیریت شوند و دخالت های انسانی در طبیعت کنترل شوند، می توان وضعیت کنونی را ثابت نگه داشت یا حتی با توجه به شواهدی که از جست دهی درختان خشکیده در منطقه موردمطالعه وجود دارد، به بازگشت و احیای جنگل امیدوار بود نتیجهگیری: بیشترین فراوانی خشکیدگی متعلق به طبقه 4 و طبقه 1 است درصورتی که روند کنونی ادامه پیدا کند با وقوع خشک سالی مکرر درختان از طبقات پایین تر خشکیدگی به طبقات بالاتر انتقال پیدا می کنند و با چنین وضعیتی امکان بازسازی و برگشت جنگل به حالت طبیعی را غیرممکن می کند؛ اما درصورتی که عوامل تشدیدکننده زوال مدیریت شوند و دخالت های انسانی در طبیعت کنترل شوند، می توان وضعیت کنونی را ثابت نگه داشت یا حتی با توجه به شواهدی که از جست دهی درختان خشکیده در منطقه موردمطالعه وجود دارد، به بازگشت و احیای جنگل امیدوار بود

نویسندگان

ضیاالدین باده یان

گروه جنگلداری، دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی، دانشگاه لرستان، ایران

حامد نقوی

لرستان