بررسی اختلالات اسکلتی عضلانی درکارکنان درمانی بیمارستانهای شهر لرستان در سال 97

سال انتشار: 1398
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 443

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCOHS11_427

تاریخ نمایه سازی: 30 اردیبهشت 1399

چکیده مقاله:

زمینه و هدف: اختلالات اسکلتی- عضلانی (MSDs) شایعترین مشکل سلامتی بوده و یکی از علل ناتوانی شغلی در حرفه هایکادر درمانی می باشد. این مطالعه با هدف توصیف میزان MSD در کارکنان کادر درمانی شهر لرستان در سال 1397 انجام شد.مواد و روش ها: این پژوهش مطالعه توصیفی- تحلیلی می باشد. جامعه پژوهش شامل 100 نفر از کارکنان کادر درمانی شهرستان لرستان بودند. افراد مورد پژوهش، با استفاده از نمونه گیری آسان، از دو بیمارستان ازنا و الیگودرز استان لرستانانتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه استاندارد اختلالات اسکلتی- عضلانی نوردیک بود. معیارهای ورود به مطالعه شامل داشتن حداقل یک سال کار بالینی و داشتن تجربه و کار به عنوان یک درمانگردر طول 12 ماه گذشته بود. نمونه ها با رضایت آگاهانه کتبی در مطالعه شرکت داده شدند، به افراد شرکت کننده در مطالعهاطمینان داده شد که اطلاعات آن ها به صورت محرمانه خواهد بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 21و آزمون های آماری کای دو و آمار توصیفی انجام شد.یافته ها: درمجموع، 100 نفر از کارکنان کادر درمان در این مطالعه شرکت کردند و به سوالات پاسخ دادند (میزان پاسخ100%)، شایعترین علت شکایت شرکت کنندگان در مورد دردهای اسکلتی عضلانی؛ درد در ناحیه کمر و گردن بود. 88 درصدکارکنان اظهار داشتند که هیچگونه درمانی را برای مدیریت درد دریافت نمی کنند. علاوه بر این، اکثر شرکت کنندگان(N=64/64%) معتقد بودند که استرس با میزان درد آنها ارتباط معنی داری ندارد. سی و شش درصد شرکت کنندگان (36%)اظهار داشتند که با افزایش استرس، درد آنها بدتر می شود.نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد، اختلالات اسکلتی عضلانی در کارکنان کادر درمانی از شیوع بالایی برخورداراست. همچنین این مطالعه نشان داد که اکثر کارکنان این حرفه، بدون هیچگونه درمان و مدیریت درد، از نوعی درد رنج میبرند. لذا به نظر می رسد برای تایید این نتایج در این گروه هدف ویژه، انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر می رسد.

نویسندگان

محمدحسین دلشاد

استادیار آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه و MPH سیاست گذاری سلامت،مرکز تحقیقات سیاست گذاری سلامت، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران

فاطمه پورحاجی

استادیار آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه و MPH سیاست گذاری سلامت،مرکز تحقیقات سیاست گذاری سلامت، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران

عباس معظمی گودرزی

استادیار آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه و MPH سیاست گذاری سلامت،مرکز تحقیقات سیاست گذاری سلامت، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران

رویا پورحاجی

استادیار آموزش بهداشت و ارتقا سلامت، گروه بهداشت عمومی، دانشکده بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تربت حیدریه و MPH سیاست گذاری سلامت،مرکز تحقیقات سیاست گذاری سلامت، پژوهشکده سلامت، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایران