بنیاد شناسی اسطوهر حماسه، تراژدی در ادبیات پارسی

تعریف اسطوره شاید یکی از مشکل ترین و پیچیده ترین تعاریفی باشد که تاکنون از یک مفهوم ارائه شده است واین بیشتر به دلیل پیچیده بودن خود اسطوره است تا دیدگاه کسانی که به آن پرداخته اند اما تردیدی نیست که بشر پیش از آن که به تعریفی از واژه اسطوره رسیده باشد، باآن زیسته است و بلندای بودش ان به هزاره ی های بی شمار پهلو می زند. تعاریف گوناگون و فراوان از اسطوره شده است، اما پس از بررسی آن ها این نتیجه به دست می آید که اسطوره قابل تعریف جامع و مانع نیست. با این حال در این تعاریف و دسته بندی ها شاخص هایی چون : روایت ، نمادین، جهان بینی، مقدس فراتاریخی، قدسی، مینوی، تخیل، نظام، ایزدان ، فرشتگان و. به چشم می آید. که اسطوره را درجایگاهی تعریف می کند که شکل بیرونی یافته است در این مقاله تعریفی متفاوت از اسطوره ارائه شده که مبنای آن بیشتر توجه به درون و ساختار اسطوره است. در ادامه و به ضرورت، حماسه وتراژدی نیز، به عنوان اضلاع دیگر این سه گانه ناگزیر زندگی بشر، که قابلیت باز تعریف و نگرشی دوباره اما دیگر گونه را دارند، مورد بررسی ومداقه قرار گرفته اند. در این باز تعریف، اسطوره: مفاهیم ناشناخته یا چند گون شناخته ذهن بشر، حماسه: چاشی برای شناختن و شناساندن آن مفاهیم و تراژدی: شکست و عجز بشر است در برابر شناختن و شناساندن مفاهیم، متون ادبی مورد بررسی از انواع ادبی حماسه شاهنامه عرفانی مثنوی ،تعلیمی گلستان و غنایی هفت پیکر برگزیده شده است روش تحقیق نویسنده دراین پژوهش، تحلیلی و براساس مطالعات کتابخانه ای است.

کلیدواژه ها:

اسطوره ، حماسه ، ترادژی ، مفهوم ، بنیادشناسی