استفاده ازاسید لینولییک کونژوگه (CLA)،
ماده خشک مصرفی به طور معنی داری تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفت. اما بین تیمار و هفته طی کل دوره آزمایش رابطه متقابلی به وجود آمده بود (Giesy et al., 1999)، تفاوتاتی در غلظت های NEFA در پلاسما طی دوره پژوهش وجود نداشت; به علاوه، تاثیری بر موبیلیزاسیون چربی بدنی به طور واضح مشخص نشد. غلظت BHBA در پلاسما با افزایش روز های شیردهی از 2 تا به 140 روز شیردهی در گاوهای دریافت کننده CLA همبستگی داشت، در دو دوره از زایش تا 8 هفته اول شیردهی و از زایش تا 20 هفته نخست شیردهی خوراندن مکمل CLA با افزایش مقدار شیر طی هر دو دوره همبستگی داشت، رابطه متقابلی بین تیمار و هفته برای امتیاز وضعیت بدنی طی هفته 1 تا 8 پس از زایش وجود داشت، غلظت های گلوکز و NEFA در پلاسما تحت تاثیر تیمار طی 2 تا 56 روز پس از زایش یا 2 تا 140 روز پس از زایش نبود.نوشاندن 680 گرم از CAP در 24 ساعت پس از زایش تاثیری بر غلظت NEFA، BHBA و گلوکز خون نداشت. تجویز چربی هیچ تاثیری بر غلظتهای NEFA در پلاسما طی بیست و یک روز نخست شیردهی نداشت.عملکرد گاوهای شیرده مواجه با استرس با شاخص حرارتی رطوبتی برابر با 76/68، مقدار شیر گروه شاهد کاهش، مقدار شیر گروه دریافت کننده روغن سویا کاهش، مقدار شیر گروه دریافت کننده
پودر چربی افزایش، مقدار شیر گروه با روغن اسید پالمیتیک افزایش، مقدار شیر گروه تغذیه شده با روغن کلزا افزایش مشاهده شده بود، غلظت گلوکز پلاسما با افزودن چربی به جیره (p<0/05) افزایش یافت.با استفاده از دو جیره مشابه اما متفاوت در منبع چربی افزودنی، مقدار چربی شیر برای گاوهای تغذیه شده با CaSFO طی فصل حرارت خنثی (TN) بیشتر بود. مقدار چربی شیر برای گاوهای تغذیه شده با پیه طی HS بالاتر بود. طی پژوهشی در
دوره انتقال منابع چربی افزودنی، به علت مقدار چربی شیر کاهش یافته در 3 هفته نخست شیردهی، 3/5 FCM درصد برای گاوهای دریافت کننده اسیدهای چرب ترانس مونوانوییک (LTFA) کمتر بود.