مه مغزی در سازمان ها و جامعه امروز ایران

20 اسفند 1403 - خواندن 6 دقیقه - 66 بازدید




🖊دکتر حسن بودلایی


■وقتی ذهن ها در مه فرو می روند...

چند بار شده وسط جلسه کاری، خیره به مانیتور، حس کنی که هیچ چیز توی ذهنت درست جا نمی افته؟ یا صبح ها با کلی برنامه و ایده از خواب بیدار بشی، ولی وقتی پشت میز می شینی، فقط مات و مبهوت به کارهای عقب مونده نگاه کنی؟ انگار یه پرده نامرئی بین تو و دنیای واقعی کشیده شده و مغزت نمی تونه مثل قبل کار کنه.


□این وضعیت، همون "مه مغزی" (Brain Fog) معروفه، حالتی که باعث می شه تمرکز نداشته باشی، فراموش کار بشی، تصمیم گیری برات سخت بشه و احساس کنی که ذهنت، اون تیزی و شفافیت قبل رو از دست داده.


●اما توی ایران امروز، این فقط یه مشکل فردی نیست. این یه بیماری اجتماعی شده که داره از کارکنان ادارات و شرکت ها گرفته تا مدیران و سیاست گذاران، همه رو درگیر خودش می کنه. انگار یه ابر سیاه از استرس، ناامیدی و فرسودگی ذهنی روی کشور سایه انداخته، و این مه مغزی، داره بهره وری، خلاقیت و حتی امید به آینده رو از بین می بره.


○مه مغزی در سازمان ها؛ وقتی کار از کار افتاده!

تو بیشتر سازمان های ایرانی، از شرکت های خصوصی گرفته تا نهادهای دولتی، یه بی حالی عجیب موج می زنه. جلسات کش دار، تصمیمات نصفه نیمه، انگیزه های سوخته، و آدم هایی که سر کارن، ولی واقعا کار نمی کنن.


■کارمندها گیج و سردرگم، مدیرها بی حوصله و منفعل، و هیچ کس نمی دونه فرداش قراره چه اتفاقی بیفته. نتیجه؟ تاخیر در پروژه ها، بهره وری پایین، تصمیم گیری های اشتباه، و سازمان هایی که دیگه نمی تونن رو پای خودشون بایستن.


□دلایل اصلی مه مغزی در جامعه و سازمان ها

مه مغزی توی سازمان های ایران، از کجا میاد؟ دلایلش رو می شه تو چند بخش اصلی خلاصه کرد:


۱. ترس، استرس و ناامنی ذهنی

• اخبار پر از تهدیدات جنگ، حمله های نظامی، تنش های بین المللی

• ناامیدی از آینده، مهاجرت بهترین نیروها، ترس از فروپاشی اقتصادی

• بی اعتمادی به حاکمیت، تصمیمات لحظه ای و غیرقابل پیش بینی مسئولان


۲. اقتصاد بیمار و روزگار سخت معیشتی


• دلار روزی یه قیمت داره، تورم لحظه ای تغییر می کنه، حقوق ها بی ارزش می شن

• قشر کارگر و کارمند، قدرت خریدشون سقوط کرده، آینده ای برای پس انداز نمی بینن

• هزینه مسکن، آموزش، درمان و حتی یه زندگی ساده، کمرشکن شده


۳. مدیران بی کفایت، غرق در رفاه و شعارهای توخالی


• مدیرهایی که حقوق های نجومی می گیرن ولی نسخه ریاضت برای مردم می پیچن

• سیاست مدارهایی که از پشت شیشه های دودی ماشین های لوکس، برای مردم نسخه صبر و استقامت می پیچن

• تصمیم گیری های غیرکارشناسی، تغییرات بی منطق و ناپایدار در قوانین، و یه ساختار پر از فساد که انگیزه ها رو نابود کرده


۴. فرهنگ فرسایشی محیط های کاری


• ساعات کاری طولانی، ولی بدون خروجی موثر

• مدیریت سنتی، نبود خلاقیت، سرکوب ایده های جدید

• جلسات بی هدف، فرسودگی شغلی و نبود انگیزه برای پیشرفت



●چطور از مه مغزی خارج بشیم؟ راهکارها برای افراد و سازمان ها


هیچ کس نمی تونه یه شبه همه مشکلات اقتصادی و اجتماعی ایران رو حل کنه، ولی هرکسی می تونه برای خودش و محیط اطرافش، یه تغییر ایجاد کنه.


○راهکارهای فردی برای کاهش مه مغزی

- کنترل ورودی های ذهنی: کمتر اخبار منفی ببین، منابع اطلاعاتی معتبر انتخاب کن، و از بحث های بی حاصل فاصله بگیر.

- تغذیه سالم و خواب کافی: بدن خسته، ذهن خسته تولید می کنه. غذای خوب، ویتامین های مورد نیاز مغز، و خواب باکیفیت، معجزه می کنه.

- ورزش و فعالیت بدنی: حتی نیم ساعت پیاده روی ساده، می تونه ذهنت رو از فشارهای روزمره آزاد کنه.

- مدیریت استرس: تکنیک های تنفس، مدیتیشن، یا حتی یه سرگرمی مثل کتاب خوانی، می تونه استرس رو کنترل کنه.

- هدف گذاری شخصی: توی این وضعیت، باید یه راه برای رشد خودت پیدا کنی. حتی یادگیری یه مهارت جدید، می تونه حس پیشرفت بده و ذهنت رو زنده نگه داره.


■راهکارهای سازمانی برای خروج از بحران مه مغزی

- جلسات هدفمند و کوتاه: حذف جلسات بی نتیجه و جایگزین کردنشون با جلسات کوتاه، چابک و نتیجه محور

- محیط کاری شفاف و بدون استرس: کاهش فشارهای بیهوده، حمایت از کارکنان و دادن آزادی عمل بیشتر

- افزایش آموزش های کاربردی: نه فقط برای افزایش مهارت، بلکه برای بالا بردن انگیزه و خلاقیت

- تمرکز بر بهره وری واقعی: دور شدن از کارهای نمایشی و تمرکز روی کارهای موثر


□نتیجه گیری: مه مغزی را نپذیریم.


• جامعه ای که توی مه گیر کنه، کم کم مسیرش رو گم می کنه. توی این شرایط سخت، یا باید تسلیم شد و توی همون تاریکی موند، یا راهی برای بیرون اومدن پیدا کرد.



• مه مغزی، یه چیز بیرونی نیست که به ما تحمیل بشه. این یه واکنش ذهنیه، به شرایطی که توش زندگی می کنیم. پس اگر سیستم مشکل داره، ما می تونیم ذهن خودمون رو نجات بدیم. با تغییر سبک زندگی، پیدا کردن هدف های جدید، و ساختن محیط های کاری بهتر، می شه از این وضعیت بیرون اومد.


• توی سازمان ها، توی زندگی شخصی، توی جامعه، باید هوشیار باشیم. نباید بذاریم یه سیستم ناکارآمد، فکر کردن، خلاقیت و امید رو ازمون بگیره. راه سختیه، ولی ممکنه. تنها چیزی که نباید از دست بدیم، همین ذهن شفاف و آگاهیه، که می تونه مسیر رو پیدا کنه، حتی توی تاریک ترین روزها.

----------

 گاهنامه مدیر = گاهواره دانایی