جنایت؟ آیا جنایت گونه ای از ناسازگاری فرد با جامعه است؟

10 اسفند 1403 - خواندن 18 دقیقه - 207 بازدید

فصلنامه حقوقی دانشگاه اصفهان 


همه می دانیم که هر فرد انسانی در برابر تحریکات محیط اجتماعی خود باید طوری رفتار کند که هماهنگ با خواسته های این محیط باشد .

جنایت بروز واکنش های آدمی است که برای جامعه مشکلاتی کم و بیش آشکار به وجود می آورد و آن کس که رفتارش بر خلاف مصلحت محیط اجتماعی باشد جنایت کار خوانده می شود. بنابراین هر بار که یک محرک خارجی یا داخلی به مغز برسد انقطاعی خفیف در تعادل آن پدید می آید. این انقطاع به نوبه خود موجب بروز یک رشته جریانات عصبی می شود که بر حسب وضع ساختمان مغز متغیرند . بعضی از مکانیسمهای تنظیم آن می کوشند تا پدیده های مغزی را یکی پس از دیگری هدایت کنند که سرانجام با واکنش نهایی مخصوص ، تعادل از دست رفته برقرار شود. در موردی که این تعادل برقرار نشود ، واکنش نهایی یک محرک نوینی می شود که به نوبه خود موجب فقدان تعادل می گردد . به این ترتیب، ناسازگاری به صورت یک رشته واکنش های زنجیری بروز می کند که انرژی مغزی را بیهوده به مصرف می رساند و فعالیت شخص را مختل می سازد . پس ناسازگاری پدیده ای است که به صورت تیرگی روابط بین فرد و محیط در قالب یک بیماری روانی مثل پسیکوز (psychosis) در او بروز می کند و در اغلب موارد برآوردن نیازمندیهای فرد ناسازگار را دشوار می سازد و یا اینکه موجب بروز کشمکش ها و تصادم آدمی با اعضای گروه خود یا جامعه به طور کلی می شود. انسان سازگار و مورد تایید و پشتیبانی معنوی گروه خود قرار میگیرد ولی رفتار ناسازگار آدمی ، بیشتر اوقات موجب بروز واکنش های کم و بیش خصمانه از طرف محیط خارجی می شود و این امر منجر به جدائی بیشتر و محروم شدن فرد ناسازگار از پشتیبانی معنوی گروه خود می گردد .

رابطه بین فرد انسانی و محیط خارجی ممکن است بدین سان توصیف و مشخص شود : هر فرد بر حسب ساختمان شخصی خود آن عده از عوامل خارجی را به عنوان "محرک ها " می پذیرد و به خویشتن راه می دهد که با او یک نوع سنخیت و قابلیت ترکیب داشته باشد، به زبان فیزیولوژی می توان چنین گفت : بین محرکهای فیزیکی و شیمیایی که تعداد آنها بیشمار است و با موجود زنده در تصادم هستند فقط آنهایی که انرژی شان بدان پایه باشد که به آستانه تحریک بعضی از مکانیسمهای مغزی برسند و بتوانند بعضی از این مکانیسم ها را تحریک نمایند و در موجود زنده واکنش های جامع ایجاد کنند ، عنوان محرک ها خواهند داشت . در میان بعضی از گروه های جامعه شناسان ، روان شناسان و پزشکان. اغلب گرایشی وجود دارد که رفتار انسانی را با اوضاع و احوال خارجی توجیه کنند در صورتی که وضع ساخت فردی که اوضاع و احوال خارجی روی او اثر می گذارد غیر فعال و یا فعل پذیر تلقی شده است. از این گرایش این فرض پدیدار گردید که از فلان اوضاع و احوال ، ولو آنکه خیلی متداول باشد ، کافی است که حالات ناسازگاری و حتی بیماری در انسانهای به هنجار و اصلا سالم پدید آید . چنین فرضی به مثابه " خیش را جلوی گاو بستن " است زیرا اگر از کسی در برابر عوامل محرک خارجی عادی ، عمل غیر عادی سرزند ، باید قبول کنیم که این عامل خارجی نیست که او را نابهنجار جلوه گر ساخته است بلکه به عکس ، این واکنش نابهنجار است که پرده از روی طبع شخص برمی دارد و آمیزه سرشتی او را آشکارا نشان می دهد که از ارزش متوسط بسیار فاصله دارد ، و یا آنکه آلیاژ وجودش در اثر استعداد ارثی نابهنجار یا جراحات مغزی فاسد شده است . بنابراین وضع ساخت فردی هرکس به مثابه صافی خاصی است که اجازه نمی دهد هر موجی از آن عبور کند ، امواج مخصوص با طول معینی را در خود می پذیرد . محیط فقط یک نقش ظاهر کننده بر عهده دارد ، به این معنی که وسیله ای است که تصاویر مخفی فیلم شخصیت را قابل رویت می سازد تا بتوان آن را تشخیص داد . منظومه های عوامل محیطی که ما را در بر گرفته اند و به مثابه محرک ها تلقی شده اند ماهیت های عینی و کلی نیستند ، تمام آنها ذهنی و شخصی حتی توابعی از شخصیت ما هستند 

 . نقش محیط ، عام نیست و در روی همه اشخاص به یکسان موثر نمی باشد و جرم زائی آن کلیت ندارد زیرا برای بعضی از اشخاص خیلی نا به هنجار که دستخوش فشار استثنایی قوی هستند و نیروی مقاومت آنان بسیار ضعیف است هر محیطی جرم زاست ، فراموش نکنیم که فقط این اشخاص را می توان جانی مادرزادی نامید و اینان به اقتضای طبیعت خود ، بنا به موقعیت، خبث طینت خویش را بروز می دهند ، پس تاثیر نقش محیط استثنایی است و در بعضی اشخاص موجب بروز یک سلسله اعمال جنائی می گردد . بنابراین، محیط موجد حالت خطرناکی نیست و به بیان دیگر ، بروز خطرناکی از هر درجه ای که باشد، لزوما تابع محیط نیست بلکه ممکن است از هر جنایت ، مستقل از کیفیات و اوضاع و احوال محیط ، حالت خطرناکی بروز کند . محیط نقش فرعی و ثانوی در اشخاص مستعد ارتکاب جرم دارد . این مطلب به خصوص در باره جنایات شهوانی صادق است. در اشخاص کاملا سازگار که هیچگاه رفتاری بر خلاف توقع جامعه خود نداشته اند ممکن است یک فشار ایستایی "ساکن" وجود داشته باشد، تا هنگامی که صحنه های اغواگر و تحریک کننده برای بروز حالت حالت خطرناکی وجود نداشته باشد، این اشخاص آرام ، بی اذیت و آزار ، حلیم ، خیرخواه ، به نظر می رسند ، ولی نمایش صحنه های اغواگر جنسی ، همین فشار ساکن را به حرکت در می آورد و شخص را شدیدا تحریک نموده و از موجودی آرام و بردبار فردی متجاوز و خطرناک می سازد بنابراین نقش محیط را به طور قاطع نمی توان ندیده گرفت اگر اهمیتی را که یک محیط مخصوص در بر دارد ندیده گیرند ممکن است دچار اشتباه شومی گردند . برای بسیاری از افراد، نقش محیط به مثابه بیدار کننده مار خفته است . چه بسا کسان تا محیط مناسب و آشفته نبینند خطری برای اطرافیان خود ندارند .

کوتاه سخن : تاثیر عوامل محیطی ، بر حسب موارد مختلف، متناوب است . به همین جهت ، فری در جامعه شناسی جنائی، در مقام ارزشیابی عوامل جرم زائی فردی و اجتماعی و تحقیق از ماهیت جرم و علل پیدایی آن به این نتیجه رسید که : بزه پدیده ای است که علت آن را باید در ترکیب عوامل متعدد بیولوژیک و روانی و اجتماعی جستجو کرد به سخنی کوتاه تر بزه یک پدیده بیو پسیکو سوسیال است . باید با افرادی که مستعد تبهکاری هستند و برای جامعه ممکن است خطرناک گردند طوری رفتار نمود و آنان را در وضع محیطی قرار داد که امکان بروز خطر از آنان سلب گردد .

در جمع بندی این بحث به طور کلی هر عاملی میتواند آثار گوناگونی در پی داشته باشد در بحثی که از کین برگ نقل شد : هر عامل بر حسب زمان و مکان مختلف ممکن است نتایج متفاوتی پدید آورد .

هر عامل ممکن است موجب پیدایش جرم خاص شده و در عین حال نقشی عام داشته باشد ( فقر ، گرسنگی ، بیکاری اصولا می تواند جرائم مالی را دامن بزند ولی بعید نیست جرائم دیگری مانند جرائم علیه اشخاص یا عفت یا جاسوسی ، جعل اسکناس ، خودفروشی، خودکشی، قاچاق مواد مخدر را نیز دامن بزند ). هر عامل ممکن است با چند عامل دیگر نقش موثر و قطعی داشته به صورت علت درآید و بروز جرم را حتمی سازد .

حقوق کیفری با توجه به دستاوردها و مفروضات جرم شناسی می تواند تاثیر عوامل تبهکاری و مضر به حال جامعه را تا حد اعلای امکان تقلیل دهد. سیاست جنائی هر کشور باید بر اساس مبارزه با عوامل جرم زا و تقویت عوامل بازدارنده بنیان گذاری شود تا از وقوع بزه پیشگیری به عمل آید والا تا علل وجود دارند ، هر قدر هم که خوش بین باشیم ، نمی توان انتظار داشت که معلول یا نتایج مضر آنها وقوع نیابند .


یک روایت:

گفتگو با یک زن متهم به قتل:

شیرین زنی ۲۵ ساله است که متهم به قتل مردی ثروتمند شده است . این زن که خود باداشتن رابطه بامقتول اعتراف کرده بعد از چندین جلسه بازجویی ، قتل را نیز گردن گرفت و جزئیات جنایت را شرح داد اما مدتی بعد منکر گفته های قبلی اش شد و گفت در این قتل همدستی داشت که عامل جنایت ، همدستش است .


□ چه مدت بود که مقتول را میشناختی و چرا با او اختلاف داشتی ؟

مدت زمان زیادی بود.ما باهم ارتباط داشتیم ضمن اینکه من برایش مواد تهیه می کردم .

□ مقتول اعتیاد داشت ؟

بله من هم از طریق همین اعتیادش بود که با او آشنا شدم . مدتی برایش مواد تهیه میکردم و بعد هم کم کم با هم ارتباط برقرار کردیم و به خانه اش می رفتم .

□ باهم زیاد درگیر می شدید ؟

من با او مشکلی نداشتم هر بار دعوایمان می شد، خانه اش را ترک می کردم. درگیری ما به خاطر طلبی بود که از او داشتم و حاضر نبود ۱۰ میلیون تومان من را بپردازد. پولی که من از او طلب داشتم برای او زیاد نبود و اگر می خواست می توانست آن را بدهد اما به عمد این پول را نمی داد .

□ چرا در برابر تو مقاومت می کرد و طلبت را نمی داد ؟

نمی دانم چرا این کار را می کرد. هر بار به او می گفتم پولم را می خواهم ، توجهی نمی کرد و با کلام و حرفهایش مرا از گرفتن پول پشیمان می کرد . مرتب به من وعده و وعید می داد و می گفت کاری می کند تا آن پول جبران شود .

□ چرا شکایت نکردی؟

آن پول را از طریق مواد مخدر به دست آورده بودم و نمی توانستم به پلیس بگویم این طلب برای چیست ، به همین دلیل هم شکایتی نکردم . البته مدرکی هم نداشتم که نشان دهد از مقتول پول طلب دارم .

□ تمام ۱۰ میلیون را برای مقتول مواد خریده بودی ؟

قسمتی از این پول برای عمده فروشی بود ، مقدار زیادی به او مواد داده بودم تا بفروشد او هم این کار را کرده بود ، مواد را فروخته و سود زیادی برده بود اما پول را به من نمی داد . او می گفت می خواهد تجارت کند و سود پول مرا هم میدهد ، اما دروغ می گفت . در این چند سال که او را می شناختم فقط مواد مصرف می کرد .

□ مقتول همسر و فرزند نداشت؟

در این باره از او چیزی نپرسیده بودم ، چون تنها زندگی می کرد و من هر بار که به خانه اش می رفتم کسی را نمی دیدم . زیاد هم برایم اهمیتی نداشت که کسی را دارد یا نه .

□ از روز حادثه بگو چطور او را کشتی ؟

مقتول را من نکشتم. روز حادثه به خانه اش رفتم و دوباره با هم در مورد پولی که از او طلب داشتم صحبت کردیم . او به من گفت برایش مواد تهیه کنم . من قبول نکردم و گفتم اگر پولم را ندهد دیگر برایش مواد نمی گیرم. به من گفت تو مواد بخر من همه پولت را می دهم . حدود ساعت ۴ صبح بود ، من با یکی از دوستانم تماس گرفتم ، جمال را می گویم . همان فردی که به عنوان همدست من دستگیر شد . او مواد آورد و ما هر سه در خانه مقتول مواد کشیدیم . تقریبا صبح شده بود ، من به مقتول گفتم حالا پولم را بده و او گفت کدام پول . از اینکه منکر طلب من می شد ، عصبانی و با او درگیر شدم . جمال هم به سمت من آمد تا کمکم کند . او برای این که از من دفاع کند ، دست به قتل زد ، بعد هم ما از خانه مقتول خارج شدیم .

□ اما تو ابتدا گفته بودی خودت به تنهایی این قتل را مرتکب شده ای و بعد اعتراف کردی که جمال با تو بود . چرا این کار را کردی ؟

من نمی خواستم جمال پاسوز من شود ، چون او در حمایت از من این کار را کرده بود و می خواستم کمکش کنم . البته باید بگویم پلیس متوجه شده بود در خانه تنها نبودم . من مجبور شدم به وجود همدست اعتراف کنم. 

□ جمال به قتل اعتراف کرد ؟

وقتی بازداشت شد قتل را گردن گرفت و گفت او مقتول را خفه کرده است. 

□ اما در جلسه دادگاه چیز دیگری گفت؟

بله او مرا متهم کرد در حالی که این درست نیست. او خودش قتل را مرتکب شده است. 

□ جمال گفته است او مقتول را گرفت تا نتواند حرکت کند تو هم با دستمال خفه اش کردی. این کار عملی است. چطور می گویی تو این کار را نکردی؟

من دروغ نمی گویم. از ابتدا نمی خواستم پای جمال به این پرونده باز شود، چون به خاطر من این قتل را مرتکب شده بود اما چاره ای نبود، من باید واقعیت را می گفتم زیرا همانطور که گفتم پلیس فهمیده بود. حالا هم دروغ نمی گویم، پلیس گزارش داده است این قتل کار یک زن نیست. 

□ گفتی مدتها بود که با مقتول به خاطر پولی که طلب داشتی، درگیر می شدی و آن شب هم قصد قتل نداشتی اما اینکه جمال را به آنجا کشاندی. ظاهرا با قصد قبلی اقدام به قتل کرده ای ؟

نه اینطور نیست . من هیچ انگیزه ای برای قتل نداشتم، اگر روز حادثه شیشه نکشیده بودم این طور از خود بیخود نمی شدم و قتلی اتفاق نمی افتاد. 

□ یعنی شیشه عامل اصلی این قتل است ؟

شیشه به ما جرات جنایت داد . اگر من آن روز شیشه مصرف نمی کردم هرگز نمی توانستم به سمت مقتول حمله کنم و جمال هم نمی توانست او را بکشد .

□ چه مدتی بود به شیشه اعتیاد داشتی ؟

از وقتی از خانه فرار کردم . حدود ۱۵ سال داشتم که از خانه فرار کردم و مدتی بعد هم به سمت مواد کشیده شدم .

□ هزینه زندگی و مواد را چگونه تامین می کردی ؟

من مواد می فروختم هم خودم مصرف و هم هزینه های زندگی ام را تامین می کردم .

□ از ابتدای اعتیاد شیشه مصرف می کردی ؟

نه ابتدا حشیش می کشیدم و بعد کم کم به سمت شیشه رفتم .

□ فکر میکنی چه حکمی در انتظارت است ؟

نمی دانم ، امیدوارم دادگاه گفته های مرا بپذیرد و رای سنگینی صادر نکند .

□ سابقه هم داری ؟

یک بار برای فرار از خانه بازداشت شدم اما بعد از مدتی آزادم کردند و دوباره به کار خود مشغول شدم .

□ اگر دادگاه حکم زندان برای تو صادر کند و بعد از مدتی آزاد شوی چه خواهی کرد ؟

من هرگز فکر نمی کردم یک روز به اتهام قتل بازداشت شوم .این پرونده برای من خیلی آموزنده بود و در کنار مجازاتی که باید تحمل کنم ، خیلی چیزها یاد گرفتم و فهمیدم تاوان کارهایی را که در زندگی ام کرده ام پس میدهم .

□ گفتی تاوان کارهایت را پس می دهی ، چه کارهایی ؟

من مواد پخش می کردم و خیلی از آدمها را معتاد کردم . جوانان زیادی بودند که برای اولین بار مواد مصرف می کردند و سراغم آمدند و من هم با بی رحمی تمام آنها را به مواد آلوده کردم تا مشتریان ثابت من شوند . حالا فهمیدم که نفرین خانواده های آنها مرا گرفت و از این بابت بسیار عذاب می کشم . این تقدیر خداوند بود تا من دوباره به خود بیایم و به این فکر کنم که چه کارهایی کردم .

□ گفتی از خانه فرار کردی . چرا ؟

پدر بداخلاقی داشتم که هر روز مرا کتک می زد . او را دوست نداشتم ، مادرم هم اعتیاد داشت و برایم مادر خوبی نبود ای کاش می شد من پدر و مادر سالم داشتم و در یک خانواده درست زندگی می کردم ، آن وقت می توانستم مثل دختران هم سن خودم زندگی آرام و خوبی داشته باشم .

□ از جمال چه خبر داری ؟

او در زندان مردان است و از او خبری ندارم امیدوارم بتواند رضایت اولیای دم را بگیرد و او هم به زندگی سالم برگردد .

□ حرف آخر ؟

ای کاش می شد زمان را به عقب برگرداند . در این صورت هرگز این کارها را تکرار نمی کردم . من از کرده خود پشیمانم مثل بقیه زندانیان امیدوارم خداوند کمکم کند تا دوباره به زندگی برگردم و راه درست را برگزینم .


( چه عواملی باعث گردیده تا این جنایت به وقوع پیوسته است . ؟ محیط خانوادگی ، محیط معاشرت های اجتماعی ، وراثت ، ضعف آموزش و پرورش ، ضعف مراکز تربیتی و درمانی ، بیکاری ، فقر اقتصادی ، فقر فرهنگی ، فقر مذهبی ، ناکارآمدی نیروی انتظامی ، ناکارآمدی مراکز قضایی ووو؟؟؟ پاسخ از شما .)



Les memes causes one parrots des effects opposes.

Stimuli

Physics critiques

Alliagc constitutionnel

Dr mehdi keineya

Pulsing statique 

Theirs de mattresses 

Les factors determinations

فصلنامه حقوقی دانشگاه اصفهان 


سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی