مسئله خلق از عدم (Creatio ex nihilo): تبیین و پاسخ به شبهات

8 اسفند 1403 - خواندن 8 دقیقه - 619 بازدید
مسئله خلق از عدم (Creatio ex nihilo): تبیین و پاسخ به شبهات

مفهوم "خلق از عدم" که در فلسفه اسلامی و ادیان ابراهیمی مطرح است، با این پرسش اساسی روبرو می شود: چگونه می توان باور کرد که خداوند، جهان را "از عدم" خلق کرده است؟ منتقدان استدلال می کنند که "عدم" به معنای نیستی مطلق است و فاقد هرگونه وجود و واقعیت. از این رو، تصور اینکه چیزی از نیستی مطلق به وجود آید، نه تنها متناقض به نظر می رسد بلکه با اصول اساسی عقلانیت، به ویژه اصل علیت، در تضاد است. اگر خلقت از عدم باشد، آیا به این معنا نیست که جهان بدون علت به وجود آمده است؟ و آیا مفهوم "خلق از عدم" چیزی فراتر از یک تعبیر شاعرانه و فاقد پشتوانه فلسفی است؟


رد شبهه با اندیشه فلسفی اسلامی:

فلسفه اسلامی، با تکیه بر تبیین دقیق معنای "عدم"، تمایز اساسی بین "خلق" و "تکوین"، تبیین فاعلیت الهی و سازگاری آن با اصل علیت، به این شبهه اساسی پاسخ می دهد و نشان می دهد که مفهوم "خلق از عدم" نه تنها متناقض نیست بلکه بیانگر حقیقتی عمیق درباره رابطه جهان با خداوند است.

۱. معنای صحیح "عدم": عدم پیشینی، نه نیستی مطلق

در فلسفه اسلامی، هنگامی که از "خلق از عدم" سخن گفته می شود، منظور از "عدم" به هیچ وجه "نیستی مطلق" (Absolute Nothingness) نیست. بلکه، "عدم" در این سیاق به معنای "عدم وجود پیشین" یا "عدم ماده اولیه" است (ملاصدرا، اسفار اربعه، ج ۶، ص ۳۴۵). به عبارت دیگر، وقتی گفته می شود خداوند جهان را از عدم خلق کرده، مقصود این نیست که جهان از "هیچ محض" به وجود آمده است. بلکه منظور این است که جهان، وجود خود را به طور کامل و منحصرا از ذات الهی دریافت کرده است و پیش از اراده الهی به خلقت، هیچ گونه وجود مستقل و یا ماده اولیه ای که منشا پیدایش جهان باشد، وجود نداشته است (علامه طباطبایی، نهایه الحکمه، مرحله ۱۲، فصل ۳). "عدم" در اینجا، بیانگر وابستگی مطلق وجود جهان به خداوند است و نه پیدایش چیزی از نیستی مطلق. به تعبیر دیگر، عدم در اینجا یک نسبت عدمی است، نه یک امر وجودی مستقل (جوادی آملی، هستی شناسی در حکمت صدرایی، ص ۲۵۰).

۲. تمایز اساسی بین "خلق" و "تکوین": دو نوع فاعلیت

فلسفه اسلامی، برای تبیین دقیق تر فعل الهی، بین دو مفهوم "خلق" و "تکوین" تمایز قائل می شود (ابن سینا، التعلیقات، تعلیقه ۵۶). "تکوین" به معنای ایجاد تغییر و تحول در ماده ای است که از قبل موجود بوده است. به عنوان مثال، ساختن خانه از مصالح ساختمانی، یا تبدیل گندم به آرد، نمونه هایی از تکوین هستند. در تکوین، فاعل، با استفاده از ماده و ابزار موجود، تغییری در آن ایجاد می کند.

در مقابل، "خلق" به معنای ایجاد وجود از نیستی است، بدون نیاز به ماده اولیه. خداوند، جهان را "خلق" کرده است، نه "تکوین". خلق الهی، یک فعل بی سابقه و بی نظیر است که با قوانین عادی طبیعت و فعل و انفعالات مادی قابل تبیین نیست. خلق، فعلی است که منحصرا از جانب خداوند صادر می شود و نشان دهنده فاعلیت مطلق و قدرت بی نهایت اوست (فخر رازی، المباحث المشرقیه، ج ۲، ص ۵۶۷).

۳. فاعلیت الهی و اراده مطلق: منشا و مبدا وجود

خداوند در فلسفه اسلامی، به عنوان فاعل مطلق و علت العلل جهان شناخته می شود (صدرالمتالهین، اسفار اربعه، ج ۲، ص ۱۰۰). اراده الهی، منشا و مبدا تمام وجودات است و هستی بخشیدن به جهان، ناشی از اراده و مشیت اوست. مفهوم "خلق از عدم"، به معنای تجلی اراده مطلق و قدرت بی نهایت الهی است (غزالی، تهافت الفلاسفه، مسئله اول). خداوند، برای آفرینش جهان، نیازی به ماده اولیه، ابزار و وسایل و یا زمان و مکان پیشین ندارد، بلکه صرف اراده او برای ایجاد وجود کافی است. خلقت الهی، فعلی بسیط است که به محض اراده خدا، جهان به وجود می آید (ابن رشد، تهافت التهافت، مسئله اول).

۴. سازگاری با اصل علیت: فاعل مختار، نه علت مجبور

شبهه تناقض "خلق از عدم" با اصل علیت، ناشی از سوء برداشت از مفهوم علیت و فاعلیت الهی است. اصل علیت بیانگر این است که هر "معلولی" نیازمند "علت" است (ابن سینا، الشفاء، الهیات، مقاله ۶، فصل ۱). جهان، به عنوان یک پدیده حادث و متغیر، معلول است و قطعا نیازمند علت است. فلسفه اسلامی تصریح می کند که خداوند، علت جهان است (ملاصدرا، اسفار اربعه، ج ۲، ص ۱۰۵).

اما فاعلیت الهی، از نوع فاعلیت "مختار" است، نه "مجبور". فاعل مختار، فاعلی است که در انجام فعل خود، دارای اختیار و اراده است و نه از روی جبر و ضرورت. خداوند، با اختیار و اراده خود، جهان را خلق کرده است. اصل علیت، نافی فاعلیت مختار نیست، بلکه آن را تایید می کند. در واقع، فاعل مختار، خود نوعی از علت است، اما علتی که فعلش ناشی از اراده و حکمت اوست، نه از ضرورت ذاتی (مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج ۲، درس ۴۰). بنابراین،"خلق از عدم" نه تنها با اصل علیت در تضاد نیست، بلکه بیانگر نوع خاصی از علیت، یعنی علیت ارادی و مختارانه الهی است.

۵. تجربه وجودی و شهود عرفانی: تایید شهودی وابستگی جهان

علاوه بر براهین عقلی، تجربه وجودی و شهود عرفانی نیز می تواند به فهم عمیق تر مفهوم "خلق از عدم" کمک کند. عرفا و اهل شهود، در تجربه عرفانی خود، وابستگی مطلق وجود جهان به خداوند را به طور مستقیم مشاهده می کنند و با تمام وجود احساس می کنند که جهان، لحظه به لحظه از فیض الهی هستی می گیرد و بدون او، هیچ وجودی نخواهد داشت (ابن عربی، فتوحات مکیه، باب ۷۳). این تجربه، می تواند به فهم شهودی و عمیق تر مفهوم "خلق از عدم" و درک وابستگی وجودی جهان به خداوند، کمک شایانی نماید. این تجربه شهودی، اگرچه برای همگان قابل حصول نیست، اما به عنوان موید و تقویت کننده استدلال های عقلی مطرح می شود (قیصری، شرح فصوص الحکم، مقدمه).

اقناع و جمع بندی:

با توجه به این دلایل و تبیینات، مفهوم "خلق از عدم"، نه متناقض است و نه غیرقابل تصور. "عدم" به معنای عدم وجود پیشین است، نه نیستی مطلق؛ خلق الهی ماهیتا با تکوین متفاوت است و فعلی منحصر به فرد است؛ فاعلیت الهی، فاعلیت مطلق و ارادی است؛ اصل علیت با فاعل مختار سازگار است؛ و تجربه وجودی نیز می تواند به فهم این مفهوم کمک کند. فلسفه اسلامی با تبیین این دیدگاه، به شبهه اساسی مسئله خلق از عدم پاسخ می دهد و نشان می دهد که مفهوم "خلق از عدم" نه تنها با عقل و شهود در تضاد نیست، بلکه بیانگر حقیقتی عمیق درباره رابطه جهان با خداوند است و جلوه ای از عظمت و قدرت بی انتهای الهی را نمایان می سازد. این مفهوم، به جای آنکه یک تعبیر شاعرانه باشد، یک اصل بنیادین فلسفی و کلامی است که هستی شناسی ادیان ابراهیمی بر آن استوار است.

منابع پیشنهادی برای مطالعه بیشتر:
  • ابن سینا، حسین بن عبدالله. الشفاء، الالهیات. قم: منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۴ ق.
  • ابن سینا، حسین بن عبدالله. التعلیقات. تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، ۱۳۷۹.
  • ابن رشد، محمد بن احمد. تهافت التهافت. بیروت: مرکز الدراسات الوحده العربیه، ۱۹۹۸ م.
  • ابن عربی، محیی الدین. الفتوحات المکیه. بیروت: دار صادر.
  • جوادی آملی، عبدالله. هستی شناسی در حکمت صدرایی. قم: نشر اسراء، ۱۳۸۶.
  • خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد. تجرید الاعتقاد. قم: دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۱.
  • علامه طباطبایی، سید محمدحسین. نهایه الحکمه. قم: دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۶۲.
  • غزالی، محمد بن محمد. تهافت الفلاسفه. قاهره: دار المعارف، ۱۹۹۷ م.
  • فخر رازی، محمد بن عمر. المباحث المشرقیه. بیروت: دار الکتاب العربی، ۱۹۹۰ م.
  • قیصری، داود بن محمود. شرح فصوص الحکم. قم: انتشارات بیدار، ۱۳۷۵.
  • مصباح یزدی، محمدتقی. آموزش فلسفه. تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل، ۱۳۸۵.
  • ملاصدرا، محمد بن ابراهیم. اسفار اربعه. تهران: مکتبه المصطفوی، ۱۳۷۸.


محتاج دعاتونم، محمدزاده معلمی ساده