بازاندیشی مفهوم طبع سرد و گرم از منظر پدیدارشناسی «کوالیا» (Qualia)
بازاندیشی مفهوم طبع سرد و گرم از منظر پدیدارشناسی «کوالیا» (Qualia)
1. مقدمه: درآمدی بر مسئله
مفهوم دیرپای «طبع سرد و گرم» به مثابه یکی از بنیان های اساسی نظام طب سنتی، از دیرباز کانون توجه و مناقشه در محافل علمی و غیرعلمی بوده است. این مفهوم که ریشه در سنت های پزشکی کهن دارد، نه تنها به مثابه دسته بندی مواد غذایی و ویژگی های افراد بر اساس تاثیرات منسوب به گرمی و سردی عمل نموده، بلکه به عنوان منظری برای فهم کنش متقابل انسان و جهان پیرامون نیز ایفای نقش کرده است. در این میان، پرسش بنیادین آن است که آیا می توان مفهوم طبع را از منظر «کوالیا» (Qualia)، به معنای تجارب ذهنی و کیفی اول شخص، مورد بازاندیشی قرار داد و از این رهگذر، افق های تازه ای در فهم ابعاد هستی شناختی و معرفت شناختی آن گشود؟ مقاله حاضر در پی آن است تا با بررسی انتقادی مفهوم طبع سرد و گرم از منظر پدیدارشناسی کوالیا، به مقایسه ای ظریف و موشکافانه میان این مفهوم و دستاوردهای علم مدرن دست یازد.
2. بدنه: تاملاتی در ماهیت طبع و کوالیا
2.1. طبع در طب سنتی: تجربه زیسته و سوبژکتیویته پدیدارشناختی
در نظام طب سنتی، تشخیص طبع افراد و مواد غذایی عمدتا بر پایه تجربه زیسته و حس فردی استوار است. برای مثال، گزاره ای نظیر «فرد گرم مزاج پس از مصرف خرما احساس گرما یا تپش قلب می کند»، بازتاب دهنده تجربه ای کاملا درونی و سوبژکتیو است (حکیمی، 1390، ص. 52). این سنخ تجارب که برآمده از تعامل ارگانیسم با ماده غذایی است، به نحو چشمگیری با مفهوم «کوالیا» همپوشانی دارد. کوالیا در فلسفه ذهن به تجارب کیفی و ذهنی اطلاق می شود که واجد خصوصیاتی نظیر اول شخصی بودن، غیرقابل تقلیل بودن به داده های عینی، و غیرقابل انتقال کامل به غیر هستند (جعفری، 1398، ص. 115). همان گونه که حس گرما و سرما، به مثابه نمونه های کانونی کوالیا، پدیده هایی اساسا کیفی و اول شخصه اند، درک و دریافت مفهوم طبع نیز تا حد زیادی در گرو ادراک فردی از وضعیت بدنی خویشتن است. از این منظر، می توان مدعی شد که مفهوم طبع در طب سنتی، تا حدودی واجد خصلت های پدیدارشناختی بوده و بر تجربه زیسته و سوبژکتیویته فردی تاکید دارد.
2.2. کوالیا: چالش های هستی شناختی و معرفت شناختی تبیین علمی
مفهوم کوالیا که در سپهر فلسفه ذهن معاصر جایگاه کانونی یافته، دلالت بر تجارب آگاهانه و ذهنی نظیر درد، لذت، ادراک رنگ ها و طعم ها دارد (Chalmers, 1996, p. 4). ویژگی بارز کوالیا، خصلت «کیفی» و «ذهنی» آن است. این بدان معناست که این سنخ تجارب، اساسا درونی و برای سوژه ای که آن ها را تجربه می کند، واجد کیفیتی انحصاری است. علم مدرن، با تمامی دستاوردهای سترگ خود، همچنان در تبیین جامع و مانع ماهیت کوالیا و چگونگی برآمدن این تجارب ذهنی از فرآیندهای فیزیکی مغز، با چالش های اساسی روبروست (Searle, 2004, p. 78). به عبارت دیگر، شکاف تبیینی عمیقی میان توصیفات عینی و کمی علم مدرن از مغز و توصیفات اول شخصه و کیفی کوالیا وجود دارد که به سادگی قابل رفع و رجوع نیست.
2.3. تقابل پارادایم های علم مدرن و طب سنتی: تقلیل گرایی در برابر کل نگری
علم مدرن، به پشتوانه روش شناسی تقلیل گرایانه خود، قادر است به نحو کارآمدی تبیین نماید که مصرف غذاهای تند، که در نظام طب سنتی به عنوان مواد «گرم» شناخته می شوند، منجر به افزایش متابولیسم و جریان خون در بدن می گردد. این تغییرات فیزیولوژیک را می توان با ابزارهای دقیق و روش های کمی سنجش و اندازه گیری نمود (Smith & Jones, 2018, p. 210). با این حال، پرسش بنیادین همچنان پابرجاست: آیا علم مدرن می تواند تبیین کند که چرا یک فرد مشخص، این تغییرات فیزیولوژیک را به مثابه تجربه «گرمی» ادراک می کند، در حالی که فردی دیگر ممکن است تجربه متفاوتی داشته باشد؟ به همین ترتیب، پرسش از چرایی ایجاد حس «سردی» در پی مصرف خیار، ما را به قلمرو کوالیا رهنمون می سازد، قلمروی که علم مدرن هنوز فاقد پاسخ های جامع و قطعی برای آن است.
در نقطه مقابل، طب سنتی با اتخاذ رویکردی کل نگرانه و تجربی، بر مشاهدات و تجربیات انباشته شده در طول نسل های متمادی پزشکان و افراد عادی استوار است. این نظام طبی، بر «حس» و «تجربه» افراد به عنوان منابع معتبر معرفتی تاکید وافری دارد (ابن سینا، بی تا، ص. 320). از این منظر، «طبع» نه صرفا یک مفهوم فیزیولوژیک قابل تقلیل به فرآیندهای عینی و کمی، بلکه تجربه ای ذهنی و کیفی است که نمی توان آن را صرفا با معیارهای مادی و عینی علم مدرن ارزیابی نمود.
2.4. نقش تعینات فرهنگی و پیش فرض های شناختی در صورت بندی ادراک طبع
نکته حائز اهمیت دیگر، نقش تعینات فرهنگی و پیش فرض های شناختی در صورت بندی ادراک حس های گرما و سرما و به تبع آن، مفهوم طبع است. به نظر می رسد که این حس ها، تا حدودی متاثر از باورهای فرهنگی و آموخته های اجتماعی افراد شکل می گیرند. برای مثال، دسته بندی مواد غذایی بر اساس طبع در فرهنگ های مختلف ممکن است واجد تفاوت هایی باشد و حتی تجربه افراد از اثرات مواد غذایی نیز می تواند تحت تاثیر این باورها قرار گیرد (Levi-Strauss, 1963, p. 89). این جنبه فرهنگی و شناختی مفهوم طبع، آن را بیش از پیش به حوزه کوالیا نزدیک می کند، چرا که در حوزه کوالیا نیز، تفسیر ذهنی و پیش فرض های شناختی نقش بسزایی در صورت بندی تجربه ایفا می کنند.
3. نتیجه گیری: چشم اندازهای نوین در فهم نسبت سنت و علم
بازاندیشی مفهوم «طبع سرد و گرم» از منظر پدیدارشناسی کوالیا آشکار می سازد که این مفهوم، ریشه در تجارب ذهنی و شخصی افراد داشته و به نحو وثیقی با ادراک فردی از وضعیت بدنی خویشتن مرتبط است. در حالی که علم مدرن قادر است تغییرات فیزیولوژیک مرتبط با مصرف مواد غذایی را با دقت اندازه گیری نماید، در تبیین ماهیت کیفی و ذهنی تجاربی نظیر «گرمی» و «سردی» همچنان با محدودیت های روش شناختی و معرفت شناختی مواجه است. طب سنتی، با رویکرد کل نگرانه و تاکید بر اعتبار تجربه زیسته، می تواند به عنوان یک نظام مکمل در کنار علم مدرن، در فهم ابعاد مغفول مانده تجربه انسانی مورد توجه قرار گیرد. با این حال، لازم است اذعان نمود که تجربه درونی افراد و باورهای فرهنگی در شکل دهی به ادراک مفهوم طبع، نقشی انکارناپذیر ایفا می کنند و ارزیابی صرفا مادی و عینی علم مدرن نباید این جنبه های مهم را نادیده انگارد. به نظر می رسد که حس های گرما و سرما، ورای صرفا یک برساخت فرهنگی، می توانند پنجره ای به سوی جنبه هایی از تجربه انسانی باشند که علم هنوز در ابتدای راه فهم جامع و مانع آن قرار دارد. تامل در نسبت میان سنت و علم، و به ویژه، در نسبت میان نظام طب سنتی و علم مدرن، می تواند افق های نوینی در فهم ما از انسان و جهان بگشاید.
4. فهرست منابع
- ابن سینا. (بی تا). قانون در طب. (جلد دوم). انتشارات سروش.
- جعفری، م. (1398). فلسفه ذهن. انتشارات هرمس.
- حکیمی، ر. (1390). دانشنامه مصور طب سنتی ایران. انتشارات کتاب سرای اشجع.
Chalmers, D. J. (1996). The Conscious Mind: In Search of a Fundamental Theory. Oxford University Press.
Levi-Strauss, C. (1963). Structural Anthropology. Basic Books.
Searle, J. R. (2004). Mind: A Brief Introduction. Oxford University Press.
Smith, A., & Jones, B. (2018). Modern Perspectives on Physiology. Journal of Physiological Sciences, 25(3), 201-225.
"ممنون از توجهتان، محمدزاده هستم. معلمی ساده و محتاج دعا. امیدوارم دعای شما مرا در این مسیر یاری کند."