عشقناک بودن واژه ها

[مولانا]
صد هزاران نام گر بر هم زدی - قصد او و خواه او یوسف بدی
گرسنه بودی چو گفتی نام او - می شدی او سیر و مست جام او
تشنگیش از نام او ساکن شدی - نام یوسف شربت باطن شدی
ور بدی دردیش ز آن نام بلند - درد او در حال گشتی سودمند
وقت سرما بودی او را پوستین - این کند در عشق نام دوست این
عام می خوانند هر دم نام پاک - این عمل نکند چو نبود عشقناک
آن چه عیسی کرده بود از نام هو - می شدی پیدا ورا از نام او
-
جمله ذرات عالم در نهان - با تو می گویند روزان و شبان
ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم - با شما نامحرمان ما خامشیم (1)
***
[سهراب سپهری]
واژه ها را باید شست .
واژه باید خود باد ، واژه باید خود باران باشد . (2)
***
[جلال الدین همایی]
نام حق را وسیله انجاح حوایج قرار دادن و عشقناک و با نیت پاک و خلوص ضمیر، خواندن و به مقصد رسیدن. (3)
***
[یزدانپناه عسکری]
بالا ترین اقتدار یک واژه، عشقناک بودن آن است، آشنا بودن با قصد واژه و شناختن قصد واژه، به مقصد رسیدن است.
______________
1 - مولانا جلال الدین محمد بلخی(مولوی)، مثنوی معنوی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی - تهران، چاپ: اول، 1373. صفحه 967 ، 234
2 – هشت کتاب ، سهراب سپهری – تهران : انتشارات طهوری 1385 صفحه 292
3 - جلال الدین همایی، تفسیر مثنوی مولوی داستان قلعه ذات الصور یا ذر هوش ربا، دانشگاه تهران - تهران، چاپ: دوم، 1384. ص 102