مهدی سلمانی
هنرپیشه - دینپژوه و حقوقخوان - شاعر - عضو کانون حقوق شهروندی - عضو انجمن علمی حقوق دانشجویان و نخبگان
43 یادداشت منتشر شدهقسمت هفتم آموزش انواع مغالطات منطقی و فلسفی با مهدی سلمانی
سلام و عرض ادب خدمت شما عزیزان - امیدوارم که حال همگی خوب باشد - امروز در جلسه هفتم بخشی دیگر از انواع مغالطات منطقی و فلسفی را داریم .
نویسنده : مهدی سلمانی
قسمت : هفتم
زبان : فارسی
۶۱ _ مغالطه شماره شصت و یکم
Argument by selective reading
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال بر اساس خوانش گزینشی که مرتبط با مغالطه توجه گزینشی یا همان
Selective attention fallacy
وقتی است که شخص برای نقد ادعایی ، صرفا به ضعیف ترین استدلال آن مدعا توجه کند و به سایر استدلال های آن ادعا توجه نداشته باشد. مثلا شخصی برای ادعای خود ۳ دلیل بیاورد اما طرف مقابل فقط یکی از آن ۳ ادعا را که اتفاقا از همه ضعیف تر است بیان و نقد کند و به بقیه ادله او توجه نداشته باشد.
درباره قضاوت حول عملکرد افراد هم گاهی فقط به کاستی ها و ضعف های آنها و گاهی فقط به نقاط قوت آنها توجه می شود در حالی که قضاوت صحیح مستلزم توجه به همه جوانب عملکرد آن شخص است. مثلا رئیس جمهور کشور x به محیط زیست مناطق جنوبی کشورش توجهی نداشت . پس او بدترین رئیس جمهور با ضعیف ترین عملکرد است. آیا ملاک قضاوت درباره روسای جمهور صرفا مسئله محیط زیست است ؟ محیط زیست از امور مهم و شرط لازم برای قضاوت است اما شرط کافی نیست . اقتصاد و آزادی و سیاست و فرهنگ و... هم لازم به بررسی است .
حالا اگر ما در نقد خود ذکر کنیم که فقط میخواهیم یکی از دلایل را نقد کنیم ، مغالطه رخ نخواهد داد و اگر صرفا قوی ترین استدلال شخص را ذکر کنیم به نحوی که با آن نقد ، سایر ادله او هم نقد شود یا به نحوی نقد ما مبنایی باشد ، در این صورت هم مغالطه نخواهد بود .
۶۲_ مغالطه شماره شصت و دوم
Argument from age
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال بر اساس قدمت
مغالطه حکمت قدما
وقتی پیش فرض کسی در بحث این باشد که هرچه قدیمی ها و سنت قدیم گفته اند و کرده اند درست است ، این مغالطه پیش میاد . باید دانست که زمان قدیم و جدید به خودی خود نقشی در صحت چیزی ندارند. بلکه درستی و نادرستی آنها باید مستقل از زمان ، بررسی بشود.
خیلی از جملات قصار گذشتگان ، بی معنا و مبهم و صرفا کلیشه ای هستند. مثلا از قدیم گفتن عقد دخترعمو و پسرعمو رو توی آسمون ها بستند . امروزه با پیشرفت علم مشخص شده که اتفاقا ازدواج های فامیلی ، شانس ابتلا به بیماری های ژنتیکی رو افزایش میده و بهتره انجام نشود . گاهی خود زمان ، بخشی از یک ادعاست . در آن صورت استناد به زمان قدیم مشکلی ندارد . مثلا اگر برای وثاقت تاریخی یک نقل به آثار اولیه و قدیمی رجوع بشود و صحت و سقم آن روایت را از طریق منابع دست اول ( که قدیمی تر هم هستند ) به دست آوریم این مغالطه محسوب نمی شود .
۶۳ _ مغالطه شماره شصت و سوم
Argument from fallacy
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال بر اساس مغالطه مخاطب
مغالطه مغالطه کاران
شکلی از (bad reason fallacy)
اگه مخاطب در بیان استدلال برای ادعای خودش دچار مغالطه شد ، نباید بگیم پس حتما اصل ادعات هم غلطه . چون ممکنه دلیلی که برای ادعاش آورده ضعیف باشه اما اصل ادعاش درست باشه . اگر هم کسی از ضعف استدلال کسی بخواد نتیجه بگیره که پس حرف تو غلطه و حرفای من درسته ، دچار این مغالطه شده است مثلا من تا حالا جن ندیدم ، پس وجود نداره . در اینجا استدلالی که مطرح شده کاملا ضعیفه . دیده نشدن چیزی نمیتونه دلیل موجهی برای نبودنش باشه . در فلسفه میگیم که ( عدم الوجدان لایدل علی عدم الوجود = نیافتن دلیل بر نبودن نیست ) اما از طرفی نباید سریع نتیجه مخالف هم بگیریم و بگیم پس جن وجود داره . خیییییر !!! استدلال حاضر برای این ادعا ( که جن وجود نداره ) ضعیف بوده . همین . نه میشه اصل ادعا رو با این استدلال ضعیف رد کرد و نه میشه تایید کرد .
مثالی دیگه رو ببینیم :
+به نظرم زمین تخته
- تو یه احمقی که فکر می کنی زمین تخته
+ ببین . تو الان دچار مغالطه حمله به شخص شدی و مغالطه کردی ، پس حرف من درسته که زمین تخته.
در اینجا درسته که نفر دوم مغالطه کرد و به جای توهین ( مغالطه تشنیعی ) باید با دلیل موجه ، حرف طرف مقابل رو رد می کرد ، اما باز دلیل نمیشه که سخن نفر اولی درست باشه . از صرف مغالطه کردن مخاطب نمیشه درستی حرف خودمون رو نتیجه بگیریم . پس بهتره در بحث کردن با آدم هایی که زیاد دچار مغالطه میشن ، روش درست فکر کردن رو بهشون یاد بدیم اما اگه دیدیم فایده نداره بهتره باهاشون بحث رو ادامه ندیم و وقت خودمونو الکی نگیریم اما در هر صورت بدونیم که بی منطق بودن طرف مقابل ، دلیل برای درستی ادعاهای ما همیشه نخواهد بود .
۶۴ _ مغالطه شماره شصت و چهارم
Argument from false authority
به زبون خودمون چی میشه ؟
استدلال بر اساس مرجع کاذب
مستند ساختن ادعا به مرجعی که تخصص کافی در زمینه آن ادعا ندارد.
مثلا دکتر عسکری ، متخصص بیماری های عفونی گفته که سیاست های بازار آزاد برای اقتصاد جامعه مضره . بازار آزاد بحثی در زمینه علم اقتصاد است در حالی که تخصص دکتر عسکری در حوزه پزشکیه . پس سخن ایشان مرجع کاذب محسوب میشه و قابل استناد نیست . ایشان برای اثبات حرفش باید دلیل مجزایی ارائه بده .
۶۵ _ مغالطه شماره شصت و پنج
Argument from hearsay
به زبون خودمون چی میشه؟
توسل به شنیده ها
این مغالطه زمانی پیش میاد که برای بیان حادثه ای به افرادی به عنوان مرجع رجوع شود که جزو شاهدان عینی ماجرا نبوده اند . باید دانست که هرچه از صحنه اصلی حادثه دورتر شویم و هرچه واسطه در نقل حادثه بیشتر شود ، اصل ماجرا با تغییر نقل خواهد شد. مثلا شنیده ها حاکی از این است که رئیس شرکت x به شکل بی رویه ای به مواد مخدر اعتیاد دارد.
یکی از کارکنان آنجا از برادر رئیس شرکت شنیده که رئیس شرکت هر روز مقدار زیادی کوکائین مصرف می کند. خبرنگار داره از یکی از کارکنان آنجا نقل می کنه که خودش ماجرا رو ندیده بلکه اون از برادر رئیس شرکت شنیده ، این حالت ما رو به سمت مغالطه این جلسه سوق میده. گاهی حتی شاهدان عینی یک ماجرا هم برداشت اشتباهی از صحنه دارند چه برسد به صرف شنیده ها . حجم بالایی از اطلاعات روزمره ما از طریق شنیده هاست . اگر این منبع را کنار بگذاریم ، بسیاری از کارهای ما مختل می شود . از این بابت باید دید که آن سخنی که از طریق شنیده ها به ما می رسد چقدر اهمیت دارد. مثلا دوست شما میگوید که خواهرش در پاساژ فلان ، دیده که لباس ها خیلی تخفیف خوردند. در این حالت اگر شما مشتاق خرید لباس باشید ، صرف ساعتی وقت برای رفتن به آن پاساژ ، مشکلی ندارد و در این حالات نیازی نیست که خیلی مته به خشخاش بگذاریم و وسواس در تایید خبر به خرج دهیم .
۶۶ _ مغالطه شماره شثت و ششم
Argument from ignorance
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال جهلی
مغالطه توسل به جهل
مغالطه قوی سیاه ، کلاه گیس
مغالطه توسل به معما
در مواردی است که کسی میگه ادعای من درسته چون مدرکی خلاف ادعای من وجود نداره . ( نه اینکه خودش مدرکی برای اثبات ادعاش داشته باشه ) یعنی شخص بیان می کنه که چون مدرکی ضد ادعاش وجود نداره پس ادعاش درسته . در حالی که « عدم وجود مدرک مخالف ، خودش مدرک محسوب نمیشه » مثلا مردم در زمان باستان باور داشتند که صاعقه به دلیل خشم خدایان است.
اگر کسی از آنها می پرسید چرا و آنها در جواب می گفتند:«چون دلیلی مخالف این وجود ندارد» در این صورت دچار این مغالطه می شدند.
درباره مغالطه قوی سیاه به زبان ساده ، در مواردی است که شخص برپایه تجارب گذشته ، تمام احتمالات مخالف را رد کند. یعنی بگه «چون تا حالا ندیدیم ، پس اصلا وجود نداره»
مثال معروفش همین مثال قو هاست. یعنی «چون تا حالا قوی سیاه ندیدیم پس اصلا قوی سیاه وجود ندارد». که این طرز استدلال اشتباهه چون احتمال داره در آینده ببینیم.
درباره مغالطه کلاه گیس در این مغالطه ، دلیل وجود نداشتن مدرک ، اشتباه بودن ادعای بیان شده است.
مثلا شخصی ادعا میکنه که همه کلاه گیس ها مصنوعی به نظر می رسند چون تا حالا کلاه گیسی ندیدم که نتونم مصنوعی بودنش رو تشخیص بدم . خب اینجا دلیل ایشان کلاه گیسی ندیده که مصنوعی نباشه اینه که اگه کلاه کیس طبیعی ببینه اصلا نمیتونه بفهمه مصنوعیه. یعنی خود این ادعاش ، ادعای پرتیه یا مثلا ماهی گیری بگه هرچی ماهی اینجا من گرفتم همه بزرگتر از ۲۰ سانت بودند پس ماهی کوچیکتر اینجا وجود نداره. در این حالت هم ممکنه شبکه های تور ماهی گیری تو بزرگ بوده که نتونسته کوچکترها رو بگیره.
درباره مغالطه توسل به معما طرف ادعا میکنه فلان قضیه ، معماست پس همینجوری بی دلیل باید قبولش کرد. وقتی برچسب معما روش بزنیم دیگه جلوی تحقیق بیشتر رو می گیریم .
۶۷ _ مغالطه شماره شصت و هفتم
Argument from incredulity
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال از طریق دیرباوری
وقتی است که کسی صرفا به خاطر اینکه دوست ندارد و حاضر نیست ادعایی را باور کند و بپذیرد ، آن ادعا را کاذب و نادرست می داند. حالا قرار نیست ادعای عجیب و غریب هر شخصی را قبول کنیم و جهان ما پر از عجایب است. از جهان کوانتوم گرفته تا علم نجوم و عملکرد بدن و... اگر ادعایی را همراه با دلیل و مدرک به ما ارائه دادند و مدارک هم خدشه دار نبود و سخن منطقی خلاف آن را هم نداشتیم. آنگاه معقول است که آن حرف را بپذیریم حتی اگر عجیب باشد.
۶۸ _ مغالطه شماره شصت و هشتم
Argument from silence
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال از طریق سکوت
زمانی است که شخصی از سکوت و حرف نزدن طرف مقابلش ، نتیجه دلخواه خودش را بگیرد. مثلا در عرف ، مشهور شده که میگن « سکوت ، علامت رضایت است »
مثلا در مجلس خواستگاری بعد از رد و بدل شدن حرف ها ، یکی از بزرگان مجلس رو به دختر میکنه و میگه موافقی ؟ و دختر سکوت می کنه . در اون زمان همه میگن «سکوت ، علامت رضایته » پس مبارکه و... اگه بخواییم همین مثال رو از نظر منطقی بررسی کنیم باید به دو نکته توجه کنیم :
نکته اول : سکوت کردن به خودی خود نشانه چیزی نیست و نباید همینجوری و روی هوا این نتیجه رو بگیریم . در مباحث حساس ، هیچ عاقلی سکوت رو نشانه رضایت نمی گیره . مثلا هنگام جراحی اگه از خانواده بیمار بپرسند آیا رضایت به عمل دارید ؟ و اونا سکوت کنند . اون سکوت رو دلیل بر چیزی نمی گیریم . بلکه باید حرف بزنند و رضایت یا عدم رضایت خودشون رو اعلام کنند یا در معاملات هم سکوت نشانه چیزی نیست. بلکه فروشنده و خریدار باید اعلام کنند - کتبی یا شفاهی - که راضی به معامله هستند. پس سکوت به تنهایی دلیل بر چیزی نیست .
نکته دوم : اما گاهی نشانه و قرینه ای وجود داره که باعث میشه سکوت کردن ، معنای خاصی بگیره . مثلا اگه سکوت دختر در مجلس خواستگاری در اون فرهنگ اینقدر در معنای رضایت ، تکرار شده که همین معنا رو بده ، در اون صورت دختر داستان ما هم اگر سکوت کنه ، منظورش رضایت خواهد بود. اینو میگن «قرینه حالی»
یا اگه دختر قبل از شروع مجلس خواستگاری به پدرش بگه اگه من سکوت کردم ، منظورم رضایته ، از این جهت هم باز سکوتش نشانه رضایت خواهد بود. اینو میگن «قرینه لفظی».
در امور حساس مثل دادگاه وقتی که متهم به جرمی هستیم ، اگر در دفاع از خودمون سکوت کنیم در واقع داریم ضد خودمون عمل می کنیم و یه جورایی گناهکار بودن خودمون رو اعلام می کنیم. اونجا اگه واقعا دفاعی داریم باید بیان کنیم و الا سکوت در قبال سوالات قاضی ، علیه خودمون میتونه استفاده بشه .
۶۹ _ مغالطه شماره شصت و نهم
Argument of the beard
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال ریش ، مغالطه مرد کچل ، مغالطه طیف و...
میگه چون نقطه مشخصی بین حالت اول و حالت دوم یک چیز وجود نداره پس فرقی با حالت صدم هم نداره. مثلا احتمالا هیچ وقت کچل نشم چون روزی فقط چند تار مو از سرم میریزه که هر روز جلوی آینه فرقی با روز قبلم نمی کنه . شاید هر روز فرقی با روز قبل قابل رویت نباشه اما در مقیاس طولانی تر ، تفاوت ملموسی خواهد داشت . به قول معروف «قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود»
حالا یه قطره الکل بخوریم چیزی نمیشه . پس دو قطره هم چیزی نمیشه حالا سه قطره هم اتفاقی نمیوفته و...... پس پر کن جام باده و شراب را !!!! اینکه شخص فکر کرده با یک قطره اتفاقی نمیوفته و خیلی زیرپوستی قطره قطره اضافه کرده ، نشانه همین مغالطه است . واقعیت رو نمیشه گول زد . در واقعیت با چشم خودمون می بینیم که افراط در برخی مواد ، ضررهای جبران ناپذیری رو متوجه انسان می کنه . پس نباید با این مغالطه خودمون رو گول بزنیم
حالا چرا به این مغالطه میگن « استدلال ریش » : چون میگن درباره ریش هم حد مشخصی وجود نداره که بگن این شخص الان ریش دار محسوب میشه یا صورتش اصلاح شده است. پس دسته بندی ها رو انسان ها پدید آوردند که درک پدیده ها برامون راحت تر بشه اما باید مراقب باشیم چون گاهی همین دسته بندی ها آدمو به اشتباه میندازه.
۷۰ _ مغالطه شماره هفتاد
Argument to moderation
به زبون خودمون چی میشه؟
استدلال حد میانه (حد وسط - میانگین)
توافق جعلی ، مغالطه خاکستری
موقعی پیش میاد که شخص بگه برای هر کاری ، حد وسطی وجود داره که بهترین موضع ، همون حد وسطه.
به قول معروف «هر چیزی میانه اش خوبه» که این سخن در تفکر انتقادی مغلطه محسوب میشه. چرا که ممکنه خیلی چیزا حد وسطش خوب باشه اما خیلی چیزها هم یا حد وسطشون مشخص نیست یا حد وسطش لزوما خوب نیست. مثلا آیا برای رسیدن به درجات عالی علمی ، گرفتن نمره ۱۰ که حد وسط نمرات حساب میشه ، بهترین گزینه است؟ یا مثلا آیا برای رسیدن به قهرمانی ورزشی ، حالت میانه گرفتن و سخت تلاش نکردن ، بهترین گزینه است ؟ اصلا میانه در قهرمانی ، کجاش میشه ؟ یا مثلا حتی در نظام دینی ، آیا میانه گری در ذکر خدا ، بهترین گزینه است؟ بعضی ها هم میگن «نه حرف تو درست باشه و نه حرف من. بلکه بیا حد وسط رو درست بدونیم » در حالی که درستی و نادرستی با صلح کردن فرق داره .
اگر ما بخواییم معامله کنیم و به قیمت حد وسطی راضی بشیم که مشکلی نداره یا در حال جنگ بخواییم صلح کنیم هم هر دو طرف از موضع خودشون کمی کوتاه میان اما در حقیقت یابی و تحقیق ، لزوما به حد وسط رسیدن ، درستی رو نتیجه نمیده. در واقع « حقیقت ، توافقی نیست »
پایان قسمت هفتم