اهمیت و مفهوم خلاقیت کارکنان
در دو دهه ی گذشته سازمان ها تمرکز خود را از فعالیت های سنتی به فعالیت های نوین و توسعه یافته تغییر داده اند. این توسعهیافتگی با درک این نکته ی مهم همراه است که سازمان ها برای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی به خلاقیت کارکنان خود وابسته هستند(Grant & Ashford, 2008). لذا خلاقیت کارکنان به عنوان یکی از مهارت های اصلی در قرن بیست ویکم در نظر گرفته می شود. خلاقیت کارکنان در سازمان و مدیریت به معنای توانایی ذهنی یک تغییر هدفمند و آگاهانه در راستای بهبود و ارتقاء فعالیت های فردی و سازمانی است. خلاقیت در سازمان تاثیراتی همچون افزایش کیفیت تبیین راه حل های مسائل، ارتقای نوآوری سازمانی، تعهد و وفاداری کارکنان به سازمان، افزایش انگیزه و عملکرد موثر را منجر می شود. بنابراین خلاقیت کارکنان برای سازمان هایی که به دنبال بقای موفقیت آمیز در محیطشان هستند، بسیار مهم است(Qian et al., 2019). خلاقیت، تولید افکار و اندیشه های بدیع و نو توسط رهبران، مدیران سطوح مختلف سازمان و کارکنان سازمان از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار بوده و این مهم در سازمان جایگاه ویژه ای دارد. خلاقیت مقوله ایی است که در درجه اول امری فردی بوده و جهت توسعه خلاقیت سازمانی ترتیبات مختلف مدیریتی مانند زمینه ای برای کارکنان جهت نشان دادن خلاقیت و کشف خلاقیت باید برای تنظیم آن فراهم شود. مطابق با این تصور که امر خلاقیت برای سازمان ها حیاتی است، توجه قابل توجهی در ادبیات نظری و تجربی به چگونگی تاثیر عوامل زمینه ای فردی و سازمانی بر خلاقیت کارکنان وجود دارد. درنتیجه تحقیقات در مورد خلاقیت کارکنان به ویژه در دهه های اخیر به صورت فزاینده ایی شکوفا شده است(Henker et al., 2015).
سازمان هایی که توانایی این را ندارند که کارکنان خود را قادر سازند تا به روش های خلاقانه و جدید وظایف خود را انجام دهند، خروجی های نوآورانه سازمان را محدود کرده و این امر ممکن است سازمان را از رقبای خود عقب بمانند. لازمه ی این مهم درک مفاهیم و تعاریف خلاقیت در ادوار گذشته تاکنون است که به آن پرداخته خواهد شد.
تورنس[1] (1974) خلاقیت را فرآیند حس کردن مشکلات، شکاف موجود در اطلاعات و عناصر گم شده، حدس زدن و فرضیه سازی در مورد این امور، ارزیابی و آزمودن این حدس ها و فرضیه های بیان شده، تجدیدنظر و دوباره آزمودن آن ها و بالاخره انتقال نتایج و پیامدها می داند.
خندوالا[2] (1988) مفهوم خلاقیت را این طور بیان می کند که خلاقیت توسط افراد با نیاز شدید به مشارکت، به کارگیری مکانیسم های تفکر واگرا و به دست آوردن خروجی های بدیع و هم هستند.
شلی[3] (1991) خلاقیت شامل تولید، مفهوم سازی یا توسعه ایده ها، فرآیندها یا رویه های جدید و مفید توسط یک فرد یا گروهی از افراد است که باهم کار می کنند.
وودمن[4] و همکاران (1993) خلاقیت نمایانگر جنبه ای چشمگیر از تغییرات سازمانی است که ممکن است کلیدی برای درک پدیده های تغییر و در نهایت اثربخشی و بقای سازمانی باشد. بنابراین، خلاقیت توسط افراد در یک سیستم اجتماعی پیچیده ایجاد می شود که بر توسعه ی محصولات، خدمات و مفاهیم جدید و باارزش تمرکز دارد.
استرنبرگ[5] و لوبارت[6] (1999)خلاقیت توانایی تولید اثری است که هم بدیع و غیرمنتظره بوده؛ و هم مناسب، مفید و سازگار با محیط کار باشد. خلاقیت همچنین به عنوان تفکر نوآورانه، دانشی و استعدادهای کارکنان بر اساس اعتبار آن ها توصیف شد.
دیوت[7] (2007) خلاقیت را به عنوان تولید ایده های نو، فرآیندهای بدیع یا محصولات جدید و مفید توسط یک فرد یا گروه بیان کرده است.
هنسی[8] و آمابیل[9] (2010) خلاقیت را شامل توسعه ی یک محصول جدید، ایده یا راه حلی در راستای حل مشکلات فرد یا گروه اجتماعی بزرگ تر دانسته که فرآیندی باارزش است.
آمابیل و پرت[10] (2016) خلاقیت را به عنوان توانایی توسعه ی ایده های نو، بدیع و سودمند تصور تعریف کرده اند.
هیلز[11] و الکسندر[12] (2019) خلاقیت را به عنوان خصیصه ای تعریف می کنند که با گرایش یا مجموعه ای از تمایلات یک فرد مشخص می شود. اولین خصیصه داشتن ایده های بدیع و دومین خصیصه تولید اشیایی باارزش است.
ژو[13] و همکاران(2022) خلاقیت کارکنان را فرآیند ایجاد، پیشرفت و اجرای افکار نو، جدید و مفید در مورد شیوه های کاری، خدمات سازمانی یا استراتژی های سازمان تعریف نموده اند.
[1] Torrance
[2] Khandwalla
[3] Shalley
[4] Woodman
[5] Sternberg
[6] Lubart
[7] Dewett
[8] Hennessey
[9] Amabile
[10] Pratt
[11] Hills
[12] Alexander
[13] Zhou