آگاهی جان سر دفتر کتاب جهان

[مولانا]
طوق جنون سلسله شد باز مکن سلسله را - لابه گری می کنمت راه تو زن قافله را
مست و خوش و شاد توام، حامله داد توام – حامله گر بار نهد جرم منه حامله را
هیچ فلک دفع کند از سر خود دور سفر؟ - هیچ زمین دفع کند از تن خود زلزله را؟
می کشد آن شه رقمی، دل به کفش چون قلمی - تازه کن اسلام دمی، خواجه رها کن گله را
آنچ کند شاه جفا، آبله دان بر کف شه - آنک بیابد کف شه، بوسه دهد آبله را
همچو کتابی است جهان جامع احکام نهان - جان تو سردفتر آن فهم کن این مسئله را
شاد همی باش و ترش، آب بگردان و خمش - باز کن از گردن خر مشغله زنگله را (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
آگاهی جان سر دفتر کتاب جهان است در بینش و همسویی و اتحاد درک. * (عنده علم من الکتاب - النمل 40).
__
عقاید در عموم بشر یا از روی تقلید و بی بهره از علم الهی و یا مبتنی بر بینش و اتحاد عالم با معلوم و علم احاطه به تمام قوای ظاهری و باطنی عالم. (2)
__________________
1 - کلیات دیوان شمس تبریزی ، مولانا جلال الدین محمد بلخی به کوشش دکتر ابوالفتح حکیمیان – تهران: انتشارات پژوهش 1383 ، غزل 40
*- نک به https://ganjoor.net/moulavi/shams/ghazalsh/sh40
2 - فتوحات مکیه جلد دوم ، شیخ محی الدین ابن عربی ، ترجمه ، تعلیق ، محمد خواجوی- تهران : انتشارات مولی، 1383- ص 258