نقش دولت ها در تعیین سبک و شیوه سیاستگذاری مدیران رسانه های عمومی ( بخش سوم)

7 بهمن 1403 - خواندن 3 دقیقه - 131 بازدید



دانشگاه پیام نور (همه مراکز) 


بخش سوم:


عرصه حکمرانی در سیاستگذاری رسانه های جمعی


مسئله حاکمیت در رسانه ها ، توجه پژوهشگران حوزه ارتباطات را به خود جلب کرده است. با وجود این معنای دقیق حاکمیت هنوز مشخص نیست. یکی از تعاریف ارائه شده درباره حاکمیت رساندها کل قواعدی را در نظر می گیرد که هدف آنها سازماندهی سیستم های سازمانی است . پاپیس در کتابی با عنوان "حاکمیت رسانه ای یک مفهوم جدید برای تحلیل سیاستگذاری رسانه ای" می گوید: "حاکمیت در رسانه ها به عنوان مفهوم جدیدی تعریف می شود که برای تحلیل سیاستگذاری و کنترل رسانه ها در ارتباط با محیط مناسب است. این مفهوم، نه تنها با ارائه دیدگاهی ترکیبی درباره مدیریت رسانه دارای ارزش ابتکاری است، بلکه با رویکردهای نظری مختلف نیز مطابقت دارد."

بریف حاکمیت در رسانه ها کی از الزامات اساسی مربوط به هر تعریفی از حاکمیت رسانه ها این است که آن تعریف کل شکلهای واعد رسانه ای را در بر بگیرد. مطابق با این شناخت از حاکمیت تاکید می کند که باکمیت رسانه ها گسترده تر از کنترل قانونی رسانه است و به معنای مجموع مکانیزم های رسمی و پر رسمی، ملی و فراملی، متمرکز و پراکنده است که هدف آنها سازماندهی سیستم های رسانه ای است». این تعریف ارزش زیادی برای پژوهش های سیاستگذاری رسانه ای دارد.

اما همانند هر تعریف مبتنی بر بحث های مربوط به کنترل های قانونی در علوم سیاسی، این تعریف قواعد جمعی تمرکز دارد و شکل های مختلف حاکمیت را که در سطح سازمان های رسانه ای مستقل جود دارد کنار می گذارد. چارچوب های مسئولیت عمومی و حرفه ای که پایین ترین سطح این صنعت است نیز در مسئول دانستن رسانه ها اهمیت دارد وهدف کلی سیاستگذاری رسانه ای (یعنی شکل دهی به ساختار و رفتار سیستم های رسانه ای) کمک کند بنابراین به درک گسترده تری از حاکمیت نیاز داریم. جامعه شناسانی مچون لانگ و شیمانک پا را از قواعد و تصمیم های الزام آور جمعی که مبنای علوم سیاسی است فراتر می گذارند و حاکمیت را به عنوان الگوهای مواجهه با وابستگی های متقابل بین شگران تعریف می کنند. حاکمیت در این تعریف به معنای تمام الگوهای قواعد و قوانین است و اختار نظم اجتماعی و هماهنگی اجتماعی را بررسی می کند . بنابراین با تمرکز بر رسانه د حکمیت رسانه ها را به عنوان ساختار قانونی کلی تعریف کرد که کل قواعدی را که هدف آنها از ماندهی سیستمهای رسانه ای است در بر می گیرد.

این تعریف از حاکمیت، نهادهای جمعی و سازمانی را در برمی گیرد. به طور مشابه، هملینک و دناسترنگ حاکمیت رسانه ها را به عنوان «چارچوب اقدامات، قواعد و نهادهایی تعریف کنند که حدود را تعیین می کنند و برای عملکرد رسانه ها مشوق ارائه می کنند». مک کوایل حاکمیت رسانه ای را به عنوان شکل های مختلف مدیریت و پاسخگویی در رسانه ها و روابطادینه شده بین رسانه و جامعه تعریف می کند.