نقش دولت ها در تعیین سبک و شیوه سیاستگذاری مدیران رسانه های عمومی ( بخش دوم)

7 بهمن 1403 - خواندن 4 دقیقه - 131 بازدید




@دانشگاه پیام نور


بخش دوم:


توانایی تصمیم گیری مدیران در تعیین مشی فرایند سیاستگذاری رسانه ها


بسیاری ازفرضها درموردتعادل قدرت درشکل گیری سیاستگذاری،برآمده ازمباحث علوم سیاسی است که در نیمه دوم قرن گذشته بروز پیدا کرد. از نظر نظریه پردازان «تکثرگرا» مانند رابرت دال و نلسون پولسبی ، قدرت ارتباطی تنگاتنگ با توان تصمیم گیری و چینش موفقیت آمیز توسط یک بازیگر دارد تا بازیگر دیگر را برای انجام کاری که «خودش انجام نمی داده»، تشویق کند.

این درک از قدرت همچنان در مفاهیمی مانند «وضوح» و «عدم شفافیت» که راهنمای سیاستگذاری های رسانه ای معاصر هستند، دیده می شود . این امر نتایج مهمی را برای سیاستگذاری رسانه ای در پی دارد. همان گونه که پولسبی استدلال می کند سیاستمداران باید رفتار واقعی را چه به صورت دست نخست چه با واسطه و از راه بازسازی رفتارهابا مراجعه به اسناد، روزنامه ها، افراد آگاه و دیگر منابع، مورد مطالعه قرار دهند تا اغراض غالب در یک موقعیت تصمیم گیری را مشخص کنند، اما پژوهشگرانی که ذهنیتی انتقادی دارند، باید عمیق تر بنگرند.

واژه سیاستگذاری، معانی و مفاهیم بسیاری را با طیف گسترده ای از اصول و بیانیه ها در بر می گیرد که فرایندهای سیاسی سطح بالای دولت تا تصمیم های اداری خرد سازمان های دولتی را شامل می شود. در سال های اخیر، رویکردهای نوین به قدرت و سیاستگذاری، نظریه سنتی چند صدایی درباره تصمیم گیری را به بوته نقد کشیده اند. این نقدها بر مسیرهای پیچیده نشر قدرت تاکید می کنند و نشان می دهند که قدرت، ابزاری است که به طور نابرابر در جامعه توزیع شده است. همچنین، قدرت در فضای سیاستگذاری هم به طور نابرابر میان بازیگران صحنه سیاستگذاری توزیع شده است. در این شرایل، صاحب نظران عرصه سیاستگذاری رسانه ای باید به منظور توزیع عادلانه تر قدرت این فرایند را شفاف تر سازند و چارچوب های سیاستگذاری، فرض های هدایت کننده، اصول بنیادی و پیش فرض های ایدئولوژیک خود را مشخص کنند .

وقتی مرز بین بازارهای رسانه ای نامرئی می شود و رفتار رسانه ها غیرقابل پیش بینی می شود،برانگیزتر می شود. روزنامه ها تنها رسانه های محلی و منطقه ای بودند که در سال های دهه ۱۹۶۰ در دسترس همگان قرار داشتند. وقتی سیستم حمایت از مطبوعات شکل گرفت، هیچ پخش برنامهای به صورت تجاری اجازه پخش نداشت و رادیو و تلویزیون عمومی فقط محتوای ملی تولید می کرد. سال هاست که روزنامه ها دیگر تک صدای شهرها نیستند، بلکه رسانه های دیگر نیز به موازات آن در حال جذب افکار عمومی هستند .

می توان بدون در نظر گرفتن کیفیت رسانه های جدید گفت، تنوع رسانه ها که از راه حذف نظارت دولت بر بازار پخش برنامه و ظهور بازارهای جدید رسانه ای مانند اینترنت به وجود می آید، بسیار مورد نیاز است. روزنامه ها هنوز هم موقعیت قدرتمندی به عنوان تامین کنندگان اخبار محلی بازی می کنند اما اگر در پی چندصدایی در سطح ملی باشیم، حمایت از توسعه مطبوعات به تنهایی نمی تواند موثر ترین عامل در نیل به این هدف باشد. از آنجایی که شرکت های رسانه ای به راهبردهای همگراکردن رسانه ها دست می زنند، چندان عقلانی نیست که سیاستگذاری ها، هر رسانه را به عنوان یک واحد مجزا در نظر بگیرند.

این دیدگاه، ناشی از حرکت و رویکرد تک رسانه ای به دیدگاه سیستمی رسانه ها است که جاهایی را که مداخلات سیاستگذاری جدید بیشترین ارزش را ایجاد می کند، نشان می دهد.