بازتاب اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در آیینه اشعار واعظ قزوینی

2 بهمن 1403 - خواندن 12 دقیقه - 155 بازدید

ملا محمد رفیع قزوینی، متخلص به واعظ، از خطبا، نویسندگان و شعرای مشهور سده یازدهم هجری است، که در سطر سطر دیوان اشعارش، با تاسی از پیشینیان و هم اندیشه با شعرای عصر صفوی، به دو شیوه کلی ایجابی(تشویقی و ترغیبی) و سلبی( بازدارندگی)، مخاطب را به فراگرفتن بعضی از اندیشه های تعلیمی- اخلاقی مثبت دعوت کرده و از بعضی از اندیشه های تعلیمی- اخلاقی منفی، برحذر می دارد. اندیشه های تعلیمی -اخلاقی در آیینه اشعار واعظ، به تبعیت از پیشینیان و همصدا با شعرای عصر خویش، به سه طریق انعکاس داده شده است: 1. به طور مستقیم، نوع انسان را مورد خطاب قرار می دهد. 2. طرف خطاب خود شاعر است، اما منظور مخاطب است. 3. فرد خاصی را مورد خطاب قرار نداده، غیر مستقیم اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را به مخاطب گوشزد می کند. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اکثر اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در کل غزلیات، ابیات پراگنده و رباعیات شاعر استخراج و با آوردن شواهد مثالی از متون نظم و نثر پیشین و شعرای هم سبک شاعر، مورد تحلیل قرار گرفته است. خاستگاه و آبشخور اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در دیوان اشعار واعظ قزوینی، به تبعیت از شعرای پیشین و همنوا با شعرای عصر صفوی، متون تعلیمی- اندرزی ایران قبل از اسلام، آیات قرآنی، احادیث نبوی و اقوال بزرگان دینی است. مطالعه زندگانی و اشعار وی و اینکه به نیابت از نیای خود، ملا فتح الله واعظ قزوینی، روزگار خود را در مراسم پند و وعظ و خطابت گذرانیده، ثابت می کند که در اشعار وی، بسامد مضامین تعلیمی- اخلاقی، بیشتر از جنبه های دیگر شعری باشد. در اشعار واعظ، بخصوص غزلیات، با تاسی از شعرای سبک هندی، بخصوص صائب تبریزی، اندیشه های تعلیمی- اخلاقی، به دلیل ارتباط افقی ابیات غزل و استفاده از عنصر خیال تمثیل(تمثیل فشرده و اسلوب معادله) از بسامد بسیار گسترده ای در مقایسه با شعرای پیشین برخوردار است.

منظور از ادبیات تعلیمی، نوشته ها و آثاری است که نیکبختی انسان را در بهبود منش اخلاقی او می داند و برای خواننده پیام و دانش و معارفی را نیز به ارمغان می آورد و تلاش خود را متوجه تهذیب نفس، تزکیه ذهن، پرورش قوای روحی، تعلیم اخلاقی و تعالی کمال انسانی می کند. ادبیات تعلیمی طیف وسیعی از ادبیات فارسی را تشکیل می دهد و بسیاری از شاهکارهای ادبی نیز جنبه تعلیمی و آموزشی دارند. پند و اندرز، آموزه های زهدآمیز و اخلاقیات گونه های رنگارنگ ادبیات تعلیمی هستند. حتی درونمایه های تغزلی و حماسی در ادبیات فارسی به نوعی با آموزه های اخلاقی پیوند یافته است. نه تنها در ایران، بلکه در سراسر جهان اغراض اخلاقی و تعلیم و تربیت در طول اعصار و قرون هدف ادبیات بوده است. اما تلقی اهل هر فرقه و مسلک در هر عصر و در هر جامعه از اخلاق همواره یکسان نیست. هر چند همه نحله های اخلاق گرایانه، بهبود منش آدمی، پرورش روح و نیکبختی انسان را اصل می دانند، اما راه هایی که برای رسیدن به این هدف بر می گزینند همواره یکسان نیست.(نک: مشرف، 1389: 10-9). خسروی، در مقاله «بازشناسی ویژگی های سبک هندی»، در بحثی تحت عنوان:«کثرت غزل های تعلیمی(غزل سرد)»، در خصوص غزلیات سبک هندی، چنین اظهار نظر می نمایند:« در شعر فارسی قالب غزل بستری است برای بیان احساسات گرم و پرشور عاشقانه و نام غزل نیز از همین رو بر آن نهاده اند؛ اما از همان دوران آغازین شعر فارسی غزل هایی با موضوع پند و اندرز و این گونه مضامین سروده می شد. سنایی موضوع عرفان را در غزل و قصیده و مثنوی وارد کرد و پس از او سرودن غزلیات عارفانه و قلندری رواج یافت. شاعران سبک هندی به پیروی از اسلاف خود غزلیاتی سروده اند که از حوزه ادب غنایی بیرون است و در تقسیم بندی انواع ادبی، باید آنها را از مقوله ادبیات تعلیمی شمرد. از آن جا که شاعران سبک هندی اهل افراط هستند، بسامد غزل های تعلیمی نیز در شعر آنان فراون است. اما تفاوتی که این غزل ها با غزلیات عارفانه دارند، این است که غزلیات عارفانه (مثل غزل های سنایی و عطار) فضایی عاطفی دارند و سرشار از شور و هیجان نسبت به محبوبی والا و دست نیافتنی هستند؛ ولی در غزل های تعلیمی سبک هندی، از سوز و گداز عاشقانه و هیجانات عاشقی خبری نیست. شعر در فضایی ساکت و ساکن و در یخبندان روحی سروده شده و هیچ گونه شور و نشاطی در آن وجود ندارد. در این اشعار، شاعر از موضع بالا و در نقش واعظی خودبین و متکبر، مخاطب را فردی گمراه می انگارد و او را می نکوهد و اندرز می دهد. این شیوه البته با روح غزل که شعری عاشقانه و پندگریز است، تناقضی آشکار دارد و شعرای پیشین این موضوعات را بیشتر در قالب قطعه، قصیده و مثنوی بیان می کردند».( خسروی، 1397: 101-100). «اخلاق به عنوان یکی از ارکان اساسی تربیت به شمار می آید. در گذشته انسانی را دارای تربیت می دانستند که فضایل اخلاقی در او به صورت خوی و ملکه در آمده باشد. بنابراین اخلاق مجموعه ای از ملکات نفسانی است که یکی از ثمرات تربیت به شمار می رود. بر این اساس تربیت را فعلی دانسته اند که حاصل و نتیجه آن اخلاق است». (بومری و همکاران، ۱۴۰۰: ۱۰۸). آثار ادبی هر ملت، گنجیه ای است از مظاهر هنری افراد آن که در تحریک اندیشه و احساس انسان ها، نقش بسزایی دارد. شاعران ایرانی نیز در زمینه های مختلف در تربیت نفس و خردمندی و باروی ذهن مردم نقشی موثر داشته اند. رویکردی که از دیر باز، یعنی از روزگار افلاطون و ارسطو در نقد آثار ادبی بسیار متداول بوده است، رویکرد اخلاقی است. (نک: محسنی نیا و همکاران، ۱۳۹۰: ۱۰۸-۱۰۷). «اخلاق گرایان بر این باور بودند که هر اثر ادبی باید دارای پیام اخلاقی و اندرز باشد و درواقع وظیفه ادبیات، رواج و گسترش اخلاقیات است. این منتقدان اعتقاد داشتند که وظیفه نقد ادبی، کشف پیام اخلاقی متن است». (همان: ۱۰۸). عنصر خیال تمثیل (از نوع فشرده و اسلوب معادله)، با تاسی از شعرای سبک هندی، نظیر صائب، در شکل گیری معانی و مضامین و اندیشه های تعلیمی واعظ قزوینی نقش اساسی دارد. «در تمثیل معمولا شخصیت ها و زمان ها و مکان ها عوض می شوند. شخصیت های تمثیل، معمولا حیوانات و اشیاء غیر زنده هستند. چون از این اشیاء رفتارهایی شبیه به رفتارهای انسان سر می زند؛ آن ها نوعی انسان گونگی پیدا می کنند. یعنی مثل انسان ها صاحب تفکر و عمل و شخصیت می شوند.» (محمدی، ۱۳۷۴: ۱۴۱). «تمثیل از مهمترین مختصات سبک هندی است، اما در سبک های پیش از آن مثل سبک عراقی و سبک خراسانی نیز به کار رفته است. منتها در سبک های شعری خراسانی و عراقی، مدعا در یک بیت و تمثیل هم در بیت دیگر مطرح شده است. عمده ترین تفاوتی که بین تمثیل های سبک های پیش از سبک هندی با این سبک به چشم می خورد، در تعداد مصراع هاست. تمثیل های سبک هندی عموما در یک مصراع مطرح می شوند و تمثیل های سبک های دیگر در بیش از یک مصراع. به عبارات دیگر می توان تمثیل ها را به دو دسته تقسیم کرد: ۱- تمثیل های فشرده ۲- تمثیل های گسترده. تمثیل های سبک هندی، تمثیل های فشرده، تمثیل های سبک های دیگر، عموما تمثیل های گسترده می باشند». (همان: ۱۴۳-۱۴۲).

هدف نگارنده، بررسی و تحلیل اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در کل غزلیات، ابیات پراگنده و رباعیات واعظ قزوینی بوده است. در این پژوهش به سوالات زیر پاسخ داده شده است:

1- واعظ قزوینی با تاسی از شعرای پیشین و همنوا با شعرای هم عصر خویش، اندیشه های تعلیمی- اخلاقی را در اشعار خویش به چند صورت بیان کرده است؟

2- منابع و آبشخورهای اندیشه های تعلیمی- اخلاقی اشعار واعظ قزوینی کدام اند؟

3- وجه تمایز و نوآوری شاعر از شعرای پیشین، در ارائه مبانی اندیشه های تعلیمی- اخلاقی، همچون دیگر شعرای سبک هندی، چیست؟

روش تحقیق، به صورت کتابخانه ای و توصیفی- تحلیلی بوده است. ابتدا به مطالعه کتب و مقالاتی که به موضوع مورد بحث اشاره ای داشته اند، پرداخته شده است. در مرحله بعدی کل غزلیات، ابیات پراگنده و رباعیات واعظ قزوینی به دقت و با تعمق کافی خوانده شده و اکثر اندیشه های تعلیمی- اخلاقی شاعر که به دو شیوه ایجابی و سلبی بیان شده اند، استخراج شده است. در این پژوهش، اندیشه های تعلیمی- اخلاقی(ایجابی و سلبی) مستخرج از دیوان اشعار واعظ جمعا 298مورد می باشد که از این مقدار، 119مورد از نوع ایجابی و 179 مورد آن سلبی است.

نظر به اینکه در خصوص اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در اشعار واعظ قزوینی، تا به حال هیچ پژوهشی صورت نگرفته است، نگارنده در صدد برآمد که این موضوع مهم تعلیمی- اخلاقی را در اشعار وی، در محدوده غزلیات، ابیات پراگنده و رباعیات، به طور کامل و دقیق و با ارایه نمونه مثال هایی از متون نظم و نثر پیشین و شعرای هم عصر و هم سبک شاعر، مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.

در خصوص اندیشه های تعلیمی در اشعار واعظ قزوینی ، تا به حال هیچ پژوهشی به صورت کتاب، مقاله، پایان نامه و رساله و ... انجام نشده است. پژوهش حاضر اولین کار تحقیقی است که به بررسی و تحلیل اندیشه های تعلیمی- اخلاقی در اشعار واعظ قزوینی، با ارائه شواهد مثالی از متون نظم و نثر پیشین و شعرای هم عصر شاعر، پرداخته است.

«ملا محمد رفیع، ملقب به رفیع الدین و گاهی ملا رفیع و یا میرزا محمد رفیع و میرزا رفیع و در افواه ملا رفیعا مشهور به واعظ قزوینی و متخلص به واعظ، از مردم صفی آباد قزوین و نواده ملا فتح الله واعظ قزوینی بود».(واعظ قزوینی، 1359، مقدمه :52). «از پدر و مادر و جد و خاندان و روزگار کودکی واعظ آگاهی نداریم، جز اینکه می دانیم از شاگردان دانشمند و فقیه و متکلم و محدث و مفسر معروف، عالم جلیل، ملا خلیل بن غازی قزوینی، مشهور به «آخوند ملا خلیلا» یا «آخوند» بوده است. واعظ تا پایان زندگانی ارتباط خود را از استاد خویش نگسست و از شگفتیها آنکه، بنا بر روایات مشهور، سال درگذشت این استاد و شاگرد هر دو در یکسال (1089) روی نموده است».(همان: 55-54). «واعظ، در تحصیل دانش ها و کمالات متداول روزگار خود کوشیده و در مکتب تشیع پرورش یافته است و به شهادت آثارش و اقوال تذکره نویسان و صاحبان کتب رجال، در حدیث و فقه و تفسیر و تاریخ و لغت و ادب، عالمی عامل و فاضلی متبحر و نویسنده ای چیره دست و شاعری بلند پایه و خطیبی قوی مایه بوده است. تا بدانجا که او را از دانشمندان و خطباء بنام و از نویسندگان و شعرای مشهور سده یازدهم هجری باید شمرد. به شاهدت بعضی از فقرات، تالیف گرانقدر او ابواب الجنان و دیوان نفیسش از علوم معقول و منقول و عرفان حظی فراوان برده است».(همان: 58-57). «واعظ، سخن آفرینی کم نظیر و در خطابه و مراسم پند و نصیحت، بی نظیر روزگار خود قلمداد شده است و خطابت مسجد جامع قزوین را بعد از ملا فتح الله نیای خود، بر عهده داشته است».(همان: 59).

در پژوهش حاضر، اکثر آموزه های تعلیمی- اخلاقی اشعار واعظ قزوینی، در محدوده غزلیات، ابیات پراگنده، قصاید، مقطعات، ترکیب بندها و رباعیات، استخراج شده و به ترتیب از اول تا آخر، با ذکر شماره صفحه از دیوان اشعار شاعر، به تصحیح و کوشش: دکتر سید حسن سادات ناصری، آورده می شود.

آموزه های تعلیمی- اخلاقی که از دیوان اشعار قزوینی استخراج شده است 298 مورد می باشد.

آموزه های تعلیمی- اخلاقی مستخرج از دیوان اشعار واعظ قزوینی را می توان به دو دسته کلی ایجابی و سلبی تقسیم کرد:

1- آموزه های تعلیمی- اخلاقی از نوع ایجابی(تشویقی، ترغیبی)

2- آموزه های تعلیمی- اخلاقی از نوع سلبی( بازدارندگی و هشدار دهندگی)