جوان و انتخاب شغل؟

28 دی 1403 - خواندن 6 دقیقه - 288 بازدید

اولین همایش سراسری کاربرد فن آوریها و روش های نوین در علوم زمین (معدن،زمین شناسی و محیط زیست)


مسئله انتخاب شغل و بدست آوردن کار یکی از مهمترین مسائل جوان است .

فرزندان بشر موقعی که روزگار کودکی و ایام بلوغ را طی می کنند و به دوران جوانی قدم می گذارند مایلند کاری به دست آورند و جائی در جامعه برای خود باز کنند . زندگی خویش را از درآمد شخصی تامین نمایند و در پرتو آن به آزادی و استقلال نائل گردند .شایستگی خود را ثابت کنند و شخصیت خویش را در جامعه مستقر سازند .

اشتغال به کار و قبول مسئولیت لازمه زندگی شرافتمندانه در اجتماعات بشری است .

کسی که می خواهد از مزایای تمدن برخوردار گردد و با عزت و آبرومندی امرار حیات نماید باید خود عضو مفید جامعه باشد و در حدود لیاقت و شایستگی کاری را به عهده بگیرد و همانطور که وی از نتایج کار دگران استفاده میکند دگران نیز از نتیجه کار او بهره مند گردند. کسانی که از قبول مسئولیت و انجام کار شانه خالی می کنند و در زندگی سربار مردمند و مانند انگل ها از محصولات زحمت دگران ارتزاق می کنند مورد بدبینی و منفور جوامع بشری هستند و سرانجام، بیکاری و تن پروری آنان را به راه فساد اخلاق و تباهی سوق می دهد. 

داشتن شغل و قبول مسئولیت نه تنها وسیله امرار معاش و ادامه زندگی است بلکه خود مایه عز و شرف اجتماعی و از عوامل موثر اعتماد به نفس و اثبات شخصیت است .


جوانی که کار می کند و درآمد شخصی دارد خود را مستقل و آزاد می بیند و در باطن احساس سربلندی و افتخار میکند. به خود حق میدهد که در جامعه اظهار وجود نماید و خویشتن را به نام یک عضو مفید و موثر اجتماع به حساب آورد . 

" موریس دبس می گوید: شغل و انتخاب آن یک نقش مستقیم در اثبات شخصیت جوان دارد . زیرا این موضوع نشانه ی آزادی جوان است و از این پس میتواند از وسایل شخصی برای ادامه زندگانی استفاده کند و به همین دلیل است که بدست آوردن اولین دست رنج اینقدر لذیذ و مطبوع است ، در نتیجه اعتماد به شخص خود پیدا می کند و به قله های ترقی صعود می نماید. 

اولیاء گرامی اسلام ضمن اینکه کار را از جنبه مادی و به منظور معاش و اداره زندگی مورد توجه قرار داده اند و به پیروان خود توصیه کرده اند ، به جنبه معنوی آن نیز عنایت داشته و کار و کوشش را وسیله استقلال و تحکیم شخصیت و مایه عز اجتماعی و بی نیازی از مردم خوانده اند .


ناگفته نماند که تشویق و ترغیب اولیاء گرامی به کار و کوشش تنها ناظر به شغل های مشروع و کارهای مفید است که خیر و صلاح جامعه در آنها است . کارهایی که به جسم و جان مردم و به عفت و اخلاق عمومی آسیب می رساند و منافی با شرافت و عزت نفس است هرگز نمی تواند باعث افتخار و سربلندی و مایه عز و شرف اجتماعی گردد .

کسی که از راه رشوه خواری و تملق گوئی ارتزاق میکند ، کسی که در کل از راه غیر مشروع و قوانین امر معاش می نماید نه تنها شخصیتی شریفی به دست نمی آورد بلکه بر عکس ، کارهای پست و پلید او را زبون و فرومایه میسازد ، شخصیت انسانی اش را درهم میشکند و به صفات ناپسند متصفش می سازد .

" دموستن ناطق معروف در نطقی می گوید: به نظر من با داشتن شغلی پست و دون غیر ممکن است که شخص بتواند روحیه ای عالی و نجیب داشته باشد . شغل و عمل افراد هرچه که باشد اخلاق آنان متناسب با آن خواهد بود ) این نظریه کاملا صحیح روانشناسی است و نشان می دهد که چه اقداماتی باید در مورد نظم اقتصادی کنونی ما اعمال گردد . فعالیت فرد ، نفوذی قوی و تاثیراتی گوناگون بر اصول اخلاقی وی باقی میگذارد و کارهای او ایجاد عاداتی انتخابی و مخصوص می نماید و روشن می کند که آن فرد بخصوص ، چه چیز را نادیده خواهد گرفت . کار و اقدامات فرد و همچنین تکرار اعمال معین و مشخص و آزمایش های معلوم ، آن اعمال و فعالیت ها را مبدل به عادت و رفتار شخص می کند و بلندپروازی های وی را هدایت می نماید و معلوم می دارد که او چه اشخاصی را در طبقه دوستان و چه اشخاصی را در طبقه دشمنان خویش جای میدهد . بنابراین وقتی دموستن گفت : ( کسی که شغلی پست و خارج از عرف دارد غیر ممکن است بتواند روحی عالی و نجیب داشته باشد ) کلماتی فقط به خاطر خوش آیند شنوندگان خویش نگفت ، بلکه وی در مورد چگونگی اینکه محیط کار هر فرد اخلاق او را طرح ریزی می کند سخن گفت . زیرا هرکجا که خزانه پول شما است قلب شما هم همانجا خواهد بود و همانجا فکر شما ، فعالیت شما و اراده ی شما هم خواهد بود . آنجا که فعالیت و کار افراد باعث خودبینی میگردد طبعا افراد نمی توانند با سایرین همدردی کنند و اگر در علم روانشناسی قوانین عمومی وجود داشته باشد این یکی از آن قوانین است . ) خلاصه آنکه شغل هر فردی از یک طرف مجرای درآمد مالی و وسیله معیشت و زندگی اوست و از طرف دیگر سازنده شخصیت اجتماعی و صفات اخلاقی او است . با توجه به این مطلب که شغلها از نظر پاکی و ناپاکی و همچنین از نظر ارزش معنوی و اجتماعی متفاوتند و ضرورت هر شغلی ایجاب می کند که آدمی با گروه مخصوصی مرتبط شود و به صفات خاصی متصف گردد ناچار باید گفت شغل هر انسانی روی شخصیتش اثر عمیق دارد و صفات اخلاقی وی بر وفق مقتضیات آن شغل ساخته می شود. 

سعید کیوان پور:شیرانی بیدآبادی