تقاطع عوامل داخلی، منطقه ای و بین الملل؛ سه ضلع سقوط بشار اسد (عوامل داخلی، بخش اول)

28 دی 1403 - خواندن 4 دقیقه - 227 بازدید

تقاطع عوامل داخلی، منطقه ای و بین الملل سه ضلع مثلث سقوط بشار اسد! 

در حاشیه غربی استان حلب، جرقه نخستین درگیری های مسلحانه میان گروه های مسلح مخالف بشار اسد و ارتش سوریه زده شد. در این منطقه، مخالفین اسد به طور گسترده ای حضور داشتند و شرایط به گونه ای بود که تنها یک جرقه کافی بود تا سلسله ای از وقایع غیرمنتظره و زنجیره وار به سقوط اسد منتهی شود. پس از آغاز جنگ میان اسرائیل و حزب الله و خروج نیروهای حزب الله لبنان از این منطقه به سمت جنوب لبنان یک خلا قدرت شکل گرفت. دولت سوریه امیدوار بود که گروه های مخالف به توافقات صورت گرفته در مذاکرات شهر آستانه، پایتخت قزاقستان که با حمایت و میانجی گری روسیه، ایران و ترکیه تحت نظارت سازمان ملل منعقد شده بود، پایبند بمانند. - امیدی که بر باد رفت و محاسبه ای که غلط از آب درآمد!- هدف این مذاکرات دستیابی به یک راه حل سیاسی برای کاهش تنش ها و درگیری های نظامی میان اسد و مخالفان وی بود.

با گذشت تقریبا یک ماه از سقوط بشار اسد و فرونشستن غبار تحولات برق آسا در این کشور اکنون بهتر و جامع تر می توان یک تحلیل مناسب و جامع از دلایل سقوط بهت آور بشار اسد بیان نمود. کارشناسان و تحلیل گران دلایل متعددی برای سقوط اسد مطرح کرده اند که گاها تا 14 مورد هم ذکر شده است! در این گزارش سعی شده تمامی این عوامل بر حسب درجه اهمیت، در چند مولفه کلی و اساسی دسته بندی و تشریح گردند.

1. انباشت اعتراضات یک دهه گذشته و گسترش روز افزون نارضایتی عمومی نسبت به حاکمیت و ساختار سیاسی دولت اسد، موضوعی بود که منجر به "فوران بحران مشروعیت اسد" شد. این حس عمیق در مناطق تحت حاکمیت اسد وجود داشت که نه تنها اوضاع در آینده نزدیک بهبود نخواهد یافت، بلکه هیچ چشم انداز روشنی نیز برای بهبود اوضاع در دراز مدت وجود ندارد. ناتوانی دولت اسد از حل و فصل بحران مشروعیت نشان داد که این دولت هیچ ابتکار عملی برای آشتی ملی و تعامل با گروه های مسلح و شورشیان مخالف ندارد. و پیروزی چند ساله وی بر مخالفان، یک پیروزی ظاهری و مقطعی بود زیرا اسد هیچ وقت نتوانست حمایت همه اقوام و اقشار جامعه سوریه را با خود همراه نماید. حکومت اسد سقوط کرد چون گوش شنوا و چشم بینا نداشت و نصیحت منتقدان دغدغه مند، دوستان و متحدان خود را پشت گوش انداخت. لذا از فرصت بدست آمده که با کمک متحدان خود از جمله ایران و روسیه بدست آورده بود استفاده نشد و برنامه هایی برای آشتی ملی تدوین و اعلام نکرد. اسد پس از پیروزی، از مخالفان به همکاری و مشارکت در قدرت و ساختار سیاسی دعوت نکرد و اینجاست که تفاوت نلسون ماندلا و اسد مشخص می شود.

به گزارش (2023) دیده بان حقوق بشر سوریه، بحران مشروعیت اسد تا آنجا پیشرفت که شکاف های فزاینده و روز افزون حتی در پایگاه سنتی قدرت اسد یعنی در جامعه علوی نیز به وضوح قابل مشاهده بود. به عنوان مثال؛ گزارش های متعددی از امتناع خانواده ها و جوانان علوی در پیوستن به ارتش و اعزام به خدمت سربازی منتشر شده است. یکی دیگر از جلوه های گسست در پایگاه سنتی هوادار خاندان اسد در میان علوی های سوریه، برپایی تظاهرات هماهنگ و سراسری در مناطقی است که به طور سنتی و تاریخی وفادار به خاندان اسد بودند. به ویژه اعتراضات مناطق لاذقیه و طرطوس، نقطه عطف مهمی بود که ریزش پایگاه سنتی طرفدار اسد را نشان داد. این تظاهرات، برخلاف اعتراضات 2011 میلادی، با مشارکت اعضای برجسته جامعه علوی همراه بود.