بررسی و تحلیل نقش کلان داده در علوم جغرافیایی و حکمرانی سرزمین

20 تیر 1402 - خواندن 32 دقیقه - 606 بازدید

چکیده


جهان دیروز، جهان پارادایم­ ها بود و دنیای امروز و دنیای فردا، عصر سیطره داده ­هاست و تولید انبوه داده، ذخیره سازی و استفاده بهینه، بهنگام و هوشمندانه از داده ­ها با امکان ترسیم مدل ­سازی­، یکی از تهدیدها و در عین حال فرصت­ های پیش­روی نهادها، سازمان ها و همه بازیگران و یاریگران قدرت ­ها در یک دهه گذشته بوده و هست. با امعان نظر به ماهیت چند بعدی و پیچیده­ داده ­ها، تقسیم و تفکیک سنتی داده ­ها به محاق رفته است. در آستانه­ قرن بیست و یکم، علی­ رغم همه پیشرفت ­های شگرف علمی، چالش ­های عدیده ­و متنوعی پیش روی جامعه بشری قرار گرفته است. هرچند هزاره قبل، عهد شکوفایی صنعت و تکنولوژی بود و امیدها می­ رفت که بشر بتواند برای از بین بردن فقر و رنج، اقداماتی اساسی انجام دهد اما اینگونه نشد؛ بل وضعیت آینده جهان و اتخاذ خط­ مشی­ گذاری ­های خردمبنا متاثر از کلان ­داده­ ها، بسی مبهم و پرچالش است.

مقاله­ حاضر با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با هدف شناسایی و تبیین نقش کلان­ داده در علوم جغرافیایی، به تبیین حکمرانی داده ­محور سرزمینی پرداخته است. همچنین بررسی کارکردهایی که علم داده می ­تواند در راستای حفظ موازنه منطقی بین انسان و طبیعت ایجاد نماید و نتیجتا به پایداری محیطی منجر شود مورد اشاره بوده است.

امروزه در دنیا تحولات هوش مصنوعی را هم ردیف با ابداع بمب اتم قلمداد می ­کنند. بشر با حجم انبوه ­داده­ ها و جایگزینی ماشین هوشمند به جای انسان، تهدیدهای بالقوه­ زیادی پیش­رو دارد، فلذا به راحتی نمی­ توان از تحولات یک سده­­ آینده حرفی به میان آورد. از دیگر سو، مبتنی بر علم داده ­های مکانی و داده کاوی فضایی و قابلیت­ های هوش جغرافیایی، زوایای تاثیرات آن در رفاه عمومی تبیین گشته است. عهد امروز را می ­توان عصر هژمونی داده ­ها نامید که هم می­ تواند تمرکز ثروت و قدرت را در یک جغرافیای خاص از جهان شکل دهد و هم بر روند مرکز-پیرامونی جهان بیافزاید؛­ اگرچه به سختی می­ توان پذیرفت که جریان داده در جهان، در مسیر صلح و توسعه پایدار و استقرار توازن منطقه­ای و نیز در جهت سیاست­ه ای عدالت بین­ المللی و بین نسلی قرار گیرد.


مقدمه

در میانه سال­ های 1760 تا 1840 میلادی، تغییرات عمده­ای در مقیاس جهانی در بخش کشاورزی و صنعت به وقوع پیوست که تحت عنوان انقلاب صنعتی از آن یاد می­شود. به واسطه چند سده تحولات سیاسی داخلی بریتانیا و سیاست توسعه طلبی در بلاد دور، رونق دریانوردی که بستری برای دسترسی به سایر ملل کره زمین را فراهم آورد و به تبع آن بهبودی و رفاه نسبی و تمرکز ثروت­ های استعماری شرق؛ انقلاب صنعتی در انگلستان متولد شد و از آنجا به آمریکا و اروپای غربی راه یافت (فوگل، اشپیل: 1393). انقلاب صنعتی به معنای استفاده از نیروی ماشین به جای نیروی انسان است که در ادامه تکوین آن، بسیاری از مشاغل کارخانه ­ای فروکاست. این واقعیت اگرچه توانست به افزایش درآمد منجر شود، اما کاهش اشتغال را در پی داشت که خود زمینه­ ساز نابرابری و افزایش فاصله طبقاتی گردید و از حدود دویست سال پیش تاکنون، روز به روز به آن دامن زده شد.

ملازم با تغییرات عمده در بخش صنعت، تحولات ایجاد شده در بخش کشاورزی طی این دوره این امکان را فراهم کرد که نیازهای غذایی تمام کسانی که به عنوان کارگران کارخانه ها به مراکز صنعتی روی آورده بودند به خوبی تامین شود. فراهم آوردن غذای کافی برای حفظ یک نیروی کاری مفید، انگلستان را در مسیر توسعه همه جانبه اقتصادی قرار داد.توسعه اقتصادی رفته رفته طبقه جدیدی را در جامعه آن روز پدیدار ساخت که جامعه­ شناسان از آن به عنوان طبقه متوسط یاد می­ کنند. طبقه­ متوسط[2]، یک طبقه اجتماعی است و شامل افراد بسیاری در مشاغل مختلف می شود که از نظر ارزش های فرهنگی بیشتر مشابه طبقه بالا و از نظر درآمد بیشتر مشابه طبقه کارگر هستند. آن گونه که مک نیل می گوید با شکل گیری انقلاب صنعتی و تراکم بیش از پیش مردم در شهرهای صنعتی و مراکز تجاری، جوامع توده­ای تکامل یافت.

انقلاب صنعتی موجبات ایجاد جریان یک سویه از پیرامون به مرکز و تجمیع ثروت و به تبع آن تمرکز قدرت را در کشورهای صنعتی فراهم آورد. این تمرکزگرایی در منابع، مقدمه پیشرفت سریع علم و تکنولوژی را فراهم آورد و به واسطه اختراعات جدید، رشد و توسعه اقتصادی و ارتقای شاخص ­های آموزش و سلامت به ارمغان آمد. این واقعیت، مقدمه ایجاد فاصله در میان کشورهای جهان شد که نتیجه آن، تقسیم کشورها به توسعه­ یافته و در حال توسعه و یا کشورهای شمال و جنوب بوده است.

دهه ۷۰ میلادی منشا تحولات گسترده ­ای در دنیاست. عهدی که به نام عصر اطلاعات نامیده شده است و به واسطه رشد تکنولوژی­ و فناوری­ های اطلاعات و ارتباطات، فاصله کارکردی جهان بشدت کاهش یافت. از همین دهه بود که دانش محوری به جای صنعت محوری به ادبیات جهان وارد گردید.

در سال ۲۰۱۰، تعداد کاربران اینترنت در سراسر جهان به بیش از ۲ میلیارد نفر رسید. به عبارتی، این عدد حداقل دو برابر سال ۲۰۰۵ را نشان می­دهد که در طول پنج سال، به مفهوم رشد صد درصدی است. در سال ۲۰۱۰، شبکه های اجتماعی که غالبا کمتر از یک دهه عمر داشتند، به موفقیت بسیار دست یافتند و برخی از آن ها همچون فیس بوک و توئیتر تواستند به جمع ۱۰ وبسایت پربازدید راه یابند و صدها میلیون نفر را از سراسر جهان به خود جذب کنند. رشد شگرف فناوری و توسعه جهانی آن زمینه­ ساز آن شد که در سال ۲۰۱۲ تعداد کاربران شبکه­ اجتماعی فیس بوک از مرز یک میلیارد نفر بگذرد. این واقعیت در حالی اتفاق افتاده است که تنها ۷ سال پیش از این، تعداد کاربران کل اینترنت در دنیا حداکثر به یک میلیارد نفر می رسید. در این دهه بود که رایانش ابری[3] به امری عادی در ادبیات علمی جهان بدل گشت[4].

در چنین فضایی که امکان عرضه­ی تقریبا نامحدود داده توسط جمعیت انبوه کاربران در جهان تسهیل و فراگیر شده بود علم داده[5]متولد گشت و در حقیقت حلقه­ی اتصال و هدایت گر و بیانگر وضعیت جهان کنونی است. نقش علم داده و متخصصان علوم داده، امروز تا جایی برجسته شده است که ضمن تبدیل شدن به یک علم مستقل، عده­ای به واسطه سرعت روزافزون آن، تهدیدات بالقوه آن را بیشتر از فرصت­ های پیش روی آن می­پندارند. همچنان که بر استقلال این علم صحه می­گذاریم، به نقش بنیادین آن در همه علوم به خصوص در آمایش و حکمرانی سرزمینی معتقد هستیم ولی مبرهن است که ضمن بهره­ گیری از فرصت­های بی ­شمار آن، می ­بایست تهدیدات بالقوه­­ آن را شناسایی و خردورزانه مدیریت نمود.


مواد و روش ­ها

روش تحقیق

این مقاله با روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و با هدف بررسی، شناسایی و تبیین کارکردی نقش کلان ­داده و حکمرانی داده در دانش جغرافیا به صورت عام و دانش حکمرانی سرزمین به صورت خاص صورت گرفته است. روش گردآوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ­ای-اسنادی بوده است.


چارچوب مفهومی و نظری تحقیق

1. علم داده

رشد کاربران اینترنت، تولید فزاینده داده و جغرافیای انتشار آنها موجب گردیده تا علم جدیدی به نام علم داده در دامنه علوم بشری به منصه­ی ظهور برسد. این علم منحصر به فرد، در مواجهه با بسیاری از مشکلات دنیای واقعی موثر بوده و به منظور اتخاذ تصمیم های هوشمندانه و سریع و ارائه­ مدل­های پیش­بینی، به طور فزاینده در تمامی صنایع از آن استفاده می شود. استفاده از علم داده و داده­های بزرگ[6]به طور فزاینده­ای در همه علوم و خصوصا حکمرانی رایج شده است. از این رو می­توان از آن نه به عنوان یک هدف، که به عنوان یک ابزار متقن و استراتژی راهبردی در دنیایی کنونی نام برد. از طرفی، رشد تکنولوژی موجب استفاده از رایانه برای کارهای روزمره و شخصی، تقاضا برای ماشین های هوشمند که می توانند رفتار انسان و الگوهای کار را یاد گرفته و بدون کمترین خطا به معرض نمایش بگذارند را افزایش داده است. این امر در کنار سایر بسآمد پیشرفت بشر، نیز سبب توجه بیشتر به علم داده و تحلیل کلان داده ها می شود.

­داده از یک فرآیند تکاملی برخوردار است. طبعا یک بازه آغازین دارد و از مرحله داده­ی خام تا مرحله تبدیل به اطلاعات مفید و قابل استفاده، مسیری پیموده می­شود که می­توان از آن تحت عنوان چرخه[7]یاد نمود.

شکل 1: چرخه عمر داده

یک تحلیل­گر داده آماری [8] اغلب با پردازش داده ها صرفا در مقام توصیف ایفای نقش می­نماید. اما یک متخصص یا دانشمند علم داده [9] نه تنها تجزیه و تحلیل­ های لازم را برای کشف مجهول و حل مسئله انجام می دهد، بلکه از الگوریتم های مختلف هوش مصنوعی و بیگ دیتا برای شناسایی پیش­بینی یک پسآیند احتمالی سخن به میان می­ آورد. به عبارتی، یک دانشمند داده، نگاه جامع ­تری به انبوه داده­ ها دارد. بنابراین، علم داده در درجه اول حجم زیاد داده را پردازش، آنالیز و فهم می ­کند تا بتواند روابط حاکم بر هنجار و رفتار درون سیستم را فهم کند و سپس برای تصمیم­ گیری و پیش­ بینی از تجزیه و تحلیل­ های انجام شده مبتنی بر هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و ... استفاده می کند. طبعا دانشمندان داده برای کارآیی و اثربخشی در دنیای کلان­ داده، به مهارت­ های گوناگونی نیاز دارند تا بتوانند سوار بر موج رو به تزاید، به بوم حکمرانی، یاری­ رسانی نمایند.

2. جامعه اطلاعاتی – جامعه شبکه ­ای

تعریف دقیق و متقن جهانی از جامعه اطلاعاتی که مورد قبول همه اندیشمندان باشد، وجود ندارد. نظریه­پردازانی نظیر اولریک بک، آنتونی گیدنز و مانوئل کاستلز این مفهوم را در دهه ۱۹۷۰ در بحبوحه انتقال جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی در سطح جهانی به کار بردند. همان گونه که نیروی بخار، ستون فقرات جامعه صنعتی بود، فناوری اطلاعات نیروی محرکه پیدایش جوامع اطلاعاتی در قرن بیستم را فراهم آورد.

هدف جامعه­ی اطلاعاتی این است که به وسیله فناوری اطلاعات مزیت رقابتی در سطح جهانی به دست آورد. کاستلز در کتاب جامعه اطلاعاتی چنین بیان می­دارد که جامعه اطلاعاتی، جامعه­ای است که تولید، توزیع، مصرف و مدیریت اطلاعات یک امر مهم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی تلقی می شود. مردمی که لوازم موجود برای ایفای نقش در چنین جامعه ای را دارند را شهروندان دیجیتال می­گویند. این شاخص یکی از معیارهایی است که ورود ما را به فاز جدیدی از جوامع نشان می دهد. در ادامه تکامل این روند و پس از جامعه اطلاعاتی، جامعه شبکه ای تحت تاثیر نظریه پردازی مطرح شده است. در سال های اخیر مفهوم جامعه شبکه ای، اهمیت ویژه ای در نظریه جامعه اطلاعاتی پیدا کرده است. منطق شبکه ای در کنار اطلاعات، توسعه، انعطاف پذیری و یکپارچگی از استوانه­های اصلی پارادایم فناوری اطلاعات هستند. بخش های مختلف یک جامعه در عصر اطلاعات در بستر شبکه به یکدیگر متصل می شوند (مانوئل کاستلز: 1942).

در عصر جامعه­ شبکه ­ای، رشد خیره ­کننده­ کاربران و نیز سرعت تولید، حجم تولید، مقیاس انتشار جهانی و پردازش هوشمند داده به اندازه­ای زیاد است که جریان­های شبکه­، چیزی مشابه با شبکه مویرگی بدن انسان، مسیر تبادل آن را بسترسازی ­می­نماید.

شکل 3: روایتی از جامعه شبکه ­ای در جهان متکثر

یکی از تناقضات اصلی جامعه اطلاعاتی این است که بازتولید اطلاعات را بسیار ساده می سازد که مشکلات آزادی-کنترل عدیده ای را در ارتباط با مالکیت معنوی به همراه دارد. در نتیجه سرمایه و تجارت که نقش تولید و فروش اطلاعات و دانش شده است نیازمند داشتن کنترل بر منابع اطلاعاتی جدید است که به عنوان منابع اقتصاد دیجیتال استفاده می شوند؛ ولی این کنترل همواره شکننده بوده است چرا که انواع محافظت در مقابل کپی ها قابل شکسته شدن و دور زدن است Beniger James (1986) .

3. علم داده ­های مکانی - داده ­کاوی فضایی

هر علم را می­ توان روش­های گوناگون تعریف کرد. با این رویکرد تعریف جغرافیا از منظر موضوعی یعنی، دانش حل مسئله. جغرافیا با نگاه کل­ نگرانه و ترکیبی در صدد کشف روابط میان داده ­های انبوه محیط است. داده ­های محیط جغرافیایی به اندازه­ای غیرقابل تصور، متکثر و خارج از شمارش هستند، اما به مدد استفاده از فن و تکنیک، این انبوه داده ­ها ساده سازی و در خدمت حل مسائل جامعه بشری قرار می­گیرند. رشد دانش جغرافیا به موازات رشد سایر علوم و نیز خدمتی که می ­تواند ورای دیگر علوم داشته باشد، بدان جهت است که نگاه ترکیبی و همدید (انسان-محیط) به مسائل دارد.

شکل 2: زایش و همبستگی میان گرایش­های گوناگون جغرافیا با سایر علوم

مهمترین تفاوت جغرافیا، در اختیار داشتن داده ­های مکانی و فضایی است که از آن تحت عنوان داده ­­کاوی مکانی و داده­ کاوی فضایی نام می ­برند. خاصیت این علم، ارائه­ی بینش متفاوتی از انسان فضایی است که برای سازماندهی بهینه­ی فضا و لاجرم توزیع فضایی قدرت و خلق فرصت و آینده­سازی بدان نیاز است.

از 1950 میلادی روش ­های سنتی و دستی در تجزیه و تحلیل داده­ ها که اغلب با هزینه­ های سنگین زمانی و مالی همراه بود، جای خود را به روش ­های مدرن پردازش داده است. این روند تجزیه و تحلیل داده­ها و تبدیل آن به اطلاعات مفید و قابل استفاده، مدیون تکامل تکنولوژی­ است. سرعت در تجزیه و تحلیل داده ­های انبوه و ارائه­ خروجی ­های نسبتا مطلوب در دهه 70، جای خود را در نظام برنامه ­ریزی و تصمیم ­گیری باز نمود. شاید تا این دهه نیز نمی ­توانیم از اصلاح کلان­ داده و بیگ دیتا استفاده نماییم، چرا که هنوز به جهان نوین داده­ ها وارد نشده بودیم.

باری، خروجی­ های کارا و اثربخش پردازش داده ­­ها، فرصت ­های طلایی را پیش­روی جغرافی­دانان به عنوان یگانه متخصصین سازماندهی فضا فراهم آورد. این رویدادهای ایده ­آل، دارای ویژگی­ هایی از جمله سرعت بالا، سهولت دسترسی، هزینه اندک و البته با دقت و کیفیت بی ­بدیل بوده است.

4. کلان ­داده ها و هوش جغرافیایی

منشور بین ­المللی آموزش جغرافیا به عنوان یک برنامه عملیاتی توسط اتحادیه بین­ المللی جغرافیا [10] (2016) معتقد است که همه مسائل مهم کره زمین از جمله حرکات جمعیت، غذا و گرسنگی، آلودگی آب و خاک، شهرنشینی، حاشیه ­نشینی، نابرابری­ ها و تفاوت های اجتماعی- اقتصادی، بی­سوادی، فقر، بیکاری، پناهندگان و اشخاص آواره از وطن، متجاوزین به حقوق انسانی، بیماری، جنایت، تخریب و انهدام جنگل ها، فرسایش، بیابان­زایی، بلایای طبیعی، ضایعات هسته ای و سمی، تغییر آب و هوا، آلودگی جوی، حفره های ازن، محدودیت منابع، محدودیت رشد، کاربری اراضی، نزاع های قومی، جنگ، ناحیه­گرایی، ملیت­گرایی و جهان­گرایی دارای بعد قوی جغرافیایی هستند.

پدیده ­های جغرافیایی، زاییده­ همه خصوصیات فرهنگ انسانی و متاثر از کلیه عوامل و عناصر محیط طبیعی است. پیوند و وابستگی میان ویژگی­ های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در هر جامعه با مکان زندگی، اساس علم جغرافیا را شکل می­دهد. جغرافیا را می توان همان طور که ویدال دولابلاش (1918) بیان کرده، علم روابط متقابل انسان و طبیعت دانست.

جورج کیش [11] استاد شهیر جغرافیا در دانشگاه میشیگان نیز درباره­ی مفهوم جغرافیا چنین می­نویسد: "عمر جغرافیا، با عمر انسان ساکن سیاره­ی زمین برابر است. وقتی انسان در زمین ظاهر شد و برای راهیابی به بخش­های مجاور، از رودخانه­ها عبور کرد یا قطعه­ای را برای زیست و بهره­مندی از گیاهان طبیعی انتخاب نمود و بخشی را جهت کشت از بخش­های دیگر مجزا ساخت، علم جغرافیا نیز موجودیت یافت. انسان همواره سعی داشته که چهره­ی طبیعت رادگرگون سازدو آن را به دلخواه خود شکل ببخشد؛ در همان حال که طبیعت نیز در همه­ی فعالیت­های او نقش موثری را به خود اختصاص می­دهد".

"انسان در علم جغرافیا بسیار کنجکاو است و دائما کوشش می­کند که بر آگاهی­های خود نسبت به افق­های دوردست بیافزاید و تفاوت­های مکانی آنها را با محیط مسکونی خویش دریابد و با تشابهات و یا تضادهای آنها آشنا گردد". این تعبیر از پرستن جمز، جغرافیدان آمریکایی است.

استرابن تاکید می­کند که جغرافیا مورد احتیاج هر دولت است، زیرا صحنه­ی فعالیت دولت، هم خشکی و هم دریاست. فرمانروایانی که به ملت­ها حکومت می­کنند و تحت فرمانرواییشان نواحی مختلفی را متحد کرده­اند، باید اطلاعاتی درباره­ی زمین­هایشان داشته باشند، که کدام محل در کجا واقع است و هر محلی چه نوع آب و هوایی دارد و خاکش چگونه است و عوارض سطح زمین آن چطور است. عدم اطلاع از جغرافیا، اغلب منجر به شکست­های مفتضحانه می­شود (پوراحمد: 1393).

مارت[12]، جغرافیا را علم پراکندگی می­نامند و گریفیت تیلر[13]، آن را علم روابط متقابل می­خواند. به تصریح دکتر حسین شکوئی (1392) در کتاب فاخر فلسفه جغرافیا: "در هر مکان و ناحیه، ترکیب عوامل مرکب و پیچیده، مشترکا چهره­های جغرافیایی آن مکان و آن ناحیه را می­آفرینند. از این رو برای شناخت چهره­های مرکب جغرافیایی ناگزیریم از علوم دیگر نظیر: زمین­شناسی، ژئوفیزیک، گیاه­شناسی، تاریخ، معماری، شهرسازی، جامعه­شناسی شهری و طبقاتی یاری طلبیم". همچنین می­توان به نقش علوم و فناوری­های نوین در بسط و تکامل جغرافیا به طور عام و جغرافیای سیاسی به طور خاص اشاره کرد. اگر بخواهیم دو کارکرد اصلی آن را نام ببریم، عبارت است از: سازماندهی سیاسی فضا و توزیع فضایی قدرت که برای بهینه کردن آن و متعالی نمودن کنش­گری حکمرانی و اجماع­سازی حداکثری، لاجرم نیازمند به استفاده از هوش مصنوعی، یادگیری ماشین، علوم اجتماعی محاسباتی و ... هستیم.

محیط­ شناسی تحقیق

با توجه به گستردگی علوم و پراکندگی موضوعات، ضروری است که مرز محیط مورد نظر برای تحقیق تعیین و ترسیم گردد. با نگاهی به طبقه­بندی علوم، می­توان آنها را به دو دسته حقیقی و اعتباری تقسیم نمود. علوم حقیقی از نوع یقینی و برهانی شامل فلسفه، منطق و ریاضی هستند. علوم حقیقی از نوع غیریقینی نیز به زیست­شناسی و شیمی و ... تقسیم­ می­شوند. از طرفی دیگر، علوم اعتباری نیز به علوم اجتماعی-انسانی یا به عبارتی علوم انسانی تجربی مانند جغرافیا، جمعیت شناسی اطلاق می­گردد. علوم استنادی نیز شق دوم از علوم اعتباری است که به تاریخ، علم حدیث و علم رجال ختم می­شود (واثق و محمدی: 1400).

مطابق با این تقسیم­بندی، محیط­شناسی این تحقیق، علوم انسانی تجربی با تاکید بر جغرافیاست که جزء علوم عملی و کارکردی است. این دسته از علوم ذاتا مسئله­محورند. از این رهیافت، به نقش داده در حل مسائل محیطی و جغرافیایی و نقشی که می­تواند در بهبودی حکمرانی ایفاد نماید، پرداخته می­شود.

بحث و یافته ­ها

امروزه با رشد کمی و کیفی علوم و وجود فناوری­ های اطلاعات و ارتباطات، شاهد تولید و انتشار رگباری و انبوه عظیمی از داده ­ها در سرتاسر دنیا هستیم که تحلیل آن می­تواند از سه منظر قابل توجه باشد. نخست خاستگاه تولید داده­هاست که مکان­محور است و در وهله دوم، بهره­مندی در راستای ایجاد هژمونی است. استفاده دیگر از این ظرفیت کلان­داده، جهت برنامه­ریزی­های محیطی با اهداف توسعه است. به عبارتی، حجم انبوه داده­ها که دارای اختصاصات زمانی و مکانی هستند، می­توانند در خدمت رفاه بشریت درآیند. به عنوان نمونه می­توان به جمع­آوری حجم عظیمی از داده ها که توسط ماهواره ها و حسگرهای آب وهوایی که در مناطق مختلف کره زمین مستقر هستند اشاره کرد. از این داده ها می توان در پیش بینی آب وهوا، مطالعه گرمایش زمین، یافتن آب قابل شرب، درک الگوهای بلایای طبیعی و آمادگی های لازم در شرایط بحران در سراسر جهان استفاده کرد.

برای مثال پروژه تحقیقاتی [14] IBM Deep Thun، با تجزیه و تحلیل پیچیده داده های ماهواره ­ای، امکان پیش بینی دقیق آب وهوا را فراهم کرده است. از این پیش بینی ها برای آمادگی و ایمنی در برابر بلایای طبیعی و پیش بینی احتمال سوانح استفاده شده و می­ شود.

امروزه می ­توان به استفاده از فناوری ­های همچون نرم ­افزارهای مسیریاب اشاره کرد که داده­های مکانی خود را به صورت مدام و بی­وقفه به وسیله ماهواره GPS به گیرنده ­های روی کره زمین ارسال می ­نمایند. این فناوری یکی از ساده ­ترین کاربردهای کلان داده­ ها در علم جغرافیا است.

کاربرد دیگر کلان­داده را می­توان در سامانه اطلاعات جغرافیایی به عنوان یکی از متکامل­ترین پیشرفت­های بشری ردیابی نمود. Geographic Information System، سامانه جامع اطلاعاتی است که به تولید، پردازش، تحلیل و مدیریت اطلاعات جغرافیایی می­پردازد. هدف نهایی یک سامانه اطلاعات جغرافیایی، پشتیبانی برای تصمیم گیری های پایه گذاری شده بر پایه داده های جغرافیایی می باشد و عملکرد اساسی آن بدست آوردن اطلاعاتی است که از ترکیب لایه های متفاوت داده ها با روش های مختلف و با علائق کاربر با دیدگاه های گوناگون به دست می آیند (اکلملی، وحید و گیوه چی، سعید: 1395).

در یک سیستم اطلاعات جغرافیایی، واژه جغرافیایی، موقعیت موضوع ­های داده­ ها را بر حسب مختصات طول و عرض نشان می­دهد. واژه اطلاعات مبین آن است که داده­ها در GIS برای ارائه دانسته­ های مفید، نه تنها به صورت نقشه­ها و تصاویر رنگی، بلکه به صورت گرافیک­ های آماری، جداول و پاسخ ­های نمایشی متنوعی سازماندهی می­شوند و سیستم،­ نشان از وجود یک سلسله اجزای به هم پیوسته برای یک هدف مشخص و کارکرد معین است.

فراتر آنکه، در جغرافیا که علمی داده­محور است، از فن جمع­آوری داده از راه دور -موسوم به سنجش از دور- به عنوان ابزاری با کارآمدی خارق­ العاده بهره­ گیری می ­شود. کامپل [15] در بیان کلی از سنجش از دور، این مقوله را چنین تعریف می کند: «سنجش از دور عبارت است از بدست آوردن داده و اطلاعات از سطح زمین و سطح دریاها با استفاده از تصاویر اخذ شده از فراز آنها، با استفاده از بخش هایی از طیف الکترومغناطیس که از سطح زمین تابیده یا بازتابیده شده اند. در دانش سنجش از دور، از انرژی الکترومغناطیسی بهره گرفته می­شود. قوی ترین منبع تولیدکننده این انرژی، خورشید است که انرژی الکترومغناطیس را در تمام طول موج ها تابش می کند». این حجم عظیم و پیوسته داده که توسط جغرافیدانان تجزیه و تحلیل می­شوند، می­توانند انبوهی از استراتژی­های احتمالی برای توزیع متوازن را در سیستم پشتیبان خط­مشی [16] (پورعزت: 1401) فراهم آورده تا رهنما و یاری­­رسان حکمرانی خردمبنای سرزمینی باشد. این سیستم با انباشتن دانش و تجربیات موفق، بروز خطا و تکرار اشتباه را به صفر می­رساند.

در دهه ­های اخیر، به سبب گسترش تکنولوژی­ های کامپیوتری، سیستم­های اطلاعات جغرافیایی، امکان نگهداری به روز داده ­های زمین مرجع و نیز امکان ترکیب و تلفیق و بازطراحی مجموع داده ­های گوناگون را به طور موثر فراهم ساخته­ است. امروزه GIS برای تحقیق و بررسی ­های علمی، مدیریت منابع و ذخایر و همچنین برنامه ­ریزی ­های توسعه ­ای به کار گرفته می ­شوند[17]. با کمی مسامحه می ­توان گفت که جعبه ­ابزار حکمرانی هوشمند می­تواند از دل این سیستم داده­ مبنا برون آید.

داده ­ها در GIS بر اساس موقعیت­شان نشان داده می­­ شوند. تکنولوژی GIS با جمع­آوری و تلفیق اطلاعات پایگاه داده­ ها، به وسیله تصویرسازی و استفاده از آنالیزهای جغرافیایی، اطلاعاتی را برای تهیه نقشه ­ها فراهم می ­سازند که درک جامعی از محیط یا میدان اقدام فراهم می ­آورند. این خروجی­ ها[18]به منظور واضح ­تر جلوه دادن رویدادها یا نتایج و پیش­ بینی احتمالات به کار گرفته می­ شوند. از این منظر نیز می­توان به یکی از کارویژه­ های علوم که همانا آینده­ نگاری است، تاکید کرد.

با در نظر گرفتن این اصل بنیادی که در دنیای جدید تفکیک داده­ها معنایی ندارد و داده­ها چند بعدی و چند وجهی هستند؛ متخصصین سیستم­ های اطلاعات جغرافیایی در یک تقسیم ­بندی کلی، داده­های مورد استفاده در سامانه را به دو دسته داده­ های مکانی و داده ­های توصیفی تقسیم می­ نمایند که هر گروه، خصایص و اقتضائات خود را دارا هستند. قسمت مکانی یک لایه GIS، در واقع مکان و محل عارضه را به صورت یکتا تعریف می­کند. برای تعریف مکان عارضه­ی موردنظر، نیازمند تعریف سیستم مختصات جهانی می­باشیم که در بطن خود یک کلان­ داده بی­نهایت است. داده­های مکانی به صورت دو مدل برداری[19] و رستری [20]بیان می­گردد. داده ­های توصیفی عوارض نیز هیچ وابستگی به مکان عارضه نداشته و صرفا حاوی توصیفاتی در ابواب چگونگی عوارض هستند که با عملیات تلفیق و ترکیب در هر مرحله، منجر به خروجی اطلاعاتی متقن می­گردد که برای انواع برنامه­ریزی فضایی مورد استفاده قرار می­گیرند.

با امعان نظر به آنکه جغرافیای نوین در وهله ­اول در صدد شناخت زمین با تمام اختصاصات مکانی آن و نیز درک روابط متقابل انسان و محیط است؛ همچنین به دنبال تبیین چرایی و چگونگی تاثیرات و تاثراتی متقابل است تا از این رهیافت بتواند بهترین الگوی توسعه و خیر جمعی را ارائه نماید. یعنی ترتیباتی را پیشنهاد نماید که دارای کمترین خطاهای احتمالی باشد تا از بروز فجایع در زمان اجرا پیشگیری نماید. لذا می­توان گفت که حکمرانی داده­ محور منبعث از هوش جغرافیایی و هوش محیطی، به تحقق حکمرانی مطلوب و استقرار عدالت فضایی کمک می­کند.

از دیگر ابعاد نقش آنالیز کلان­ داده در جغرافیا، می­ توان به تحلیل فضایی یا آمار فضایی اشاره کرد. تحلیل مبتنی بر فضا که برخاسته از ماهیت سیستماتیک جغرافیاست، عمدتا به فنون، روش ها و تکنیک هایی گفته می شود که پدیده ها را با در نظر گرفتن خصیصه های توپولوژیکی، اکولوژیکی، هندسی و جغرافیایی آنها مطالعه می کند. استعمال و کاربرد این واژه برای اولین بار توسط شیفر(1953) جغرافیدان آلمانی صورت گرفت زمانی که او در انتقاد از مکتب جغرافیای ناحیه ای یا افتراق مکانی از مفهوم فضا برای تدوین قوانین و نظریه علمی خویش الهام گرفت.

دو مفهوم location و place به طور خاص و space به طور عام، زایشگاه تولید و منبع بی­ پایان تامین داده هستند. برای آنکه بتوان رابطه مفهومی میان چگونگی ارتباط متقابل مکان، فضا، تعاملات فضایی و کلان­داده برشمرد، در فراگرد مفهوم جریان قابل بررسی است. در این رابطه، شکل زیر از دکتر یدالله فرید (1386)، قابل توجه است:

شکل2: مکان، فضا، مقیاس و جریان­ داده و روابط­ بین آنها

صرف­نظر از توضیحات مکان[21] و مقیاس[22] در شکل، فضا[23] به مثابه­ روح نامرئی و داده ­ها به معنای جریان ­ها [24] قابل توجه هستند. در اتمسفر فضایی حجم ناعادلانه­ جریان داده، به سوی ثقل مراکز ثروت و قدرت و در تمامی مقیاس­ های جغرافیایی، نکته راهبردی است. فلذا این جریان فزاینده­ و غالبا یک­طرفه داده­ هاست که علی ­رغم وجوه مثبت، تفاوت­ های اقتصادی و اجتماعی غیرمسئولانه را در دنیای کنونی و از جمله کشور عزیزمان ایجاد نموده است.

نتیجه ­گیری

جهان دیروز، جهان پارادایم ­ها بود و دنیای امروز و دنیای فردا، عصر سیطره داده ­هاست و تولید انبوه داده، ذخیره سازی و استفاده بهینه، بهنگام و هوشمندانه از داده­ها، یکی از چالش ها و در عین حال فرصت ­های پیش­روی نهادها، سازمان ها و همه بازیگران و یاریگران قدرت­ها در یک دهه گذشته بوده و هست. سرعت فزاینده­ی تحولات علمی و پیشرفت شگرف ابنای بشر از 2020، آینده مبهم را پیش روی همگان قرار داده است. کلان­داده­ها، قدرت زایش توامان تهدید-فرصت در یک دهه پیش رو را خواهد داشت؛ همچنان که به علت عدم پیش ­بینی سرعت تغییر و تحولات و ظهور فناوری ­هایی همانند Chat GPT [25]، صحبت از یک سده آینده کلان­داده­ها زود است. عصر هژمونی داده­ها هم می­تواند تمرکز ثروت و قدرت را در یک جغرافیای خاص شکل دهد و به سختی می­توان پذیرفت که در مسیر توسعه متوازن قرار گیرد. به تعبیری دیگر، هم می­تواند موجد جغرافیای صلح باشد و زدودن آثار غمبار محرومیت و کاهش فقر و فواصل طبقاتی را وجهه همت قرار دهد و یا با افزایش نابرابری ­های اقتصادی و توسعه نامتوازن، زمینه­ ساز گسست اجتماعی ملل را رقم بزند. همه­ اینها در پرتو بینش حکمرانی مبتنی بر سرزمین است که می ­خواهد و می­تواند تعالی­ گرا باشد یا نباشد!

باری، حکمرانی در دنیای متلاطم امروز ناگزیر است تا داده­ محور، هوشمندانه، خردمبنا و مبتنی بر اخلاق عمل نماید و چهارچوب ها و راه حل هایی برای مدیریت داده ها از استخراج و ذخیره سازی تا تحلیل و تدوین استراتژی فراهم آورد تا بتواند آمایش بهینه سرزمین را به نحو شایسته ­ای پیاده ­سازی نماید. از یاد نبریم که سرزمین­ ها، نه به عنوان یک موجود منفعل که به عنوان عرصه و کالبد جریان­­ های داده قابل تامل بیشتر هستند؛ چرا که هم بستر تولید داده ­اند و هم توسط داده­ها ساماندهی می­ شوند.

واقعیت امروز حکمرانی در تمامی سطوح جغرافیایی آن است که داده­ محوری، یکی از محدود اجزای ترسیم خط ­مشی ­­هاست که توامان هم پیش شرط، هم نتیجه و هم شاخص را تعیین می­نماید. متخصصان امر خط­مشی با خط ­مشی­ نگاری داده­ مبنا و جغرافی­دانان با بینش و نگرش کل ­نگرانه، مبتنی بر هوش محیطی، می ­توانند با رسالت خود در جامعه امروز در زمینه­ حل مسائل مبتلابه اقتصادی و اجتماعی، توجه به علل فقر و چرایی تمرکز ثروت و جریان­ های یک سویه در سرزمین، امیدآفرینی کنند که قطعا مورد تحسین آیندگان قرار خواهند گرفت. امید آنکه در عصر کلان ­داده ­ها، اتخاذ سیاست­ های عدالت بین نسلی و رعایت توسعه و توازن در خط­ مشی­ گذاری ­ها در کنار فرآیندهای اجرایی خردمبنا، بیش از پیش مطمح نظر قرار گیرد.


منابع

· پورعزت، علی ­اصغر و برهانی، تهمینه و فقیهی، محمدمحسن، (1401)، «آزمایشگاه خط ­مشی - آوردگاه آزمون خط­ مشی­ های عمومی»، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

· مانوئل کاستلز، (1389)، «عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ»، ترجمه­ی افشین خاکبار و احد علیقلیان، چاپ ششم، تهران: طرح نو.

· واثق، محمود و محمدی، احد، (1400)، «فلسفه جغرافیای سیاسی»،چاپ دوم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

· میرحیدر، دره و ذکی، یاشار، (1389)، «مفهوم مقیاس جغرافیایی و اهمیت آن در جغرافیای سیاسی پست مدرن»، فصلنامه ژئوپلیتیک، سال 6، شماره 1

· حافظ نیا، محمدرضا، (1385)، اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، مشهد: پاپلی.

· پیشگاهی فرد، زهرا و پوراحمد، احمد و واثق، محمود، (1384)، «فلسفه مکان جغرافیایی»، فصلنامه اندیشه­ های فلسفی، سال دوم، شماره 4.

· پوراحمد، احمد، (1393)، «قلمرو و فلسفه جغرافیا»، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.

· شکویی، حسین، (1392)، «فلسفه جغرافیا»؛ تهران، گیتاشناسی.

· لاگست، ایو، (1367)، «جغرافیا نخست در خدمت جنگ»، ترجمه ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد: آستان قدس رضوی.

· زارعی، بهادر (1391)، «بنیادهای نظری جغرافیای سیاسی»، چاپ اول، تهران: نتشارات دانشگاه تهران.

· فرید، یدالله، (1399)، «جغرافیا و شهرشناسی»، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز.

· فوگل، اشپیل، (1393)، «تمدن مغرب زمین»، جلد دوم، تهران: امیرکبیر.

· هارتویگ هابریش، (2016)، «منشور بین­ المللی آموزش جغرافیا» ترجمه ناهید فلاحیان، تهران: مجله رشد آموزش جغرافیا، شماره 40.

· فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان، تهران: انتشارات فرهنگستان زبان و ادب فارسی، شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۱۴۳-۶۶-۸.

· حرمتی زاد، (۱۳۹۹)، نظریه پارادوکس منافع؛ الگوی رفتاری محافظه کارانه در طبقه متوسط، تهران: جامعه شناسان جوان.

· اکلملی، وحید و گیوه چی، سعید، (1395)، «اثر مجاورت شریان ها و فعالیت ها SP – تحلیل آینده پژوهانه مبتنی بر روش سناریونویسی، مطالعه موردی سانحه سیل در خط یک قطار شهری مشهد.

· Beniger, James R. (1986). The Control Revolution: Technological and Economic Origins of the Information Society. Cambridge, Mass: Harvard University Press.

· Professor Jan A G M van Dijk. (2005) The Network Society: Social Aspects of New Media

· .https://fa.wikipedia.org

[1] . نویسنده مسئول: keyani@ut.ac.ir 

[2] .middle class

[3] . Cloud computing

[4] .https://fa.wikipedia.org

[5] . Data Science

[6]. Big Data

[7] . cycle

[8] . data analyst

[9] . data scientist

[10] . International Geographical Union

[11] . Georgo Kish

[12] . Marthe

[13] . Griffith Taylor

[14] . دفتر مرکزی این پروژه اکنون در مرکز تحقیقاتی توماس جی واتسون در یورک تاون هایتس، نیویورک قرار دارد .

[15] . Campbell

[16] . Policy support system

[17] . پایگاه ملی داده های علوم زمین کشور

[18] . output

[19] . vector

[20] . raster

[21] . Place

[22] . Scale

[23] .Space

[24] . Flows

[25] . جدیدترین مدل زبانی (Language Model) مبتنی بر هوش مصنوعی است که توسط مجموعه OpenAI ارائه شده است.