"یقه سفیدها"
عبارت «یقه سفیدها» اولین بار توسط سی.رایت . میلز که یک جامعه شناس آمریکایی است مورد استفاده قرار گرفت و منظور وی از این عبارت گروه دیوان سالاران و قدرتمندان عرصه سیاست بود.همان طور که میلز آن را توصیف کرد:
در یک جامعه کارمند، که ذهنیت بازاریابی بر آن حاکم است، ظهور یک بازار شخصیت اجتناب ناپذیر است زیرا در تغییر بزرگ از مهارت های دستی به هنر «دست فروشی»، فروش، و خدمات به مردم، ویژگی های شخصی یا حتی صمیمی کارکنان به حوزه مبادله کشیده می شود و به کالاهایی در بازار کار تبدیل می شود...مهربانی و دوستی به جنبه های خدمات شخصی یا روابط عمومی شرکت های بزرگ تبدیل می شوند که برای فروش بیشتر شی منطقی می شوند؛ بنابراین فرد موفق با عدم صداقت ناشناس ابزاری برای ظاهر و شخصیت خود می سازد...در فرمول های «کارشناسان پرسنل»، مردان و زنان، برای بستن معامله یا فروش باید «شخصیت خوب، قابل قبول و موثر» داشته باشند...بازار شخصیت، تعیین کننده ترین اثر و علامت اتاق فروش بزرگ، زیربنای بی اعتمادی فراگیر و از خودبیگانگی است که مشخصه مردم کلان شهرها است. بدون ارزشها مشترک و اعتماد متقابل، پیوند نقدی که یک مرد را در تماسی گذرا به مرد دیگر پیوند می دهد، به ده ها روش ظریف تر ساخته شده و عمیق تر در تمام زمینه های زندگی و روابط نفوذ کرده است. افراد طبق اخلاق و قرارداد فروشنده ملزم هستند که به دیگران تظاهر کنند تا آنها را دستکاری کنند... مردم از یکدیگر بیگانه می شوند زیرا هر یک مخفیانه سعی می کند از دیگری ابزاری بسازد و در زمان یک دایره کامل ایجاد می شود: یکی از خود ابزاری می سازد و از آن نیز بیگانه است.