اخلاص عالی ترین کیفیت رابطه میان انسان و حقیقتی که مطلوب ذاتی تلقی شده است ؟ از منظر روانشناسی

28 آذر 1403 - خواندن 11 دقیقه - 297 بازدید



از کلماتی که بسیار شایع و متداول در فرهنگ حقیقت جوئی و حقیقت یابی اقوام و ملل مخصوصا در فرهنگ اسلامی است ؛ کلمه ی بسیار باشکوه و باعظمت صدق و اخلاص است که با هر لفظ و علامتی به یک شخص یا یک گروه نسبت داده شود ، به عنوان ارزنده ترین و انسانی ترین صفت برای شخص یا گروه تلقی می شود. 

هرکسی کم و بیش با این پدیده روانی آشنایی دارد که با صمیمیت و علاقه ی ناب ، حقیقتی را مطلوب ذاتی خود می داند ، در مقابل حقایقی که ذات آنها را مطلوب نمی داند ، علاقه ی او به آن حقایق معلول وسیله بودن آنها برای هدفها و آرمانهای سودآور و لذت بخش است که مطلوب او است .

برای توضیح مقدماتی اخلاص می توانیم انواعی از علاقه به حقایق را در نظر بگیریم . مثلا یک مادر معتدل از نظر روانی به کودک خود علاقه دارد و او را دوست دارد ، مسلم است که این علاقه و خواستن آلوده به سودجوئی و لذت گرایی و خودخواهی معمولی نیست که مطلوبیت آن تنها جنبه و وسیله ای برای وصول به سود و لذت دارد ، بلکه کودک چنانکه در بازگو کردن شعور خاص مادری منعکس می شود، جزئی از موجودیت مادر تلقی می گردد . در یک جمله عربی می گویند: اولادنا اکبادنا ( فرزندان ما کبدهای ما هستند ) اینگونه علائق از طبیعت خاص بشری می جوشد و بدون آلودگی با عوارض و خواسته های خارج از ذات و بدون رنگ آمیزی موضوعی که مطلوب ذاتی تلقی شده است به ثمر می رسد. البته نمی خواهیم بگوئیم: ،این گونه علاقه های طبیعی ناشی از اخلاص است که مورد بحث کنونی ما است ، بلکه چنانکه متذکر شدیم فقط برای توضیح ارتباطات ناب و بدون عوارض خارج از ذات می باشد. 

اکنون یک مثال دیگر را که بتواند علاقه ی آدمی را به یک موضوع که مطلوب ذاتی جلوه میکند ، بیان می کنیم : عدالت که عبارت است از رفتار آزادانه مطابق قانون، ممکن است به جهت فوایدی که برای یک انسان داشته است مورد علاقه او بوده باشد و ممکن است به جهت لذت روانی محض که از رفتار عادلانه بوجود می آید ، عدالت را پیشه خود بسازد . اینگونه گرایشها به عدالت از اخلاص برخوردار نیستند ، زیرا عدالت در این گرایشها مطلوب ذاتی دوستدار این پدیده نمی باشد .

این خصلت روانی موقعی از اخلاص برخوردار می گردد که خود با قطع نظر از همه ی هدفگیری های خارج از ذات عدالت و با قطع نظر از همه ی خواسته ها مطلوب ذاتی تلقی شود . مفهوم کلی اخلاص به دو قسم مهم تقسیم میگردد : 

قسم یکم ■ اخلاص به معنای عام عبارت است از مطلوب ذاتی تلقی شدن یک حقیقت اعم از آنکه در منطقه ارزش ها بوده باشد یا نه ؛ مانند مطلوب ذاتی تلقی شدن مقام و ثروت و شهرت اجتماعی و قدرت نژاد و حتی علم و آزادی که مطلوبیت ذاتی آنها جز به سود خودخواهی به چیزی دیگر تمام نمیشود. اخلاص به این معنای عام نمی تواند داخل منطقه ارزش ها گشته و عامل رشد و اعتلای شخصیت انسانی گردد .

قسم دوم ■ اخلاص به معنای خاص است که می توان آن را اخلاص ارزشی نیز نامید . این اخلاص عبارت است از مطلوب ذاتی تلقی شدن حقیقتی که با وصول به آن و یا برقرار کردن رابطه با آن ، عالیترین استعداد انسانی به فعلیت می رسد و جوهر اعلای انسانی را بارور میسازد . تفاوت میان دو قسم اخلاص درست مانند تفاوت میان عشق مجازی و عشق حقیقی است ، زیرا اخلاص با نظر به معنای عام بزرگترین معلول یا نتیجه ی عشق است که همه سطوح روانی آدمی را از اشتیاق برای وصول به معشوق اشغال مینماید. و این معنا در هر دوقسمت از اخلاص وجود دارد ، ولی تفاوت بسیار مهمی میان دو نوع اخلاص که در حقیقت دو نتیجه عشق مجازی و عشق حقیقی میباشند، وجود دارد ، زیرا اخلاص به معنای عام متعلق به حقیقتی است که عامل تقویت و اشباع و تورم خود طبیعی است ، مانند ثروت و مقام و انواع قدرتها و لذائذ طبیعی ، در صورتی که حقیقت مورد اخلاص در اخلاص ( ارزشی ) حقایق فوق عوامل اشباع کننده خود طبیعی و تورم دهنده ی آن میباشند . و نیز همه ی خصلت ها و صفات عالیه انسانی از نتایج اخلاص ارزشی میباشند. اخلاص به معنای عام آدمی را در بن بستی لذت بار و مخلوط با نگرانی ها و اندوه های عمیقی که معلول از دست رفتن امتیازات عالی انسانی است قرار می دهد مانند عشق مجازی که به قول مولوی عاشق را در صندوق کوچک موجودیت معشوق زندانی می نماید و همه ی مشاعر و عوامل درک و آگاهی ها و خواسته های معقول آدمی را با تمامی بی اعتنائی مختل و ویران میسازد ، در صورتی که عشق حقیقی همه ی قوا و فعالیت های مغزی و روانی انسان را قوی تر و هماهنگ تر می نماید . 

به همین جهت است که انسانهای موفق به اخلاص در حقایق عالی انسانی مانند عدالت و علم از آنجهت که نشان دهنده ی واقعیات است و آزادی که آدمی را میتواند به مرحله اعلای اختیار ( گرایش به خیرات و کمالات و انتخاب آنها ) برساند ، از بهترین صفات انسانی مانند مالکیت بر خود و گذشت از خواسته ها و پدیده های حیوانی و وفاء و صدق و نجابت و طهارت درونی برخوردار میباشند. 

شاد باش ای عشق خوش سودای ما

ای طبیب جمله علت های ما

ای دوای نخوت و ناموس ما

ای تو افلاطون و جالینوس ما... 


مختصات اخلاص ارزشی :

به اضافه مختصی که در بیان تفاوت میان دو قسم اخلاص متذکر شدیم ، مختصات دیگری برای اخلاص ارزشی وجود دارد که در این مجال برخی از آنها را مطرح میکنیم :

۱ ■ اخلاص ارزشی به هیچ وجه با خودخواهی و خود محوری در سازش نیست ، زیرا تا خود طبیعی که خودخواهی و خود محوری عنصر ذاتی آن می باشد ، تعدیل نگردد و به فرماندهی و مدیریت درونی خود ادامه بدهد ، هیچ حقیقت عالی انسانی برای آدمی مطلوب ذاتی تلقی نخواهد گشت . و اگر مطلوبیتی در یک حقیقت عالی برای شخص خود محور بوجود بیاید ، نوعی مطلوبیت وسیله ای برای خواسته های خود طبیعی خواهد بود .

۲ ■ اخلاص ارزشی چنانکه گفتیم مانند خود عشق حقیقی سازنده ترین و نیرومندترین عامل مالکیت بر خود است که بزرگترین آرمان یک انسان کمال جو میباشد .

۳ ■ هیچ پدیده روحی مانند اخلاص ارزشی نمی تواند زندگی پرفراز و نشیب و پر اضطراب آدمی را تنظیم و موجب آرامش خاطر بوده باشد. علت بوجود آمدن آرامش خاطر به وسیله اخلاص ارزشی این است که روح انسان مخلص هنگامی که به حقیقت والایی اخلاص می ورزد ، در حقیقت گمشده ی خود را دریافته و خود را در مسیر هدف اعلای زندگی می بیند ، دیگر تاریکی برای او وجود ندارد، به هر سو می نگرد روشنائی ها را می بیند .

۴ ■ اخلاص موجب تمرکز قوای مغزی و روانی در حقیقت مطلوب ذاتی گشته ، مغز و روان را از تلاطم و پراکندگی تفکرات و هجوم تخیلات بی اساس و وسوسه هایی که روح را می خراشاند ، محفوظ و مصون می دارد. گمان نرود که این تمرکز قوای مغزی و روانی موجب رکود و توقف مغز و فعالیت های روانی گشته ، و انسان مخلص 

را در یک حقیقت محدود که مطلوب ذاتی جلوه کرده است ، از حرکت و تحولهای تکاملی باز می دارد ، 


ترجمه و تفسیر نهج البلاغه تفسیر خطبه پنجاه و ششم صفحه ۱۹۱ جلد دهم . علامه محمدتقی جعفری 



با عظمت ترین اخلاص ارزشی که تکیه گاه و مستند سایر اخلاص های ارزشی و اصالت آنها می باشد عبارت است از اخلاص به کمال برین الله . و چون مطلوب ذاتی بودن این حقیقت اعلی مستلزم دریافت صفات و اسماء مقدس اوست و اینکه بزرگترین فعال مایشاء و مایرید اوست و هر لحظه افاضه به جهان هستی است ، روح انسان مخلص با چنین دریافتی والا ، به طور دائم و مستمر در حرکت و تکاپو و تحصیل آگاهی به ابعاد متنوع در قلمرو ذات خویش و جهان برون ذاتی خواهد بود . در صورتی که انسانی که دارای این اخلاص نیست، خود را از همه ی قوانین هستی و بایستگیها و شایستگی ها بی نیاز می بیند . و اگر هم خود را متحرک و پویا تلقی کند ، نمی داند که این تحرک و پویایی در مسیر مثبت و سازندگی نیست ، بلکه فعالیت معکوس روانی است که از توقف و درجا زدن ناشی از فرو رفتن چنگال معشوق در روح اوست . در صورتی که اخلاص ارزشی ناشی از آگاهی به قوانین هستی و بایستگیها و شایستگی های انسانی است که موجب دریافت حقیقت و حقایقی شده است که مطلوب ذاتی بوده و اخلاص را بوجود آورده است . از این مسائل به خوبی روشن می شود که حقیقتی که شایسته مطلوبیت ذاتی است ، باید حقیقتی باشد که همه ی استعدادها و ابعاد آدمی رل با تمرکز قوای مغزی و روانی بارور بسازد و به حد نصابش برساند . این حقیقت با نظر به حکم فطرت پایدار و عقل سلیم بشری و مشاهدات روانی و تجاربی که در طول تاریخ در همه ی اقوام و ملل ، زیبنده ی اخلاص تلقی شده است ، الله میباشد ، و بدانجهت که اخلاص کامل عبارت است از جوشش و شکوفایی جوهر اصیل روح آدمی ، این اخلاص به هر چیزی جز خدا تعلق پیدا کند ، خسارتی است که جبران پذیر نخواهد بود و همه ی رنجها و تلاش ها و صرف انرژی های مغزی و روانی که در اخلاص به غیر از الله صرف شود ، بیهوده و بی نتیجه خواهد بود .

این الله است که اخلاص او موجب اخلاص به همه ی حقایق با ارزش انسانی است ، اگر آدمی با اخلاص به الله عدالت را درک نموده و آن را در همه ی شئون زندگیش بکار ببرد، با برخورداری از مزایای حیات فردی و اجتماعی عدالت ، از بعد الهی آن نیز بهره مند خواهد گشت و همچنین سایر حقایق عالی انسانی، مثلا آزادی را به اضافه اینکه دارای ارزش حیاتی در اشباع احساس لزوم رهایی از قید و زنجیر جبر و اکراه در زندگی است ، به عنوان اختیار که عبارت است از بهره برداری از آزادی در راه خیر و کمال ، مورد عشق و اخلاص قرار خواهد گرفت .