احوال و اوضاع عصر حکیم عمر خیام

23 آذر 1403 - خواندن 7 دقیقه - 139 بازدید

احوال و اوضاع عصر حکیم عمر خیام


زیرکی را گفتم کاین احوال بین خندید و گفت

صعب روزی بوالعجب حالی پریشان عالمی


دسته سترگی از قبایل زردپوست که فرمانروایی ایران نصیب آنان شد دومین ترکمانان سلجوقی هستند. اینان هم مانند آل افراسیاب نگاهبانان کوشایی برای فرهنگ ایرانی از کار درآمدند و موجب نشر زبان و ادب فارسی در قسمت پهناوری از آسیا شدند. سلجوقیان از میان دسته بزرگی از طوایف غز (ترکمانان) برخاستند که در اواخر عهد سامانی با قبول اسلام به ماوراءالنهر آمدند و در ناحیه جند[1]سکونت یافته و سپس در حوادث آخر دوره سامانی و آغاز عهد آل افراسیاب شرکت کرده بودند. شعبه ای از این طایفه که با اجازه سلطان محمود به خراسان مهاجرت کرده بودند، در عهد سلطان مسعود به مخالفت با غزنویان برخاستند و سرانجام در سال ۴۲۹ قسمت بزرگی از خراسان را تصرف کردند و خطبه به نام طغرل بیک محمد از احفاد سلجوق بن دقاق خواندند و در سال ۴۳۱ سلطان مسعود را در نزدیکی مرو به سختی شکست دادند. 

فتوحات ترکمانان سلجوقی از ین پس به سرعتی حیرت انگیز ادامه یافت؛ چنانکه در سال ۴۴۷ بغداد را تسخیر کردند و سپس تا سواحل مدیترانه و سرحدات دولت روم شرقی از جانبی و مرزهای دولت فاطمی از جانبی دیگر پیش رفتند. توسعه روزافزون دولت سلجوقی در عهد طغرل و ملکشاه بی انقطاع حاصل شد و در این مدت دو وزیر کاردان خراسانی یعنی عمیدالملک کندری[2] و نظام الملک طوسی[3] آنان را در کار جهانگشایی و جهانداری یاوری دادند و تشکیلات کشوری و اداری و درباری آنان را از هر حیث بر مبانی رسوم و آداب و فرهنگ ایرانی استوار کردند و با قدرت نظامی ترکمانان تازه نفس یک حکومت وسیع و نیرومند ایرانی ساختند؛ چنانکه خود این ترکمانان به زودی ایرانی شدند و نگهبان جدی ادب و فرهنگ ایرانی و ناشر بزرگ زبان فارسی در آسیا شدند.

با قتل خواجه نظام الملک به سال ۴۸۵ ه و مرگ ملکشاه در همان سال و بروز اختلاف میان فرزندان او اختلال کار سلجوقیان و تجزیه ممالک آنان آغاز شد و بااین حال تا پایان عمر سنجر بن ملکشاه (۵۵۲ ه) دوره قدرت سلاجقه بزرگ که عنوان سلطان همه ممالک سلجوقی داشتند، ادامه یافت و از آن حکومت های تجزیه شده پس سلجوقی سلاجقه کرمان (سلاجقه عراق - سلاجقه آسیای صغیر – سلاجقه شام) و بعضی حکومت های جزء دیگر که مولود و محصول نظام سلجوقی بودند، خاصه حکومت های اتابکان (اتابکان آذربایجان، اتابکان سلغری، اتابکان لرستان) مدت ها ادامه داشت. از بدترین حوادث که در اواخر عهد سلاجقه، بزرگ مصادف با دوران سلطنت سنجر اتفاق افتاد یکی حمله ترکان قراختا و دیگری غلبه قراغزان بر سنجر بود. ترکان نامسلمان قراختایی شعبه ای از قبایل تونگوز بودند که مدتی در قسمت هایی از نواحی آسیای مرکزی تشکیل حکومت دادند و سپس درنتیجه فشار طوایف زردپوست جدیدی به متصرفات آل افراسیاب حمله ور شدند و خان سمرقند را در سال ۵۳۱ به سختی با سنجر در افتاده او را در محل قطوان نزدیک سمرقند مغلوب کردند، بسیاری از لشکریان و رجال بزرگ درگاه او را کشتند (۵۳۵ ه) و حکومت گورخانیان را در ماوراءالنهر به وجود آوردند که تا سال ۶۰۷ در آن دیار قدرت داشتند و عاقبت به همت سلطان محمد خوارزمشاه فتنه آنان پایان گرفت.

اما قراغزان دسته جدیدی از ترکمانان غز بودند که فشار سایر قبایل زردپوست آنان را به جانب بلخ راند و مدتی با مواشی خود در اطراف آن ناحیه، کارشان با حاکم بلخ به جنگ و ستیز و قتل و غارت آنان در بلخ و بلاد اطراف آن کشید و چون سنجر وضع را چنان دید شخصا به جنگ آنان رفت، لیکن مغلوب و مقید آنان شد و طوایف غز بر اثر این فتح به بلاد خراسان ریختند و قتل و غارت ها سهمناکی در خراسان و کرمان به راه انداختند و بعضی از شهرها به ویژه طوس و نیشابور را با خاک یکسان ساختند تا عاقبت بر اثر غلبه خوارزمشاهان و بروز اختلاف در میان خود آنان دوران غلبه اش به پایان رسید.

در گیرودار این حوادث از میان متابعان دولت سلجوقی حکام آنان در خوارزم قدرت می یافتند و با کوشش های اتسزبن محمد بن انوشتکین یک حکومت مقتدر جدید به وجود می آوردند که در تاریخ به نام خوارزمشاهان آل اتسز معروف هستند.

آنچه از سیر فرازوفرود تاریخی حکومت خوارزمشاهیان برمی آید این است که این حکومت یکی از بدترین حکومت های قبل از یورش مغول است. این قوم به مدد وصلت با ترکان قنقلی و قفچاقی و تشکیل دادن سپاهیانی از قبایل زردپوست، نیروی خون آشام و ویرانگری به وجود آوردند و بخش عظیمی از ایران را به خاک و خون کشاندند و بی رسم و بی مرادی ها در حق فرهنگ و مردم ایران کردند. 

[1]. جند شهری در قزاقستان کنونی قرون وسطایی در سمت راست بخش های جنوبی رود سیردریا در فرارود بود. جند کانون اصلی سلجوقی ها و زادگاه طغرل بیگ سلجوقی بود؛ اما بعدها به دست مغول ها ویران شد و امروزه روستایی متروک و ویران است. در زمستان ۶۱۲ هجری سلطان محمد خوارزمشاه از این منطقه عبور کرد و برای اولین بار با مغولان مواجه شد و جنگی در گرفت که مهارت و شجاعت در جنگ را به خوارزمشاه فهماندند.

[2]. عمیدالملک کندری (متولد ۴۱۵ ه‍. ق، درگذشت ۴۵۶ ه‍. ق) که معمولا به نام کندری شناخته می شود، یک دیوان سالار ایرانی بود که به عنوان وزیر دربار سلطان طغرل سلجوقی (۴۲۹–۴۵۵ ه‍. ق) و برادرزاده اش آلپ ارسلان (۴۵۵–۴۶۵ ه‍. ق) خدمت کرد. کندری در کندر به دنیا آمد. وی به پیشنهاد استادش موفق نیشابوری به عنوان منشی در امپراتوری سلجوقی مشغول کار شد.

[3]. نظام الملک سهم بزرگی در بهبود اوضاع امپراتوری پس از مرگ آلپ ارسلان داشت. وی در تکاپو بود تا مذهب سنت عراق و ایران را احیا کند و مذاهب و گسست هایی را که به دست آل بویه ایجاد شده و وارد ایران شده بود، خنثی کند. در اواخر عصر ملکشاه بود که فدائیان و اسماعیلیان در چندین ناحیه قلمرو سلجوقی ظهور یافتند و با تصرف دژهای مختلف، روند بازگشت به مذهب سنت را کند کردند و این موارد باعث درگیری طولانی مدت سلجوقیان و اسماعیلیان شد. ملکشاه به توصیه نظام الملک در سال ۴۸۵ ه‍. ق / ۱۰۹۲ م، لشکریانی را برای نبرد با اسماعیلیان راهی رودبار و قهستان کرد. اسماعیلیان موفق شدند سلجوقیان را شکست دهند. قبل از این که حمله دیگری شکل گیرد، ملکشاه و نظام الملک در همان سال به قتل رسیدند.