نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت وشکست پروژ ه های کیفیت
نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت وشکست پروژ ه های کیفیت

0
بهرام آقاجان پور
مدیرکنترل کیفیت شرکت سپهرالکتریک
نقش فرهنگ سازمانی در موفقیت وشکست پروژ ه های کیفیت
مفهوم کیفیت بر مبنای برآورده کردن نیازهای همه جانبه مشتری بنا شده است. بی شک هیچ محصول یا خدمتی بی نیاز از کیفیت نیست و کیفیت برآیند هوشمندانه و آگاهانه از وجدان بیدار و فرهنگ پویای یک سازمان است.
یکی از مهم ترین عوامل در حوزه مدیریت رفتار سازمانی، فرهنگ سازمانی و نقش آن در سازمان است. در واقع فرهنگ سازمانی جزء کلیدی ترین متغیرهای تاثیرگذار بر رفتار سازمانی است. اهمیت آن تا حدی است که فرهنگ یک سازمان می تواند هم عامل موفقیت و هم عامل شکست یک سازمان باشد.
بی شک می توان گفت این فرهنگ سازمانی است که می تواند کیفیت را از سطح انطباق به سطح عملکرد موثر و پایدار برساند.
زمانی که در یک سازمان افراد با یکدیگر تعامل می کنند و درخصوص انجام کارها با هم همکاری دارند، به تدریج چهارچوب های ذهنی مشخصی در اکثر آنها ایجاد می شود. این چهارچوب ها همان درک مشترک اعضای سازمان نسبت به خود سازمان است. وقتی فرهنگ سازمانی شما فرهنگی است که توسعه فردی، ارتباطات و فراگیری را تقویت می کند، به تحریک بیشتر عملکرد کارکنان و دستیابی به اهداف بیشتر کمک خواهید کرد. رضایت کارکنان همراه با عملکرد قوی تر آنها، مجموعه ای از استعدادهای قوی و متعهد ایجاد می کند که منجر به عملکرد موثر کیفیت در سازمان می شود.
اگر فرهنگ سازمانی قصد دارد عملکرد کلی سازمان را بهبود بخشد ، باید این فرهنگ یک مزیت رقابتی استراتژیک ایجاد کند و باورها و ارزش ها باید به طور گسترده ای تقسیم شده و کاملا مورد حمایت قرار گیرند. یک فرهنگ قوی می تواند مزایایی مانند افزایش اعتماد و همکاری ، اختلاف نظر کمتر و تصمیم گیری کارآمدتر را به همراه داشته باشد..
رهبران شرکت ها نقشی اساسی در شکل گیری و تداوم فرهنگ سازمانی دارند. اگر مدیران اجرایی ،خود ، منطبق با فرهنگ سازمانی نباشند ، غالبا در شغل خود شکست می خورند یا به دلیل تناسب اندک ، کار را ترک می کنند. در نتیجه ، وقتی سازمانها مدیران جدید را استخدام می کنند ، این افراد باید هم مهارتهای لازم را داشته باشند و هم توانایی تطبیق پذیری با فرهنگ شرکت را داشته باشند.مدیران مهمترین عاملین شکست یا موفقیت سازمان در کیفیت می باشند.
برعکس ، یک فرهنگ بی اثر می تواند سازمان و رهبری آن را سقوط دهد. کارمندان بی اشتغال ، گردش مالی بالا ، روابط ضعیف با مشتری و سود کمتر ، نمونه هایی از چگونگی تاثیر منفی فرهنگ غلط بر سطوح پایین تر است
رفتار کارکنان در سازمان مملو از مسائل فرهنگی است. حتی فرهنگ های سازمانی که به خوبی کار کرده اند نیز ممکن است پس از ادغام به یک فرهنگ ناکارآمد تبدیل شوند.
کلید یک سازمان موفق، داشتن فرهنگ مبتنی بر مجموعه ای از باورهای کاملا محکم و مشترک است که توسط استراتژی و ساختار پشتیبانی می شوند. هنگامی که یک سازمان دارای فرهنگ قوی است ، سه اتفاق رخ می دهد: کارمندان می دانند که چگونه مدیریت عالی می خواهد آنها به هر موقعیتی پاسخ دهند ، کارمندان معتقدند که پاسخ مورد انتظار مناسب است و کارمندان می دانند که به دلیل نشان دادن ارزشهای سازمان پاداش خواهند گرفت.
در عصر حاضر، جوامع مختلف می کوشند تا از طریق گوناگون خود کنترلی را در تمام سازمان های خود تحقق بخشند. برخی از این جوامع بر بیدار کردن وجدان فردی اهتمام می ورزند. و برخی دیگر می کوشند تا از طریق تقویت احساس ملیت خواهی و میهن دوستی افراد را خود کنترل سازند. اما تمامی این روش ها به علت نارسایی و محدودیت های موجود تاکنون موفقیتی تام نداشته اند. در حالی که همانطور که اشاره شد زمینه های اعتقادی بهترین بستر را برای خود کنترلی فراهم می آورد و بر مدیران ماست که بکوشند تا با هدایت و ارشاد افراد، بهترین نتیجه را از این موهبت و فرصت حاصل سازند
حس تعلق و وفاداری به سازمان: اگر افراد سازمان را به عنوان خانه خود در نظر بگیرند و سرپناه قلمداد کنند در آن صورت کارکنان خود را در موفقیت و یا شکست سازمان سهیم می دانند. این تعلق خاطر موجب می شود که آنها تا پایان همکاری با سازمان نسبت به آن وفادار باقی بمانند. در آن صورت خودکنترلی غرورآفرین خواهدبود.
نیروی انسانی با کیفیت و دانش مدار مهمترین مزیت رقابتی سازمان و کمیاب ترین منبع در اقتصاد دانش محور امروز است. ارائه محصولات و خدمات متفاوت و متمایز با کیفیت، کاهش هزینه ها، خلاقیت و نوآوری وافزایش رقابت پذیری از مزایای وجود منابع انسانی کیفی و دانش مدار است. لذا سازمانهای پیشرو با درک این حقیقت، تلاش وصف ناپذیری جهت به کارگیری بهینه از این منبع کلیدی در حوزه های گوناگون از جمله کیفیت، تولید و مدیریت به منظور تحقق اهداف استراتژیک خود بااستفاده از شیوه ها و نظامهای نوین اثربخش کرده اند
به واقع، در جهان پرشتاب و سرشار از تحول و رقابت دنیای امروز، آنچه که موجبات تحقق مزیت رقابتی سازمانها را تضمین می کند. نیروی انسانی با کیفیت، خلاق و پویا است. از این روست که در عصر حاضر، منابع انسانی دانشگر به عنوان مهمترین قابلیت سازمان در کسب مزیت رقابتی و همچنین عمده ترین دارایی نامشهود قلمداد شده و اعتقاد سازمانها نیز بر آنست که باید کارکنان را پایه و اساس بهبود کیفیت و بهره وری کلیه فرایندهای سازمانی دانست و لذا باید این عامل را مبنای اصلی فرایند افزایش کارایی و اثربخشی و همچنین باارزش ترین سرمایه و کلید طلایی رقابت قلمداد کرد. سازمانهای پیشرو باتلاش برای جذب، پرورش، نگهداشت و به کارگیری نیروهای دانشگر و زبده مزیت رقابتی امروز و فردای خود را تضمین خواهند کرد
کیفیت درجه ای از ویژگیهای ذاتی است که بتواند نیازمندیهای مشتریان را برآورده کند. بدین سبب، سازمانها با روی آوردن به نظامهای نوین در امر کیفیت، نظیر مدیریت کیفیت جامع، مدل تعالی سازمانی، شش سیگما و... تمامی تلاش خود را جهت تحقق مطلوب آن به کار گرفته اند
رویکرد نظام مدیریت کیفیت جامع براین امر مبتنی است که جهت دستیابی به کیفیت مطلوب، می بایست همه اعضای سازمان مشارکت داشته تا اهداف آن که نیل به موفقیت در درازمدت از طریق جلب رضایت مشتری و تامین منافع همه ذینفعان است محقق گردد
سرمایه های انسانی نیز بخشی از این ثروت هستند. بدون شک اموری چون فناوری، ائتلافهای جهانی و نوآوری، درآینده بر مزیت رقابتی اثر می گذارند، اما فراموش نکنیم که گردش هریک از این امور در گرو استعداد و قریحه انسانی است. بنابراین، به نظر ما درآینده مزیت راهبردی و اقتصادی نصیب سازمانهایی خواهد شد که بتوانند در بازار بهتر از سایرین، گروهی متنوع مشتمل بر بهترین و درخشان ترین استعدادهای انسانی را جذب کرده، پرورش داده و ضمن به کارگیری اثربخش، نگهداری کنند
سازمانهای پیشرو در دنیای امروز، بادرک تعاملات متقابل سازمان، کیفیت، منابع انسانی کیفی و مدیریت اثربخش، رمز موفقیت خود را در به کارگیری شیوه های نوین مدیریتی و کیفیتی با بهره مندی از انسانهای فرهیخته دانسته و براین باورند که دارایی ارزشمندی که برای آنها مزیت رقابتی ایجاد می کند، کارکنان با کیفیت است و تنها همین انسانها هستند که سازمان را در صحنه رقابت پیشتاز نگاه داشته و کلیدی طلایی در آن عرصه به شمار می روند
فرهنگ سازمانی، مجموعه ای از ویژگی هایی است که شرکت شما را شکل داده است. در واقع فرهنگ سازمانی است که باعث تمایز بین سازمان شما با سازمان دیگر می شود. فرهنگ سازمانی مثبت و کارآمد، منجر به بهبود عملکرد می شود و فرهنگ ناکارآمد، موفق ترین شرکت ها را با مشکل مواجه می کند