صورتگری ادراک

[علی رفیعی]
تعین
تعین، اصطلاحی در عرفان و عبارت است از صفت ممتازه ی هر شیئی که آن را از دیگر اشیاء جدا و متمایز می سازد و اصطلاحا آن را «ما به الامتیاز هر شئی» گویند (التعریفات، 55) این کلمه در لغت به معنای تعیین شدن و تصخیص پیدا کردن یک چیز از میان کل یک مجموعه است (لسان العرب، 309/13). اما در اصطلاح اهل عرفان عبارت است از تشخص یافتن و ممتاز شدن یک شیء از غیر خود است به صورتی که دیگر اشیاء با او در آن جهت اشتراک ندارند. تعین گرچه امری اعتباری است و عبارت است از حقیقت و ماهیت آن شیء، ولی در حقیقت و نفس الامر زایل نیست، مانند موج و نهر و جدول که از جهت تعین و تقید غیر دریا هستند ولی در ذات و ماهیت (آب بودن) عین دریا می باشند، زیرا دریا آنگاه که تعین پیدا کند به صورت موج و نهر و جدول آن را موج و نهر و دریا می نامند، چنین است اگر به صورت: باران، یخ، و مانند اینها درآید که چیزی نیستند مگر دریا و آب چون اینها نامهایی هستند که بر دریا دلالت می کنند. هم چنین موجودات و مقیدات اگرچه از حیث تعین و تقید غیر حق اند ولی از لحاظ حقیقت و ذات وجود غیر حق نیستند (جامع الاسرار، 207-210). برخی گفته اند: تعین امری اعتباری است یعنی تکثرات و تعینات در مراتب ظهور، عارض وجود شده اند و بالکل امور اعتباری اند و امور اعتباری هم در نفس الامر موجود نمی باشند (شرح گلشن راز،295 )
اقسام تعین:
در نزد صوفیه و اهل عرفان تعین بر دو قسم اساسی است: تعین اول که همان مرتبه ی وحدت است. و تعین دوم که عبارت است از مرتبه ی واحدیت (کشاف اصطلاحات الفنون، 1075). تعین اول اصل تعینات است و آن اسم اعظم است و سایر اسماء حق عبارتند از: تعینات حق در علم حق. و این تعین عبارت است از نفس رحمانی و خط فوقانی مرتبه ی احدیت جمع و خط ثانی مرتبه ی واحدیت است (رسائل شاه نعمت الله، 294/1، 8/2، 126) و در جائی دیگر نوشته است که تعین اول همان تعین احدیت است که به زبان اهل ذوق برزخ نامیده شده است (رسائل، 148/2) و تعین ثانی عبارت است از انبساط وجود الرحمن (همان، 121/2). و تعین مطلق اوسع تعینات است و آن شهود کاملان است (همان، 409/2). و در جائی دیگر گوید: تعین ذاتی اصل، اصل جمیع تعینات است (همان، 327/4). مرتبه ی آدم به تعین اول به وجه اجمال مشتمل است بر جمیع مراتب عالم و تفصیل آن اجمال به حسب نفس رحمانی که عبارت است از انبساط وجود بر اعیان ثانبه از حضرت الوهاب و بعد از مرتبه ی الهیه مرتبه ی مبدایت بود (همان، 298/4). هر موجودی از موجودات تعینی دارد که از تعینات وجود رحمانی به طریق خاص و این تعینات را وجوهات خاصه ی رحمانی خوانند (همان، 128/2) و بالاخره شاه نعمت الله گوید: که حقیقت محمدیه که مسمی به آدم حقیقی است اصل جمیع تعینات الهیه و کونیه است (همان، 119/1). تعینات گاه عین ذات هستند مانند تعین واجب الوجود که ممتاز به ذات است و مانند تعین اعیان ثابته در علم حق که عین ذات آنها است، و گاه زائد بر ذات است مانند امتیاز کاتب از غیر کاتب. و گاه عبارت است از عدم حصول امری که عبارت است از امر عدمی مانند امتیاز کاتب به عدم کتابت که خود بر دو قسم است یا حصول این تعین با قطع نظر از عدم حصول است و یا با نظر به عدم حصول غیر، بنابراین تعین زائد بر ذات گاه وجودی است و گاه عدمی و گاه مرکب از وجود و عدم (شرح فصوص الحکم، قیصری، 25). جامی معتقد است که تعین اول وحدتی است صرف و قابلیتی است محض مشتمل بر جمیع قابلیات که نمایش ذات احدیت اند (لوایح، جامی، 70). تجلی ذاتی مقتضی زوال تعینات است و فنای وجه عبودیت در وجه ربوبیت، همچنانکه تعینات خلقیه به تجلیات الهیه در مراتب کثرت وجود می یابد و به تجلی ذاتی در مرتبه ی وحدت حقیقیه زوال می پذیرد، وجود تعینات خلقیه به تجلیات الهیه تواند بود، مبدء تعینات ارواح بعضی قلم اعلی است که عقل اول نامیده می شود و مبدء بعضی دیگر لوح محفوظ یعنی نفس کلیسه، برخی عرش اسرافیلیه و بعضی کرسی میکائیلیه و شماری سدرهالمنتهی از مقام جبرئیلیه، و جمعی از ارواح تعینشان به سماوات شش گانه است که به ترتیب حاصل می شود. و تعینات ارواح اناس از عالم روحانیت است و درجات ارواح متفاوت است در شرف و علو منزلت از جهت قلت وسائط و کثرت آنان (رسائل شاه نعمت الله، 285/1، 296، 328، 9/2). سالک در مسیر سلوک خویش وقتی فنا پیدا می کند متعین می شود به تعینات حقانیه و صفات ربانیه و چون متعین به تعینات حقانی گردید آن تعین مطلقا از وی زایل نمی شود (همان، 120/1). (1)
***
[یزدانپناه عسکری]
موجود متعین، نیازمند و مدرک در وحدت همسویی است و این نیاز و تراب در آن جبلی و صورتگری آن در قلب است. پیامد برداشتن نیاز جبلی (تراب) از درک، مرگ است. مرتبه ی واحدیت، وحدت و همسویی کلی و مجمع بزرگ آگاهی، فارغ از تعقل قلب آدمی، خواه با حصه وجودی مدرک و یا فارغ از آن باشد.
ا یحسب الانسان الن نجمع عظامه (القیامه/3)
بلی قادرین علی ان نسوی بنانه (القیامه/3)
_______
1 - دائره المعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: موسسه ی انتشارات حکمت، چاپ اول.
https://rasekhoon.net/article/show/1276617