واجب الوجود و ممکن الوجود از منظر ابن سینا، ملاصدرا و فارابی وتمایز میان این دو مفهوم

8 آذر 1403 - خواندن 4 دقیقه - 929 بازدید

موضوع مقاله: واجب الوجود و ممکن الوجود از منظر ابن سینا، ملاصدرا و فارابی وتمایز میان این دو مفهوم.

چکیده مقاله:

بحث درباره ی واجب الوجود و ممکن الوجود یکی از مهم ترین مباحث فلسفه اسلامی و فلسفه ی متافیزیک است.
این تمایز بر پایه ی تفاوت میان وجودی که ضرورت ذاتی دارد و وجودی که وابسته به علتی خارج از خود است، شکل می گیرد.
واجب الوجودبه موجودی اطلاق می شود که ذاتا وجودش ضروری است و عدم آن غیرممکن.
این موجود نه به علت خارجی نیاز دارد و نه وابسته به چیزی فراتر از خود است. واجب الوجود در فلسفه به عنوان علت العلل و منبع نهایی همه ی موجودات تلقی می شود.
در مقابل، ممکن الوجودموجودی است که وجود یا عدم آن ذاتا ممکن است و برای تحقق به علتی نیاز دارد. این موجودات، از نظر فلسفی، نیازمند علت فاعلی و موجد هستند تا از حالت امکان به حالت وجود منتقل شوند.
این مقاله تلاش دارد تا از منظر فلاسفه ی بزرگ اسلامی نظیر ابن سینا، ملاصدرا و فارابی، تمایز میان این دو مفهوم را بررسی کند و اهمیت آن را در نظام های فلسفی تبیین نماید. همچنین، به پیامدهای متافیزیکی این تمایز، از جمله در اثبات وجود خدا و تحلیل علیت، پرداخته می شود.
در این مقاله، به تفصیل به تبیین مفهوم واجب الوجود و ممکن الوجود پرداخته شده است. از جمله نکات کلیدی مورد بررسی می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. تعریف و تحلیل مفهومی واجب الوجود، موجودی است که ذاتا وجود دارد و هیچ گونه امکان عدمی برای آن متصور نیست، در مقابل، ممکن الوجود موجودی است که هم امکان وجود و هم امکان عدم دارد و تحقق آن به علت خارجی نیازمند است.
2. استدلال های فلسفی، فلاسفه اسلامی نظیر ابن سینا از طریق برهان هایی مانند برهان وجوب و امکان تلاش کرده اند تا اثبات کنند که وجود واجب الوجود ضروری است ، این برهان نشان می دهد که سلسله علل نمی تواند به بی نهایت ادامه یابد و باید به علتی برسیم که خود معلول نباشد.
3. رابطه واجب الوجود با سایر موجودات: واجب الوجود علت نخستین و خالق تمام ممکن الوجودهاست. این رابطه به گونه ای است که تمامی موجودات ممکن، وجود خود را از واجب الوجود دریافت می کنند و بدون آن نمی توانند تحقق یابند.
4. مباحث وجودی و ماهوی:
تمایز بین واجب الوجود و ممکن الوجود نه تنها در بحث وجود بلکه در بحث ماهیت نیز نقش اساسی دارد. واجب الوجود دارای ماهیتی نیست که زائد بر وجود آن باشد؛ به عبارت دیگر، وجود آن عین ذات اوست. اما در ممکن الوجود، ماهیت و وجود دو امر متمایز از یکدیگرند.
5.کاربرد در اثبات وجود خدا:
این تمایز ابزار اصلی در اثبات وجود خدا در نظام های فلسفی اسلامی است و بر اساس این تمایز، وجود خدا به عنوان واجب الوجودی که علت نخستین و مستقل از هر موجود دیگر است، استدلال می شود.
6. پیامدهای متافیزیکی و اخلاقی:
در نظام های فلسفی اسلامی، شناخت واجب الوجود به شناخت جایگاه انسان در عالم و وظایف اخلاقی او نسبت به خالق منجر می شود.
وهمان طور که قبل اشاره شده این مقاله نتیجه می گیرد که تمایز میان واجب الوجود و ممکن الوجود نقشی بنیادین در نظام های متافیزیکی و الهیاتی ایفا می کند و پایه ای است برای مباحث مرتبط با وجود، علیت، و غایت شناسی است..