مقصد مقصود

[اسرارالتوحید ] (1)
شیخ گفت قصد زیارت تربت پیر بوعلی کردیم، و اندیشه ای در پیش بود، چون به نزدیک تربت وی رسیدیم جویی آب بود و سنگی بر لب آن جوی، بر آن سنگ وضو ساختیم و دو رکعت نماز کردیم. کودکی دیدیم که گاو می راند و زمین همی شورید، و پیری با کنار تخم ارزن می پاشید، چون مدهوشی، و هر ساعت روی بسوی این تربت کردی و نعره ای بزدی، ما را در سینه اضطرابی پدید آمد از آن پیر. آن پیر فراز آمد و بر ما سلام کرد و گفت: « باری ازین پیر برتوانید داشت؟» گفتیم ان شاء الله. گفت این ساعت بر دل ما گذر می کند که اگر خداوند تعالی این دنیا را که بیافرید، در وی هیچ خلق نیافریدی و آنگاه این دنیا را پر ارزن کردی، از شرق تا غرب، و از آسمان تا زمین، و آنگاه مرغی بیافریدی و گفتی هر هزار سال یکدانه ازین رزق تست، و یک کس را بیافریدی و سوز این معنی در سینه وی نهادی، و باوی خطاب کردی که تا این مرغ این عالم ازین ارزن پاک نکند، تو به مقصود نخواهی رسید و درین درد و سوز خواهی بود، هنوز زود کاری بودی. شیخ گفت واقعه ما از آن پیر حل شد و کار بر ما گشاده گشت. چون فرا سر خاک بوعلی رسیدیم خلعتها یافتیم، پس قصد نسا کردیم.
***
[یزدانپناه عسکری]
هیچ عجله ای درکار نیست و سالک «بدون امید به موفقیت» حرکت می کند و می داند که « نمی تواند تغییر کند» اگر چه درونی ترین فکرش تغییرکردن است و این حالت محصول « بی عیب ونقصی» است نه خواستن و عجله کردن.
_______
1 – محمد بن منور، اسرار التوحید فی مقامات ابی سعید، الیاس میرزا بوراغانسکی - بطرزبورغ (سن پطرز بورگ)، چاپ: اول، 1899 م.
- اسرارالتوحید فی مقامات الشیخ ابی سعید تالیف محمد بن منور ابی سعد بن ابی طاهربن ابی سعید میهنی ،بخش اول مقدمه ، تصحیح و تعلیقات دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی – تهران : انتشارات آگاه 1385 – صفحه 38