محسن علمداری
297 یادداشت منتشر شدهسایه رفتار سازمانی بر موسسات حقوقی
ما بر این باور هستیم که در نظریه یادگیری اجتماعی، افراد در یک محل کار از همکاران خود یاد می گیرند. اما وکلا از این جهت متفاوت هستند و معتقدند تمام دانشی را که از دانشگاه به دست آورده اند در اختیار دارند. بنابراین، آنها با یکدیگر همکاری نمی کنند. عدم همکاری در یک شرکت باعث می شود شرکت موفق نشود زیرا به ندرت فداکاری می کنند. در عوض، هدف آنها رقابت برای خیر و صلاح خود به غیر از خیر سازمان است. بسیاری از وکلا تمایلی به ایفای نقش مدیر ندارند. این ترس وجود دارد که وکلای دیگر ممکن است آنطور که شایسته آنهاست با آنها رفتار نکنند. وکلا رهبری گروه را تحمل نمی کنند. از این رو با محدود کردن اختیارات اجرایی در شرکت های حقوقی، تصمیم گیری کند است. در برخی موارد، وکلا در تصمیم گیری به نتیجه نمی رسند. شرکت های حقوقی کمیته هایی تشکیل می دهند و همه در تصمیم گیری شرکت می کنند. این نوعی دموکراسی است، اما روند تصمیم گیری را کند می کند. نظریه های فرهنگی بر وکلا تاثیر می گذارد. اینها شامل نظریه هایی است که بر ارزش های فرهنگی، باورها، نگرش ها و تجربیات مشترک در یک سازمان تمرکز می کنند. وکلا معتقدند که نباید به یکدیگر اعتماد کنند و همین امر باعث شده تا موسسات حقوقی جهت گیری های کوتاه مدت داشته باشند. بنابراین، شرکا در سرمایه گذاری در شرکت شکست می خورند زیرا احساس می کنند که در نهایت اعتباری برای آن قائل نمی شوند. با کمال تعجب، اکثر شرکا افرادی هستند که واجد شرایط تحصیلی هستند. آنها هرگز لذت تجربه موفقیت تیمی را نداشته اند. تمرکز آنها خودخواهانه و بر پایه خودشیفتگی است. بنابراین، منابع شرکت حقوقی به هدر می رود و از این رو به خوبی استفاده نمی شود. اکثر شرکت های حقوقی سود کمی دارند زیرا مشتریان بهترین وکلا را ندارند. خودخواهی وکلا باعث می شود در تصمیم گیری رویکردی کوته بینانه داشته باشند و سرمایه گذاری در زمان و پول به ندرت انجام می شود.