دانستگی به حق ابوالحسن خرقانی

فیلسوفی که می گوید (می اندیشم، پس هستم – دکارت) عموما سست اندیش است. استاد «ذن» کاری به چنین طفره رفتن ها ندارد، او مستقیما آخرین حرفش را بی ابهام می زند: «من اینجا تنها نشسته ام» او فکر نمی کند، در واقع، او جایی هست که فکر کردن هنوز آغاز نشده است. وقتی که فکر می کنید یعنی واسطه، استاد ذن همیشه به دنبال بی واسطه گی است. « من اینجا تنها نشسته ام» ذن نزدیک ترین تجربه ی شخصی است. (1)
***
[ابوالحسن خرقانی]
بوالحسن که دراین کلاته نشسته است سی سال است تا بدون حق یک اندیشه بر خاطر او گذر نکرده است.(2)
***
[مولانا]
مولانا متقاضی ادراک مستقیم و بدون واسطه گری اندام های حسی از انوار فیض الهی هست و از این دو در قالب استعاره به عنوان برداشتن آب با کوزه از یک رودخانه در مقابل خوردن مستقیم و به وسیله ی دهان و برقراری تماس مستقیم با آب رودخانه یاد می کند .
بشکن سبو و کوزه، ای میر آب جان ها - تا وا شود چو کاسه، در پیش تو دهان ها
بر گیجگاه ما زن، ای گیجی خردها - تا وارهد به گیجی این عقل ز امتحان ها
ناقوس تن شکستی، ناموس عقل بشکن - مگذار کان مزور پیدا کند نشان ها
ور جادویی نماید، بندد زبان مردم - تو چون عصای موسی بگشا برو زبان ها
عاشق خموش خوشتر، دریا بجوش خوشتر - چون آینه ست خوشتر در خامشی بیان ها (3)
[یزدانپناه عسکری]
در ساحتی که التفات معطوف به آگاهی برتری است فکر کردن وجود ندارد.
_______
1- ذن و فرهنگ ژاپنی ، د. ت. سوزوکی، برگردان ع. پاشایی – تهران : میترا 1378 ص 459، 260
2 - تذکره الاولیا ، شیخ ابی حامد محمد ابن ابی بکر ابراهیم فریدالدین عطار نیشابوری ، از روی نسخه رنولد الن نیکلسون ، به کوشش ا.توکلی ، مقدمه قدمعلی سرامی– تهران : بهزاد 1379
3 - جغتایی، محمدتقی؛ ویکتوریا الهیاری، انوار فیض الهی و حس آمیزی از نگاه مولانا، تازه های علوم اعصاب، فصلنامه مقاله های علمی، پاییز ۱۳۹۴، شماره ۵۱،
- نک به: آگاهی و فقدان کلمات /https://civilica.com/note/7126
- نک به : رنگ بی رنگی دل /https://civilica.com/note/7052