بررسی عناصر متشکله بزه خیانت در امانت - دکتر حسام الدین رحیمی

22 آبان 1403 - خواندن 28 دقیقه - 88 بازدید

بررسی عناصر متشکله بزه خیانت در امانت

دکتر حسام الدین رحیمی

استاد حقوق کیفری دانشگاه



بررسی عناصر متشکله بزه خیانت در امانت

دکتر حسام الدین رحیمی

استاد حقوق کیفری دانشگاه

قرآن کریم امانتداری را از صفات پسندیده و خیانت به آن را به عنوان عمل زشت و قبیح مورد نهی قرار داده است. در آیه شریفه ۵۸ سوره مبارکه نساء می فرماید: «ان الله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها» طبق صریح این آیه هر مسلمانی وظیفه دارد که در هیچ امانتی نسبت به هیچ کس خیانت نکند، خواه صاحب امانت مسلمان و خواه غیر مسلمان باشد.
همچنین خیانت در امانت در احادیث و روایات متعدد به شدت مورد نهی قرار گرفته است. حضرت سجاد (ع) به شیعیان خود می فرماید: «بر شما باد به ادای امانت، به خدایی که محمد (ص) را به راستی به پیامبری برگزید اگر قاتل پدرم حسین بن علی (ع) مرا به شمشیری که با آن پدرم را کشته امین قرار دهد شمشیرش را به او بر می گردانم.»
بزه خیانت در امانت از قدیم الایام در جوامع انسانی شایع بوده است و در حقوق رم تحت عنوان «فورتوم» قابل مجازات بوده و فورتوم عنوان بزه عامی بوده که شامل سرقت و کلاهبرداری و خیانت در امانت در معنا و مفاهیم امروزی آن می شده است.
قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازات های بازدارنده) مصوب ۱۳۷۵ خیانت در امانت را تحت عنوان دو جرم متمایز پیش بینی کرده است. ماده ۶۷۴ ق.م.ا بزه اصلی خیانت در امانت و ماده ۶۷۳ ق.م.ا خیانت در امانت از طریق سوء استفاده از سفید مهر یا سفید امضاء را بیان نموده است و بزه سوء استفاده از ضعف نفس شخصی یا هوی و هوس یا حوایج شخصی افراد غیر رشید از مبحث «خیانت در امانت» تفکیک و در ماده ۵۹۶ ق.م.ا مبحث «ارتشاء و ربا و کلاهبرداری» بیان شده است.
در زمان حاکمیت قانون مجازات عمومی و قانون تعزیرات ۱۳۶۲ چنین توجیه می شد که اشخاص غیر رشید و نابالغ محجور هستند و جامعه باید از محجورین حمایت قانونی به عمل آورد و محجورین در واقع نوعی «امانت اجتماعی» محسوب می شوند که اگر مورد سوء استفاده واقع شوند تحت عنوان خیانت در امانت تعبیر می گردد.

بزه خیانت در امانت را قانون تعریف نکرده است ولی با توجه به تعاریف مختلف، به نظر نگارنده بزه خیانت در امانت به «رفتار مجرمانه و مخالف امانت امین نسبت به مال یا وسیله تحصیل مالی که به موجب عقد امانت آور یا رابطه حقوقی دیگر به او سپرده شده» اطلاق می شود.

در تحقق بزه خیانت در امانت موضوع ماده ۶۷۴ ق.م.ا وجود یک رابطه حقوقی امانی امری ضروری است. و هرچند برخی از حقوقدانان این رابطه امانی را اعم از قانونی و قراردادی می دانند لکن از نظر نگارنده با عنایت به متن ماده مذکور، رابطه حقوقی امانی باید ناشی از یک قرارداد بین امین و خائن باشد.

عقود امانت آور مندرج در ماده ۶۷۴ ق.م.ا جنبه تمثیلی دارند و لذا عقود امانت آور دیگری مثل عاریه و مضاربه و مساقات نیز مشمول بزه خیانت در امانت خواهند بود. همچنین ضرورتی به وجود عقد امانت آور نبوده و چنانچه سایر روابط حقوقی که بنا بر استرداد مال یا به مصرف معین رسانیدن وجود داشته باشد برای تحقق این بزه کافی خواهد بود (مثل کار با اجرت یا بی اجرت)
لزوم وجود سپرده بودن مال یا نوشته به موجب قانون و آراء دیوان عالی کشور مورد توجه قرار گرفته است بنابراین تصرف در مال گرم شده خیانت در امانت نخواهد بود. از سوی دیگر، ضرورتی به سپردن عین مال نبوده و وجه حاصل از فروش مالی که به امین سپرده شده و یا عواید و منافع حاصل از مال سپرده شده نیز به تبع خود مال سپرده شده به امین محسوب می گردد. و منظور از سپردن مال یا نوشته، در اختیار امین قرار دادن مال یا نوشته است و هرگاه امین با اراده مالک یا متصرف قانونی بر مورد امانت تسلط پیدا کند از نظر ما کلمه «داده شده» در ماده ۶۷۴ تحقق پیدا کرده است.

قانونگذار اشاره ای به امانی بودن وجه حاصل از فروش اموال امانی و یا عواید و منافع مال امانی نکرده است. شرط استرداد عین اموال یا نوشته و یا مصرف معین رسانیدن در تحقق این بزه لازم و ضروری است. عقد قرض و بیع چون از عقود تملیکی به شمار می آیند و امکان تحقق شرط مذکور در این عقود به لحاظ غیر امانی بودن میسر نیست و لذا عقود یاد شده مشمول بزه خیانت در امانت نخواهند بود.
موضوع جرم خیانت در امانت را اموال منقول و غیر منقول و وسیله تحصیل مال تشکیل می دهد و نوشته های بیان شده در ماده مذکور با عنایت به کلمه «از قبیل» و «نظایر آن» تمثیلی خواهند بود و در نتیجه اسناد تعهد آور دیگر نیز می تواند موضوع جرم خیانت در امانت قرار گیرد.

مال یا وسیله تحصیل مال امانی باید متعلق به غیر باشد و مقصود از تعلق مال به غیر، عدم تعلق آن به امین است ولی لازم نیست که مال متعلق به امانتگذار باشد، زیرا ممکن است امانت گذار متصرف قانونی بوده باشد.
به نظر ما چون مفهوم اشتراک در مالکیت مال، تعلق هر جزء از آن به مالکین مشاعی به نسبت سهمشان می باشد و ایجاد نظم عمومی در جامعه امری اجتناب ناپذیر است و در صورت خیانت بر اموال مشاع یکی از شرکاء امین عنوان خیانت نسبت به مال متعلق به دیگری صادق خواهد بود، پیشنهاد می شود تا در اصلاح و یا تفسیر قانون و یا ایجاد وحدت رویه نسبت به تحقق بزه خیانت در امانت نسبت به اموال مشاع اقدام شایسته به عمل آید و بدین طریق از سوء استفاده احتمالی و بی نظمی جلوگیری شود.
عمل مرتکب به عنوان رکن مادی خیانت در امانت جنبه حصری دارد و به وسیله یکی از چهار فعل مثبت استعمال، تصاحب، اتلاف و مفقود کردن ارتکاب می یابد و این بزه یک جرم آنی است و به محض اینکه یکی از چهار فعل مذکور انجام شود، بزه خیانت در امانت تحقق می یابد.

اموال غیر منقول یکی از مصادیق موضوع جرم خیانت در امانت گردیده و عقد اجاره نیز به عنوان یکی دیگر از عقود امانت آور معرفی شده است و این امر موجبات اختلاف نظر قضات محاکم را فراهم ساخته است و اختلاف نظر در اینجا ظاهر می شود که اگر مستاجر بعد از انقضای مدت اجاره و با مطالبه مالک از تخلیه ملک استیجاری امتناع و آن را شخصا مورد استفاده قرار دهد آیا عمل مرتکب مشمول بزه خیانت در امانت خواهد بود یا خیر؟ دو عقیده مخالف در این خصوص وجود داشته که در متن به طور مفصل بیان شده است. ظاهر ماده ۶۷۴ ق.م.ا شمول این بزه نسبت به مقررات روابط موجر و مستاجر را نیز می رساند، اما انتقاد این است که مشکلات موجود تهیه مسکن در جامعه ما و عسر و حرج مستاجرین و انصاف قضایی ایجاب می کند که عدم تخلیه و ادامه استفاده از ملک استیجاری جرم تلقی نگردد و همانگونه که قانون روابط موجر و مستاجر مصوب ۱۳۷۶ برای سرعت بخشیدن به امر تخلیه، مواردی را پیش بینی کرده است، ضمانت اجرای کیفری جانشین ضمان اجرای حقوقی نگردد و لذا الحاق تبصره و یا صدور رای وحدت رویه بر حسب مورد جهت انصراف این ماده قانونی از مقررات روابط موجر و مستاجر با افکار عمومی جامعه منطبق خواهد بود. البته ناگفته نماند که تصاحب یا تلف ملک مورد اجاره امانی جرم خیانت در امانت خواهد بود.

بزه خیانت در امانت از زمره جرایم مقید بوده و تحقق آن منوط به حصول نتیجه خاص است. بنابراین لازمه تحقق این بزه ورود ضرر به مالک یا متصرف قانونی مال یا نوشته امانی است هرچند خائن نفعی نبرده باشد و یا منفعت حاصله از بزه عاید شخص ثالثی گردد.
جبران خسارت حاصله از بزه توسط شرکت بیمه و یا از ناحیه شخص ثالث، مانع تحقق جرم نبوده و به عبارت دیگر جبران خسارت بعدی رفع ضرر می کند نه دفع ضرر.

مقصود از ضرر اعم از مادی و معنوی است و شرایط ضرر این است که مسلم باشد و بین عمل مرتکب و ضرر حاصله رابطه علیت وجود داشته و همچنین ضرر ناشی از لطمه به حق قانونی باشد.

بزه موصوف از جرایم عمدی بوده و عنصر روانی این بزه از سه بخش سوء نیت عام، سوء نیت خاص و علم به تعلق مال یا نوشته امانی به غیر تشکیل می شود.

کلیه قوانین و مقررات موضوعه بر اساس اصل چهارم قانون اساسی ایران باید بر مبنای موازین اسلامی باشد و مسئله تقاص که در نظام حقوقی اسلام پیش بینی گردیده و مورد پذیرش رویه قضایی نیز واقع شده است و بر همین اساس متهمینی که ادعای حقی نسبت به مال امانی داشته اند تبرئه گردیده اند و از طرفی نظم عمومی و مصالح اجتماعی ایجاب می کند که اشخاص بدون مراجعه به مراجع قضایی راسا برای تصاحب و احقاق حق خود اقدام نکنند، بنابراین پیشنهاد می شود تا مقنن برای جلوگیری از سوء استفاده و هرج و مرج و بی نظمی مسئله تقاص و شرایط آن را به طور صریح و مدون پیش بینی نماید.

تسری بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی (تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده) مصوب ۱۳۷۵ نسبت به اموال غیر منقول و اختلاف نظر حقوقدانان و قضات در مورد شمول بزه در خیانت در امانت نسبت به مقررات روابط موجر و مستاجر مصوب ۱۳۵۶ و ۱۳۶۲ و ۱۳۷۶ و اختلافات متعدد درباره اینکه آیا رابطه حقوقی امانی قانونی می تواند مبنای تحقق بزه خیانت در امانت قرار گیرد یا خیر؟ و ابتلای روزنامه دادگاهها با این بزه، از جمله عواملی بودند که موجب گردید تا اینجانب کار تحقیقی خود را تحت عنوان «بزه خیانت در امانت در قانون مجازات اسلامی» انتخاب نماید تا شاید با تحقیق و بررسی تئوری و عملی این بزه راه صواب را ارائه نماید.

امانتداری یکی از صفات پسندیده و نیکوست و خیانت نسبت به آن زشت و قبیح است به طوری که حتی برخی از مردم خیانت در امانت را زشتتر از سرقت می دانند، چرا که در سرقت فقط بردن مال مطرح است و حال آنکه در خیانت در امانت، خائن علاوه بر بردن مال دیگری، از اعتماد و اطمینان مالک یا متصرف قانونی مال نسبت به خود نیز سوء استفاده می کند. امانت یکی از صفات خدای تعالی است و در قرآن کریم و روایات و احادیث متعدد، بر استرداد مال امانی به صاحبش سفارش موکد شده است، اگرچه صاحب مال امانی کافر باشد که مراتب فوق حکایت از اهمیت عنوان تحقیق دارد.

بقای زندگی انسان در این عالم، به معاملات و مبادله اعمال بستگی دارد و روح و جان مبادله اعمال، امانت است و اگر امانت در مبادله نباشد، اساس و بنیان معاملات از هم گسیخته و رشته مبادلات پوسیده خواهد شد، و زمانی که نظام معاملات از بین برود، هرگز انسان را در این جهان بقاء و زیست ممکن نخواهد بود.

حضرت رسول اکرم (ص) می فرماید: «کلب امین خیر من صاحب خئون» یعنی سگ نگهبان باوفا، بهتر از دوست سست عنصر خیانتکار است.

نحوه تحقیق بدین صورت بوده که اینجانب ابتدا با مراجعه به منابع و مآخذ متعدد حقوقی و فقهی مطالب لازم را از بعد تئوری مورد بحث و بررسی قرار داده و سپس با توجه به اینکه آراء جدید دادگاههای عمومی و تجدید نظر استان تهران به عنوان پایتخت و شعب دیوان عالی کشور در مورد بزه خیانت در امانت منتشر نگردیده است، با مراجعه حضوری به مراجع قضایی یاد شده و دادستانی کل کشور در قسمت مربوط به اعمال بند ۲ ماده ۱۸ و ماده ۳۱ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۷۳ و مراجعه به اداره حقوقی قوه قضاییه و جمع آوری نظریات منتشر نشده، با مطالعه بیش از سیصد پرونده مربوط به خیانت در امانت توانسته است آراء و نظریات جدید مستند و مستدل را بدست آورده و بر حسب مورد به طور خلاصه مورد استفاده قرار دهد و در واقع تحقیق تهیه شده تلفیقی از مسائل تئوری و عملی است.

قانونگذار، بزه خیانت در امانت را در قانون مجازات اسلامی تعریف نکرده است و فقط به بیان تعدادی از مصادیق و موارد این بزه اکتفا نموده است. لازم است قبل از ورود به بحث اصلی و شرایط و عناصر تشکیل دهنده این بزه، تعریفی از حیث لغت و اصطلاح حقوقی آن بیان نماییم.

“امانت” در فرهنگ لغات به معنای «راستی، ضد خیانت، درستکاری، امانت یعنی قرار دادن و بجا آوردن مقتضای عدالت در اوقات معین آن، و این یکی از صفات خدای تعالی است.

ودیعه: هر چیزی که برای نگاهداشتن به کسی سپرند. فرق ودیعه با امانت این است که ودیعه نگاهداری شئی است به قصد، و امانت چیزی است که بدون قصد بدست می آید مانند آن که باد لباسی را به درون اطاق افکند، و نیز ودیعت بری از ضمان است اگر موافقت شده باشد، اما امانت بری از آن نیست تا آنگاه که به صاحبش برسانند.

و بعلاوه به معنای، «بسته مهمور که به پست خانه دهند تا آن را به مقصدی برساند، و ریشه آن امن است به معنی ایمن شدن، بی ترس، اطمینان، آرامش قلب، راحت و آسایش»[۱] آمده است. همچنین امانت به معنای «الف- مال مورد ودیعه را گویند ب- هر مالی که به وسیله یکی از عقود امانی و یا به حکم قانون به صورت امانت در ید کسی باشد مانند مال مورد مضاربه که در دست مضارب امانت است. و امانتدار کسی است که مال دیگری را به رسم امانت به نحوی از انحاء نزد اوست، اصطلاح معروف آن امیناست و امانت گذار کسی است که مالی را نزد دیگری به امانت می گذارد و به او مودع گویند.»[۲] آورده شده است.

“خیانت” در فرهنگ لغات به معنای «غدر، مکر، حیله، ناراستی، دغلی، ضد امانت، نااستواری، زنهار خواری، نقض عهد، پیمان شکنی، بی وفایی، نمک به حرامی، بی دیانتی، بی عصمتی و زنا کاری»[۳] آمده است. به علاوه به معنی «دزدی، خروج از مامورات و ارتکاب منهیات حق»[۴] آمده است. “خیانت در امانت” به معنی تصرف امین در مالی که نزد او به امانت گذاشته شده در جهتی مخالف مقصود امانتگذار،[۵] آورده شده است.

حقوقدانان ایران تعریف های متعددی در مورد بزه خیانت در امانت ارائه نموده اند که تعدادی از آنها را بیان می کنیم. خیانت در امانت عبارت است از: «تصاحب یا تلف یا مفقود یا استعمال نمودن اموال یا اسناد به زبان مالکین یا متصرفین آنها وقتی اشیاء مزبور به عنوان اجاره، امانت، رهن، وکالت یا هر کار با اجرت یا بی اجرت به کسی داده شده و مقرر بوده است که اشیاء مزبور مسترد یا به مصرف معینی برسد.»[۶] و تعریف دیگر خیانت در امانت «تصاحب، تلف نمودن، مفقود کردن و استعمال ناروای عمدی و غیر قانونی شیئی منقول امانی به ضرر مالک یا متصرف قانونی آن به وسیله امین»[۷] بیان شده است. همچنین خیانت در امانت به «عمل غیر قانونی و مجرمانه و خلاف امانت، نسبت به شیء منقولی که به موجب یک عقود امانی یا رابطه حقوقی دیگری، که نتیجه آن ایجاد ید امانی برای متصرف شیء است، به دست شخصی سپرده شده باشد.»[۸] تعریف شده است. هم چنین گفته شده «خیانت در امانت عبارت است از تصاحب، تلف، مفقود یا استعمال نمودن توام با سوء نیت مالی که از طرف مالک یا متصرف به کسی سپرده شده و بنابر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده است.»[۹] و در تعریف دیگر «جرم خیانت در امانت عبارت است از ارتکاب رفتار مجرمانه عمدی مخالف امانت از ناحیه امین نسبت به اموال یا اسنادی که به یکی از اسباب قانونی به او سپرده شده یا در حکم سپردن بوده و بنا بر این بوده که آن اشیاء مسترد شود ولی امین آن را به ضرر مالک یا متصرف آن تصاحب یا تلف و یا مفقود یا استعمال نماید.»[۱۰] بیان گردیده است. و باز در تعریف دیگری «خیانت در امانت عبارت است از تصاحب یا تلف یا استعمال مال یا چیزی که از طرف مالک یا متصرف قانونی آن به طور موقت به عنوان اجاره یا امانت و یا به طور کلی به موجب یک قرارداد به امین سپرده شده است.»[۱۱] تعریف و تبیین گردیده است. و در تعریف دیگری گفته شده: «خیانت در امانت عمل عمدی و بر خلاف امانت امین به ضرر دیگری است.»[۱۲] و در تعریف دیگری گفته اند: «خیانت در امانت رفتار مجرمانه و مخالف امانت است نسبت به مال منقول که به موجب هر امر و یا عقدی از عقود امانت آور سپرده به مجرم و یا در حکم آن باشد.»[۱۳] و استاد دیگری بیان نموده اند: «خیانت در امانت عبارت است از هرگونه رفتار مخالف امانت امین در مالی که به او سپرده شده است.»[۱۴] و در ترمینولوژی حقوق راجع به خیانت در امانت گفته اند: «استعمال مال مورد امانت به توسط امین در جهتی که منظور صاحب مال نباشد. استعمال اعم از تصاحب یا تلف یا گم کردن (ماده ۲۴۱ قانون مجازات عمومی) عناصر این جرم عبارتند از: الف) تصاحب کردن و به طور کلی صرف مال بر خلاف نظر مالک ب) تقلب (قصد خیانت در امانت) ج) اضرار به مالک د) در قانون ما فقط مال منقول موضوع این جرم واقع می شود ه) مال ودیعه به طور امانی به خائن در امانت تسلیم شده باشد. این عنصر، این جرم را از کلاهبرداری جدا می کند تسلیم اعم است از: تسلیم مادی یا تسلیم قانونی و) اسباب قانونی که موجب حصول امانت می شود باید به طور حصر در قانون معین شود (مانند: اجاره، ودیعه، رهن، وکالت، هر کار با مزد یا بی مزد در قانون ایران).»[۱۵]

تعاریف فوق از بزه خیانت در امانت، هر کدام دارای ویژگی های مخصوص به خود است. به عنوان مثال، برخی از اساتید محترم بزه خیانت در امانت را تعریف به مصادیق قانونی آن، کرده اند و در واقع خیانت در امانت را به شیوه معمول و مرسوم حقوقدانان تعریف نکرده اند و بیان نموده اند: «خیانت در امانت عبارت از تصاحب، تلف، مفقود، استعمال…» که این تعریف واقعی به شمار نمی آید. در برخی از تعاریف خیانت در امانت را فقط در اموال منقول جاری دانسته اند که با وضع ماده ۲۴۱ ق.م.ع و صراحت اموال منقول و غیر منقول در بزه خیانت در امانت، تعریف فوق را مخدوش نموده است. همچنین برخی به عقود امانت آور قانونی (مندرج در قانون) اشاره کرده اند و حال آن که این عقود امانت آور مندرج در قانون تمثیلی هستند و جنبه حصری ندارند. بعضی تعریف را منحصر در مال دانسته اند که بعضی اسناد خارج گردیده و حال آن که ممکن است موضوع جرم خیانت در امانت باشد. به هر حال هرچند تعریف کامل و جامع از بزه خیانت در امانت دشوار است و روش بیان مصادیق قانونی در مرحله عمل بهتر است لکن به نظر نگارنده بزه خیانت در امانت: «رفتار مجرمانه و مخالف امانت امین نسبت به مال یا وسیله تحصیل مالی که به موجب عقد امانت آور یا رابطه حقوقی دیگر به او سپرده شده است» تعریف می گردد. با این تعریف به نظر می رسد مصادیق قانونی ماده ۶۷۴ ق.م.ا بیان شده باشد.

نگارنده در این بحث به بررسی این نکته که آیا خیانت در امانت در قرآن کریم و روایت به عنوان جرم و عمل حرام تلقی گردیده یا خیر؟ و همچنین آیا مجازاتی در فرض جرم بودن برای آن تعیین گردیده یا خیر، می پردازد. چون آیات و روایات متعددی خیانت در امانت را مورد نهی قرار داده که در بند جداگانه مورد بررسی قرار خواهد گرفت، برای تفهیم مطلب ابتدا به تعریف جرم از دیدگاه فقهاء می پردازیم.

جرم، عبارت است از انجام دادن فعل، یا گفتن قول که قانون اسلام آن را حرام شمرده و بر فعل آن کیفری مقرر داشته است. یا ترک فعال، یا قول، که قانون اسلام آن را واجب شمرده و بر آن ترک، کیفری مقرر داشته است.[۱۶] و یا به قول یکی از فقهای شافعی، جرم ممنوعیتهای قانونی که از طرف خداوند مقرر شده و مجازات آن حد یا تعزیر است، تعریف شده است.[۱۷]

خیانت در امانت (غلول) از گناهانی است که در نص معتبر به کبیره بودنش تصریح شده است و دلیل این که خیانت به طور کلی حرام است روایت فضل بن شاذان از حضرت رضا (ع) است و در آن به جای کلمه غلول فرموده: «و الخیانه» یعنی از جمله گناهان کبیره خیانت در امانت است.[۱۸]

لذا از دیدگاه فقه اسلام خیانت در امانت از گناهان کبیره و جرم محسوب و با نظر حاکم شرع قابل مجازات است.

قرآن کریم امانت داری را از صفات پسندیده و خیانت در آن را به عنوان عمل زشت و قبیح مورد نهی قرار داده است. از جمله می توان به آیات زیر استناد کرد.

«ان الله یامرکم ان تودوالامانات الی اهلها…»[۱۹] خدا به شما امر می کند که امانت را البته به صاحبانش باز دهید. طبق صریح این آیه هر مسلمانی وظیفه دارد که در هیچ امانتی (مادی یا معنوی) نسبت به هیچکس خیانت نکند، خواه صاحب امانت مسلمان باشد یا غیر مسلمان.

«… فان امن بعضکم بعضا فلیودالذی او تمن امانته…»[۲۰] یعنی ای مومنان، هرگاه یکی از شما دیگری را امین شمرد باید شخصی که او را امین شمرده اند امانت را مسترد بدارد.

در آیه دیگری آمده است: «یا ایها الذین آمنوا لا تخوفوا الله و الرسول و تخونوا اماناتکم و انتم تعلمون»[۲۱] یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید، دانسته به خدا و پیامبر در کار دین و با یکدیگر در امانت ها خیانت نکنید، در صورتی که شما (زشتی خیانت را به خوبی) می دانید.[۲۲] لذا خیانت در امانت از نظر قرآن گناه شمرده می شود.

بزه خیانت در امانت در احادیث و روایات وارده از معصومین «علیهم السلام» به شدت مورد نهی قرار گرفته است چنانکه پیامبر اسلام (ص) می فرمایند: «سه خصلت است که در هر کس باشد دلیل بر نفاق اوست هرچند نماز بخواند و روزه بگیرد و خود را مسلمان بداند؛ دروغگویی، خلف وعده و خیانت در امانت.»[۲۳] همچنین می فرمایند: «امانت داری موجب ثروت و خیانت موجب فقر و تهیدستی است.»[۲۴] و در یکی از احادیث خود دو خصلت دروغگویی و خیانت را از مومن دور می دانند.[۲۵] و پیامبر اسلام در حدیث دیگری ادا کنندگان امانت و وفا کنندگان به عهد را نیز جزء نزدیکترین افراد به خود دانسته اند.[۲۶] و حضرت علی (ع) از قول پیامبر اکرم (ص) نقل کرده اند: «رسول خدا قبل از مرگش سه مرتبه به من فرمود: ای اباالحسن امانت را به نیکوکار و تبهکار برگردان چه زیاد و چه کم باشد، حتی اگر نخ و سوزن باشد.»[۲۷] هم چنین حضرت علی (ع) فرموده است: «امانت را رد کن حتی به قاتل فرزندان پیامبران (ع).»[۲۸] حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرماید: «سپس (وظیفه الهی هر کس) ادای امانت است، چه اینکه آن کس که اهل امانت نباشد هرگز به مقصد نمی رسد.»[۲۹] و امام صادق (ع) فرمود: «اگر قاتل علی (ع) امانتی پیش من می گذاشت و یا از من نصیحتی می خواست و یا با من مشورتی می کرد من آمادگی خود را برای این امور اعلام می داشتم، قطعا حق امانت را اداء می نمودم.»[۳۰] همچنین امام صادق (ع) فرمود: «سه چیز است که خداوند به هیچ کس اجازه مخالفت با آن را نداده است؛ ادای امانت در مورد هر کس خواه نیکوکار باشد یا بدکار، وفای به عهد درباره هر کس، نیکی به پدر و مادر خواه نیکوکار خواه بدکار باشند.[۳۱] و احادیث و روایات متعددی مبنی بر قبح خیانت در امانت و گناه بودن آن وجود دارد که به خاطر جلوگیری ا اطاله کلام، به موارد ذکر شده اکتفا می کنیم.

[۱] – معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیر کبیر، چاپ هشتم، جلد اول، ص ۴۲۷٫

[۲] – جعفری، لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش، تهران، ۱۳9۸، ص ۷۹٫

[۳] – دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، چاپخانه مجلس، تهران، ۱۳۳۲، ج ۲۷، ص ۹۸۰٫

[۴] – معین، محمد، فرهنگ فارسی، جلد اول، ص ۱۴۶۷٫

[۵] – همان منبع.

[۶] – گلدوزیان، ایرج، حقوق جزای اختصاصی، جلد اول، جهاد دانشگاهی، ۱۳9۹، ص ۲۴۷٫

[۷] – کازرونی، اسدالله، تعزیرات حقوق جزای اختصاصی ۲، دانشکده حقوق شهید بهشتی، ص ۳۶٫

[۸] – رحیمی، حسام الدین، مقاله خیانت در امانت، ماهنامه قضایی، 1390، ش ۹۴، ص ۵۸٫

[۹] – میر محمد صادقی، حسین، حقوق کیفری اختصاصی، جرایم علیه اموال و مالکیت، نشر میزان، چاپ دوم، ۱۳۷۶، ص ۱۲۶٫

[۱۰] – ولیدی، محمد صالح، حقوق جزای اختصاصی جرایم علیه اموال و مالکیت، انتشارات امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳9۹، ج۱، ص ۱۰۹٫

[۱۱] – حبیب زاده، محمد جعفر، حقوق جزای اختصاصی، جرایم علیه اموال، انتشارات سمت، چاپ دوم، ۱۳۷۴، ص ۱۶۳٫

[۱۲] – شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای اختصاصی، جرایم علیه اموال، تهران، پیام، ۱۳۷۵، جلد دوم، ص ۱۱۰٫

[۱۳] – پاد، ابراهیم، جزوه حقوق کیفری اختصاصی، جرایم نسبت به اموال و مالکیت، دانشکده حقوق تهران، سال تحصیلی ۵۴-۵۳، ص ۳۲٫

[۱۴] – آزمایش، علی، تعزیرات کیفری اختصاصی، دانشکده حقوق دانشگاه تهران، ۱۳9۲٫

[۱۵] – جعفری، لنگرودی، محمد جعفر، ترمینولوژی حقوق، انتشارات گنج دانش، تهران، ۱۳9۸، ص ۲۷۰٫

[۱۶] – فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، وزارت ارشاد، ج۱، چاپ اول، ۱۳9۴، ص ۶۹٫

[۱۷] – نوربها، رضا، زمینه حقوق جزای عمومی، کانون وکلا، چاپ اول، ۱۳9۹، ص ۱۳۲٫

[۱۸] – دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، جلد اول، انتشارات صبا، ص ۳۵۰٫

[۱۹] – آیه ۵۸، سوره مبارکه نساء، ترجمه مهدی الهی قمشه ای، چاپ و انتشارات صالحی، این آیه زمانی نازل گردید که پیامبر (ص) با پیروزی کامل وارد شهر مکه گردید و کلید خانه کعبه را از عثمان بن طلحه گرفت و درون خانه کعبه را از وجود بت ها پاک ساخت. عباس عموی پیامبر که تقاضامند کلید داری خانه خدا بود، تقاضایش از سوی رسول اکرم رد شد و پیامبر گرامی (ص) پس از تطهیر خانه کعبه از لوث بتها در خانه را بست و کلید را به عثمان بن طلحه، در حالی که وی یک مشرک بود، داد (مجمع البیان طبرسی و سایر کتب تفسیر) به نقل از تفسیر نمونه، جلد ۳، ص ۴۲۹٫

[۲۰] – آیه ۲۸۳، سوره مبارکه بقره.

[۲۱] – آیه ۲۷، سوره مبارکه انفال.

[۲۲] – خیانت بر سه قسمت است: خیانت در امانت خدا، خیانت در امانت رسول، خیانت در امانت مردم.

[۲۳] – دستغیب، عبدالحسین، گناهان کبیره، جلد اول، ص ۳۵۲٫

[۲۴] – همان مبنع.

[۲۵] – تحف العقول ص ۴۵ «یطبع المومن علی کل خصله و لا یطبع علی الکذب و لا علی الخیانه»

[۲۶] – تحف العقول ص ۳۸ «و قال النبی (ص): اقربکم منی… و اداکم للامانه و اوفاکم بالعهد و…»

[۲۷] – تحف العقول ص ۱۲۲ «قال علی (ع) : …یا کمیل… رسول الله (ص) یقول لی قبل وفاته بساعه مرارا ثلاثا : یا ابالحسن ادالامانه الی البر و الفاجر فیما جل و قل حتی الخبط و المخبط.»

[۲۸] – تحف العقول ص ۱۵۵ «قال علی (ع) : … ادوالامانه و لوالی قاتل ولد الانبیاء.»

[۲۹] – خطبه ۱۹۹ نهج البلاغه: «… ثم الداء الامانه، فقد خاب من لیس من اهلها…»

[۳۰] – نورالثقلین، جلد اول، ص ۴۹۶ : «قال الصادق (ع): ان ضارب علی بالسیف و قاتله، لوائتمننی و استنصحنی و استشارنی ثم قبلت ذلک منه لادیت الیه الامانه»

[۳۱] – اصول کافی، جلد ۲، ص ۱۶۲ «قال الصادق (ع) : ثلاث لم یجعل الله عزوجل لاحد فیهن رخصه : اداء الامانه الی البر و الفاجر، و الوفاء بالعهد…»