علم حقوق به بیانی ساده و باهدف ارتقای حقوقی جامعه

19 آبان 1403 - خواندن 10 دقیقه - 283 بازدید

[ علم حقوق به بیانی ساده و با هدف ارتقای حقوقی جامعه ]

آیا تا به حال در رابطه با علم حقوق و دانش حقوقی چیزی شنیده اید؟
آری علم حقوق

به اینکه آیا علم حقوق چه نوع علمی است و برگرفته از چه مسائل و قواعدی است اندیشیده اید؟

یا تا به حال برایتان چنین سوالی مطرح شده است که علم حقوق با دانش حقوقی با یکدیگر چه تفاوتی دارند؟

به کارایی این علم و دانش توجه داشته اید؟

فی الواقع اینجانب، ایمان مشایخی فر دانش آموخته رشته حقوق در این نوشته،در صدد آن هستم تا به تعریف این علم به زبان ساده و راحت و به دور از الفاظ و کلمات سخت بپردازم.
هدف بنده از نشر و بیان تعریف این چنینی از این علم، ارتقای دانش حقوقی افرادجامعه است ،با این هدف که افراد با دانستن این علم و دانش ،و با به کار گیری آن در روابط فردی و اجتماعی خود بتوانند به نحوی حقوق خود را بشناسند ،و بدین نحو از طرح دعاوی و ایجاد مشکلات حقوقی در محاکم قضایی جامعه بپرهیزند و همچنین از هدر رفت وقت ،انرژی ،و سرمایه افراد نیز جلوگیری شود.
علم حقوق یا همان دانش حقوقی همان چیزی است که غالبا کلیه افراد جامعه را باخود مرتبط می سازد و به نحوی دربرگیرنده کلیه اعمال و رفتار و اقدامات و تعاملات افراد با یکدیگر و جامعه است.
حال اگر بخواهیم باتوجه به تعابیر و تعاریفی که از علم حقوق تا به حال شده است اشاره داشته باشیم، باید علم حقوق را دانشی بیان کنیم که به بررسی حق و حقوق اشخاص و سامان بخشیدن به این حقوق وحتی احقاق این حقوق می پردازد.
پس در نتیجه علم حقوق یا دانش حقوقی از جمله دانش کاربردی و مفید برای
هرفرد هستند که با دانستن آن می توانند با بسیاری از حق و حقوق های فردی و اجتماعی خویش مطلع شوند.
جالب است بدانید ،علم حقوق قلمرو ندارد ،علم حقوق برای فرد و اشخاص خاص، مد نظر قرار نمی گیرد.
علم حقوق واسطه ای است برای نظم بخشیدن به احوالات ،تعاملات،و رفتارهای اشخاص.
این علوم ناشناخته و گمراه کننده نیستند ،یا نمیتوانیم اینطور بیان کنیم که علم حقوق یا دانش حقوقی هیچ فایده ای برای افراد ندارد.
این علوم همان علوم و دانشی هستند که در طول روز مکررا با آن سروکار داریم
،درعقود،در معاملات ،در ازدواج ،و...
بعضا در روابط کشور ها و دولت ها بایکدیگر و در سطح جهان نیز اگر بنگریم
،علم و دانش حقوق را به چشم می بینیم.
علم حقوق خود به علوم مختلف دیگری تقسیم می شود ،که اگر در رابطه با آن
بخواهم بنویسم می توان کتب ها و مقاله ها و نوشته های بسیاری از حقوقدانان بزرگ کشور و حتی جهان را نام برد که دیگر نیازی به نوشتن حقیر نباشد.
ابتدای این نوشته به هدف خود اشاره داشتم که هدف حقیر ارتقا بخشیدن به دانش حقوقی افراد جامعه و جلوگیری از مشکلات و معضلات حقوقی است که در نتیجه از طرح دعاوی حقوقی و بعضا دعاوی کیفری در مراجع قضایی جلوگیری شود.
خب منحصرا از گفته های قبل این چنین متوجه می شویم که این حقوق توسط اشخاص به دست می آید.
علم حقوق از دید حقوقدانان ، ستون های تثبیت شده جامعه و فرهنگ بیان شده است و به طور صریح و مشخص تاریخچه منازعات اجتماعی را می توان در تاریخ هر حق و توسعه آن یافت و به همین جهت، حقوق خاصه ،برای هرتمدن، امری اساسی و بسیار مهم و قابل توجه تلقی میشود.
اگر چنین فرض کنیم در صورت فقدان یا نبود علم حقوق آیا می توانیم روابط میان اشخاص یا به طور کلی،روابط در جامعه را سامان یا حتی به نحوی قوت ببخشیم ؟
پاسخ این سوال مشخص است ،که فقدان و نبود علم حقوق اگر چه در ظاهر ممکن است امری ممکن محسوب شود ،اما با اندکی اندیشیدن و درک علم حقوق در تعاملات و ارتباطات افراد بایکدیگر ،در مییابیم که نبود این علم اصلا در درفرض و تصور نمی گنجد ،چرا که این علوم ارتباط بسیار وسیع وحتی ارتباط بسیار مرموزی با زندگی انسان و روابط افراد با یکدیگر دارند.
نکته حائزاهمیت دیگر آن است که حقوق با قانون تفاوت هایی دارند و حتی بایکدیگر ارتباطاتی هم دارند که می توان آن را بدین شرح بیان کرد ؛همانگونه
که از واژه حقوق برمی آید و متوجه می شویم حقوق جمع کلمه حق است یعنی در برگیرنده حق هایی که می توان به طور مثال برای فرد و افراد در نظر گرفت .
به عنوان مثال من به عنوان یک انسان از چه حقوقی برخوردار می باشم ؟
برخی از این حقوق از جمله حق هایی هستند که توامان با آفرینش انسان به او داده شده است مثلا حق حیات، حق برخورداری از نعمات الهی و ...
اما برخی دیگر از این حقوق ، حق هایی هستند که انسان به موجب کسب کردن ویا داشتن موقعیت های دیگری در زندگی کسب می کند ، ساده ترین حقی که به عنوان یک شهروند می توان بیان کرد این است که همه افراد به هنگام تردد درشهر می بایست از امنیت کامل برخوردار باشند یا اینکه هر فرد حق دارد از خدمات مختلف شهری و شهروندی که در دسترس عموم شهروندان قرارداده شده است استفاده کند .این حقوق به همین جا خلاصه نمی گردد و حتی در ارتباط با ملیت یک کشور با دولت آن کشور هم مورد بحث قرار می گیرد .
این حق استفاده از خدمات شهری، که برای فرد شهروند به وجود آمده است به نحوی یک نوع رابطه ای است که با درنظر گرفتن حق و حقوق شهروندی حاصل می شود و به نوعی مطابق قواعد و اصولی است که رعایت از آن ،هم برای فرد شهروند و هم برای جامعه و دیگر افراد لازم است که آنها همان قوانین هستند.
به عبارت دیگر نظم دهنده و تنظیم کننده این روابط همان قانون شهروندی است که شهروند را ملزم به تبعیت و رعایت ،و جامعه و حاکمیت را ملزم به اجرای آن می نماید.
پس با گفتاری کوتاه تر در می یابیم که مجموعه قواعد،اصول و مقررات می شود حقوق ،پس علم حقوق در برگیرنده تمام این اصول و قواعد و قوانین است
به همین جهت علم حقوق از جمله علومی است که می توان گفت بسیار وسیع و پربار است چرا که با مطالب مطرح شده از اهمیت ویژه و بالایی نیز برخوردار است.
حال که به طور کلی با جزئیات دقیق توانستیم علم و دانش حقوق را تعریف کنیم به اقسام و دسته بندی های دیگری از علم حقوق می پردازیم ، ابتدا به دودسته از اقسام حقوق اشاره می کنم،
حقوق مالی و حقوق غیر مالی
حقوق مالی از جمله حقوقی گفته می شوند که می توان مطابق با پول آنها را ارزش گذاری کنیم یابه تعبیری دیگر کلیه چیز هایی هستند که دارای ارزش اقتصادی هستند.
حقوق غیرمالی حقوقی قلمداد شده اند که نمی توان ارزش آنها را برابر با پول دانست و به نوعی می توان گفت که به افراد و شخصیت آنان نیز باز میگردد
مانند حق و حقوق حاصل از شهروندی که در مطالب گفته شده متعاقبا ذکر شده است.

تقسیم دیگری که برای حقوق به کار برده می شود و مورد توجه همه حقوقدانان قرار میگیرد تقسیم بندی حقوقی به دودسته حقوق عمومی و حقوق خصوصی می باشد، که خود، تعاریف و تقسیمات مشخص شده خود را دارند .
حقوق عمومی از جمله حقوق و قواعدی است که حاکم بر دولت و روابط سازمان های وابسته به آن با مردم در مقام اعمال حاکمیت و اجرای اقتدار عمومی است .
شاخه های حقوق عمومی عبارتند از: حقوق اساسی،حقوق اداری،حقوق مالی،حقوق کیفری ،و حقوق کار.
حقوق خصوصی نیز از جمله حقوق و قواعدی است که روابط مردم بایکدیگر،بادولت یا سازمان های دولتی و به نحوی یکسان در برابر مردم و بدون اعمال حق حاکمیت تنظیم میکند.
شاخه های حقوق خصوصی عبارند از :حقوق مدنی ،حقوق تجارت،حقوق دریایی
،و حقوق بین الملل خصوصی
که هریک از این تقسیم بندی ها و شاخه ها خود تعاریف و کاربرد منحصر خود را دارند.
تا فراموش نکرده ام در پایان این را هم متذکر شوم که علاوه بر تقسیمات گفته شده ،نوع دیگری از تقسیم بندی علم حقوق هم به چشم می خورد که به حقوق ملی یاحقوق داخلی و حقوق بین الملل یا خارجی گفته می شود .
در ارتباط با علم حقوق با دیگر دانش ها هم می توان بسیار بحث کرد و نوشت ،اما خالی از لطف نیست که بدانیم حقوق علم و دانشی است شیرین که همیشه و هرزمان توامان و همراه انسان و زندگی اوست. حال همیشه میتوان با دانستن این دانش چنان در زندگی خود درخشید که خالی از لطف نباشد البته درخشش همراه با انسانیت و رعایت و احترام به حق و حقوق خود و دیگر افراد .
چه بسا اگر همه افراد و انسان ها به حق و حقوق خود راضی بودند هیچ گاه شاهد دست درازی و آسیب به حقوق دیگران را به دنبال نداشتیم.
امیدوارم مطالب گفته شده فوق مثمر به ثمر واقع گردیده باشد.

ایمان مشایخی فر
پژوهشگر و کارشناس حقوق ]