تاثیر فرهنگ در رشد کودکان و نوجوانان

11 آبان 1403 - خواندن 5 دقیقه - 875 بازدید

فصلنامه تخصصی زبان، فرهنگ، و ترجمه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرضا

 

تاثیر فرهنگ در رشد ؟ از منظر روانشناسی 

در این خصوص: روانشناسان ، فرهنگ را به صورت های مختلف تعریف کرده اند. عده ای آن را مجموعه ای از روش های فکری و عملی گذشته ، حال و آینده یک گروه اجتماعی به شمار می آورند . و عده ای دیگر آن را طراحی برای زیستن شناخته اند که از نسلی به نسلی دیگر انتقال می یابد . سرانجام گروهی دیگر معتقدند که فرهنگ به معنای وسیع آن عبارت از آداب و رسوم ، باورهای اجتماعی، سیاسی ، ،دینی و اخلاقی ، روش های رفتاری و ارزش هایی هستند که از تجربه های گروهی مردم یک سرزمین حاصل شده است و به عنوان بهترین و قابل قبول ترین راه حل برای مسائل زندگی از نسلی به نسلی دیگر انتقال یافته اند . 

به طور کلی فرهنگ شامل آن دسته از میراث های اجتماعی است که کودک ما در آن زاده شده و پرورش یافته است و همواره می کوشد عادتهائی را در افراد به شکل و قالب خاصی درآورد. چنانکه طرز غذا خوردن ، لباس پوشیدن ، نشست و برخاست کردن ، آموختن زبان ، آداب و رسوم، شیوه های قومی و کسب معلومات و مهارتها همه اجزاء تشکیل دهنده فرهنگ یک ملت یا مردم یک سرزمین به شمار می آیند . در فرهنگ هر قوم یا ملتی الگوهای ارزشی کوچکتر و متفاوتی دیده می شود که به آن خرده فرهنگ می گویند. هر یک از این خورده فرهنگها به وسیله ی یکی از طبقات اجتماعی یا گروه های سنی به کار می رود ، ،مانند فرهنگ روستایی ، ،فرهنگ کارگری ، فرهنگ اشرافی و جز آن . به طوری که از مطالب بالا دریافت می شود فرهنگ یکی از عوامل موثر در رشد و شیوه رفتار کودکان و نوجوانان است . برای اینکه به اهمیت تاثیر آن در ساخت روانی این دسته از افراد پی ببریم در زیر به اختصار تمام به بیان کلیات آن می پردازیم. 

مهمترین تاثیر فرهنگ در ساخت شخصیت است ؟ بدین معنی که کودک نمی تواند جدا از بافت فرهنگی خود پرورش پیدا کند . نوجوانی که در یک فرهنگ غربی مانند سوئد پرورش یافته است زندگی برایش در یک کشور عقب مانده آفریقایی ، با یک فرهنگ متفاوت ، بسیار دشوار خواهد بود . وراثت و محیط دو عامل موثر در ساخت شخصیت به شمار می آیند و فرهنگ به نوبه خود تابع بس مهمی از محیط است. وقتی در شخصیت فرد برسی میکنیم ملاحظه می شود که دو عامل وابسته به فرهنگ بیش از همه در ساخت آن دخالت دارن : یکی اعتقاد فرهنگ جامعه به ارزش انسان و دیگری شناخت و رعایت حقوق افراد . شخصیت یا ساخت روانی فرد بیشتر ساخته و پرداخته این دو برداشت فرهنگی است .

در هر جامعه ای به صورت های خاصی، طبقات اجتماعی مختلفی مانند بالا ، ،متوسط و پایین وجود دارند . هر طبقه با ارزش های معینی خو گرفته است . چنان که طبقه ی متوسط اغلب به تحصیل علم ، ثروت ، سازندگی برای آینده و روشهای موادبانه ارزش میدهد . در صورتی که برای طبقه پایین این افراد دارای ارزشهای کمتری است . از سوی دیگر ، به اصطلاح طبقه ی بالای جامعه به مقام و مرتبه ی خانوادگی 

، منزلت اجتماعی و داشتن نفوذ در دستگاه های دولتی و سیاسی اهمیت بیشتری می دهد. 

همچنین فرهنگ بعضی از جوامع اقتضا دارد که مردان به کارهای مشخصی بپردازند و در برخورد با رویدادها ، فشارهای زندگی شکیبایی و بردباری بیشتری نشان دهند و هیجان های خود را بپوشانند و از زنان بخواهند در بعضی امور دخالت نکنند ، خود را از نامحرمان بپوشانند ، یا برعکس خود را پیوسته در همه جا زیبا و دلربا جلوه دهند . به این جهت در فرهنگ زنان جوانی و زیبایی ارزش بسیار بالایی کسب می کند، ،غرب زدگی یا فرنگی مآبی محصول چنین برداشت هایی است .

اما با همه تاثیری که فرهنگ در رشد روانی افراد به جا میگذارد باید توجه نمود که چون افراد آدمی از استعدادها ، ،زمینه های خانوادگی ، تجربه ها و برداشت های مختلفی برخوردارند و به طبقات اجتماعی و محیط های متفاوت جغرافیایی تعلق دارند فرهنگ نمی تواند به طور یکسان در آنان تاثیر داشته باشد . هر فردی نتیجه و برآیند تربیتی و عوامل اجتماعی خودش را خواهد داشت .