بررسی تاریخچه و اهمیت روانشناسی عمومی

2 مهر 1403 - خواندن 3 دقیقه - 88 بازدید

در طول تاریخ، دانشمندان گوناگون و مکاتب مختلف فلسفی و علمی تعاریف مختلفی را از روانشناسی ارائه کردند. به دلیل گستردگی حوزه های تحت پوشش این علم و تفاوت­ های علمی و فلسفی بین دانشمندان و مکاتب مختلف، ارائه یک تعریف عمومی پذیرفته شده از علم روانشناسی عمومی آسان نیست؛ اما پذیرفته شده ترین تعریف این است که روانشناسی، علم مطالعه ذهن و رفتار انسان، با هدف درک و پیش بینی رفتار او، است. حوزه روانشناسی عمومی، زمینه هایی مانند رفتار، رشد و تکامل انسان، احساسات، انگیزه، یادگیری، حواس، ادراک، فرآیندهای تفکر، حافظه، هوش، نظریه شخصیت، تست های روانشناختی، اختلالات رفتاری، رفتارهای اجتماعی و سلامت روان را به طور گسترده مطالعه می کند و مطالعات در این زمینه ها، از منظرهای مختلف از جمله فیزیولوژیکی، تاریخی، نظری، فلسفی و عملی بررسی می شوند.

اهمیت روانشناسی عمومی

روانشناسی به درک انسان­ ها و کمک برای تغییر یا اصلاح رفتار آن ­ها علاقمند است. هدف اصلی هر علم، از جمله روانشناسی، توصیف و درک پدیده ­هایی است که حوزه تحقیق و شناخت پیرامون آنها در جریان است و علل پیدایش آن ها را آشکار می­ سازد. روانشناسی قبل از هر علم دیگری جنبه نظری دارد؛ یعنی به بررسی پدیده ­های روانی می ­پردازد که در رفتار بیرونی برای رسیدن به قوانین و اصول کلی حاکم بر این پدیده­ ها مشهود است.

یک حوزه کاربردی، استفاده از این اصول و قوانین برای مدیریت، تغییر و هدایت سازنده رفتار انسان است. یکی از دغدغه های روانشناسی، کمک درجهت سنجش برتری رفتار بهنجار درمقابل رفتار نابهنجار و همچنین ایجاد راه حل هایی برای بسیاری از مشکلات روزمره است. اهمیت روانشناسی زمانی بیشتر نمایان می­شود که شاخه ­های آن را بیشتر می شناسیم.



روانشناسی عمومی علمی است که به مطالعه اصول، مبانی و خاستگاه های کلی روانشناسی علاقمند است. روانشناسی عمومی به عنوان یک سرمایه اولیه، نقطه آغازی برای بررسی پدیده­ ها و موضوعات مختلف در زمینه روانشناسی است. د رواقع می توان گفت تمامی حوزه ­ها و گرایش­ های روانشناسی را شامل می شود که در آنها اطلاعات پایه ای این علم، مورد مطالعه قرار می گیرند.

تاریخچه روانشناسی عمومی

در طول تاریخ مکاتب فلسفی گوناگونی مثل تجربی نگری، حسی نگری، اثبات گرایی، خرد گرایی، رمانتیسم و وجود نگری سعی کردند که انسان ها را بشناسند. اما روانشناسی به عنوان یک علم با تاسیس نخستین آزمایشگاه روانشناسی در آلمان در سال ۱۸۷۹، توسط ویهلم وونت، آغاز شد. وونت کلیشه­ های شکل گرفته پیرامون ساختار ذهن انسان را به طور علمی مورد مطالعه قرار داد. او همچنین با هدف شناختن هشیاری، درنظر داشت که از قوانین ذهنی حاکم بر هوشیاری آگاه شود. وونت عقیده داشت که اراده، مفهومی اساسی است که تمام موضوعات در روانشناسی عمومی باید براساس آن شناخته شوند. او بر این باور بود که اغلب رفتارها هدفمند هستند. رویکرد وونت به دلیل تاکید بر اراده، هدف و انتخاب، اراده گرایی نام گرفت که به عنوان اولین مکتب روانشناسی شناخته می شود.