مشغولیت روزمره دنیا بدون استراتژی

1 مهر 1403 - خواندن 2 دقیقه - 135 بازدید



مردی نزدیک پارسامردی کیسه پر درم به دست گرفته گفت : یا استاد ! دلم تاریک شده است مرا پندی ده !

پارسا گفت : اندر آن کیسه چه داری ؟

گفت : درم .

گفت : چند است ؟

گفت : هزار درم . چیزی خواهم خرید.

گفت : سر کیسه باز کن !

باز کرد .

پارسامرد ، یک درم برگرفت و گفت : پیش تر آی !

پیش تر آمد.

پارسا آن درم بر چشم وی نهاد و گفت : چشم باز کن و بنگر !

گفت : این درم بر چشم من است نمی بینم .

گفت : ای مرد ! یک درم بر چشم سر نهادی دنیا را نمی بینی پس هزار درم بر دل نهاده یی چگونه چشم دل تاریک نشود تا عقبی را بینی ؟ (1)

***

[یزدانپناه عسکری]

مشغولیت روزمره دنیا برای یک فرد عادی که بدون استراتژی است ، باعث عدم تعقل قلب و ترس می شود و مزید بر آن تداخلات ذهن اغواگر. مولانا غزل 1247 : لنگری از گنج ما دون بستهای بر پای جان - تا فروتر میروی هر روز با قارون خویش

***

_______

1 –رساله بستان العارفین

- تاریخ تحلیلی پنج هزار سال ادبیات داستانی ایران ، صوفیانه ها و عارفانه ها ، بخش اول ، نادر ابراهیمی – تهران : پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی ، چاپ دوم 1377 ص 262