رابطه ی شغل؟ با اخلاق

19 فروردین 1402 - خواندن 5 دقیقه - 1183 بازدید


رابطه ی شغل ؟ با اخلاق

داشتن شغل و قبول مسولیت نه تنها وسیله ی امرار معاش و ادامه ی زندگی است بلکه خود مایه عز و شرف اجتماعی و از عوامل موثر اعتماد به نفس و اثبات شخصیت است . کسی که کار میکند و درآمد شخصی دارد خود را مستقل و آزاد می بیند و در باطن احساس سربلندی و افتخار می کند ، به خود حق می دهد که در جامعه اظهار وجود نماید و خویشتن را به نام نیک عضو مفید و موثر اجتماع بحساب آورد . " دموستن ناطق معروف یونان در یکی از نطق هایش چنین می گوید : ( به نظر من با داشتن شغلی پست و دون غیر ممکن است که شخص بتواند روحیه ای عالی و نجیب داشته باشد . شغل و علم افراد هرچه که باشد اخلاق آنان متناسب با آن خواهد بود . ) این نظریه صحیح روانشناسی است و درست نشان میدهد که چه اقداماتی باید در مورد نظم اقتصادی کنونی ما اعمال گردد .

فعالیت فرد ، نفوذی قوی و تاثیراتی گوناگون بر اصول اخلاقی وی باقی می گذارد و کارهای او ایجاد عادات انتخابی و مخصوص مینماید و روشن میکند که آن فرد بخصوص ، چه چیز را نادیده خواهد گرفت . کار و اقدامات فرد و همچنین تکرار اعمال معین و مشخص و آزمایشهای معلوم ، آن اعمال و فعالیت ها را مبدل به عادت و رفتار شخص میکند و بلندپروازیهای وی را هدایت مینماید و معلوم میدارد که او چه اشخاصی را در طبقه ی دوستان و چه اشخاصی را در طبقه ی دشمنان خویش جای میدهد .

بنابراین وقتی دموستن گفت ؟ کسی که شغلی دون و غیر مشروع دارد غیر ممکن است بتواند روحی عالی و نجیب داشته باشد . کلماتی فقط به خاطر خوش آیند شنوندگان خویش نگفته ، بلکه وی در مورد چگونگی اینکه محیط کار هر فرد اخلاق او را طرح ریزی میکند سخن گفته است . زیرا هرکجا که خزانه ی پول شما است قلب شما هم همانجا خواهد بود و همانجا فکر شما ؛ فعالیت شما و اراده ی شما هم خواهد بود . آنجا که فعالیت و کار افراد باعث خودبینی می گردد طبعا افراد نمیتوانند با سایرین همدردی کنند و اگر در علم روانشناسی قوانین عمومی وجود داشته باشد این یکی از آن قوانین است . خلاصه آنکه شغل هر فردی از یک طرف مجرای درآمد مالی و وسیله ی معیشت و زندگی او است و از طرف دیگر سازنده شخصیت اجتماعی و صفات اخلاقی او است . با توجه به این مطلب که شغل ها از نظر پاکی و ناپاکی و همچنین از نظر ارزش معنوی و اجتماعی متفاوتند و ضرورت هر شغلی ایجاب می کند که آدمی با گروه مخصوصی مرتبط شود و به صفات خاصی متصف گردد ناچار باید گفت شغل هر انسانی روی شخصیتش اثر عمیق دارد و صفات اخلاقی وی بر وفق مقتضیات آن شغل ساخته می شود . کسی که از راه رشوه خواری و تملق گوئی ارتزاق میکند کسی که از راه مفاسد دیگر مثل قمار و یا توزیع مواد مخدر و یا واسطه گری و بدبخت کردن مردم اعاشه میکند و از راه کسب های غیر مشروع چرخ زندگی خود را می گرداند نه تنها شخصیت شریفی بدست نمی آورد بلکه برعکس کارهای پست و پلید که به آن اشاره شد او را زبون و فرومایه میسازد ، شخصیت انسانی اش را درهم میشکند و به صفات ناپسند متصفش می سازد . ناگفته نماند که تشویق و ترغیب اولیاء گرامی اسلام به کار و کوشش تنها ناظر به شغل های مشروع و کارهای مفید است که خیر و صلاح جامعه در آنها است . وگرنه همانطور که گفته شد کارهایی که به جسم و جان مردم و به عفت و اخلاق عمومی آسیب می رساند و منافی با شرافت و عزت نفس است هرگز نمی تواند باعث افتخار و سربلندی و مایه عزت و شرف اجتماعی گردد ... علامه جعفری ( ره ) در ترجمه نهج البلاغه خطبه بیست و نهم می فرماید : اگر در مبانی اساسی اخلاق دقت کنیم و آن را خوشروئی و نرمی در برخورد با همنوعان که چیزی نیست جز آراستن خود برای دیگران ، تفکیک نمائیم ، میتوانیم بگوئیم : یکی از با شرافت ترین عوامل شناخت ، اخلاق است اخلاق عبارت است از شکوفا شدن همه ی ابعاد مثبت انسانی در مسیری که رو به هدف اعلای زندگی پیش گرفته است .