روانشناسی ادب و تربیت

25 آذر 1401 - خواندن 9 دقیقه - 3855 بازدید





عنوان : روانشناسی ادب و تربیت

 به نام خداوند جان آفرین

 همانگونه که دوستان مطلع میباشند ؛ کلمه ادب در لغت به معنای زیرکی و کیاست آمده است . وقتی سخن از ادب به میان می آید نوعی رفتار خاص و منطقی با افراد پیرامون از کوچک و بزرگ و آشنا و بیگانه در نظر می آید. این رفتار که از تربیت شایسته نشات می گیرد به نحوه ی سخن گفتن ، راه رفتن ، معاشرت ، درخواست سوآل ، جواب و غیره مربوط می شود؟ زیرا ادب هنری آموختنی است ، و بهره گیری از آن ارمغانی الهی در مسیر بالندگی و بزرگی محسوب می گردد. همانطور که اشاره شد کلمه ی ادب به معنای زیرک آمده است یعنی هر کس که حدود و اندازه هر چیزی را نگه بدارد به او می گویند با ادب است . اگرچه پیش خردمند خاموشی ادب است...به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی ؟ در این خصوص یکی از آفت های خطرناک برای روح انسان " خود برتر بینی " است . زیرا که این صفت در روایات با تعبیر " عجب " هم یاد شده است . کسانی که این صفت را دارند ؛ خود را از همه بهتر ، خوبتر ، خالص تر، داناتر ، و نیکوکاران می دانند . از این رو پیوسته به بدگویی و غیبت دیگران می پردازند و از عیوب خویش غافل میباشند. از همه ایراد می گیرند ولی حاضر نیستند کسی از آنها انتقاد کند ، چون خود را بی عیب می دانند؟ نقطه ی مقابل این صفت که اشاره شد ادب است ، زیرا ادب هنری است که همه را بهتر و برتر از خود پندارد و در نتیجه به دیده ی حقارت به آنان نگاه نکند و به نکوهش کسی نپردازد . این نگرش انسان را متواضع تربیت می کند و از خودخواهی و غرور میرهاند . اگر کسی با این دیدگاه با افراد روبرو شود رفتاری متعادل و احترام آمیز خواهد داشت . خود برتر بینی که ریشه آن بی ادبی است انسان را به غیبت و تهمت و افترا و توهین و تحقیر دیگران می کشاند. نداشتن عجب و خود پسندی ریشه ی تواضع و فروتنی است . دیگران را بزرگ و عزیز بشماریم تا بزرگ و عزیز شویم ! یکی از بهترین ابزارهای این مهم بهره گیری از ادب است که ارمغانی الهی در مسیر بالندگی و بزرگی محسوب می شود و در پرتو ادب برکات بسیاری نصیب انسان می شود. نوعی عصمت یا پاراستنی از خطا و اشتباه در گفتار و کردار و حفظ حدود و حریم مقام و موقعیت افراد پیرامون آن پدید می آید که چون گوهری روشنی بخش در مسیر زندگی با سعادت افراد پدید می آید... و اما تربیت و اهمیت آن ؟ دکتر علی قائمی در این خصوص این گونه بیان نموده است که " تربیت به معنای ایجاد تحول و تغییر در ابعاد وجودی و رفتاری انسان به منظور سازندگی و جهت دهی او به سوی مقصد معین امری مهم و سرنوشت ساز است... هر گونه اصلاح و سازندگی در فرد و جامعه از طریق ادب صورت میگیرد. اهمیت آن برای آدمی بدان حد است که کودک جاهل به لحاظ اصل خلقت را عالم و دانا میسازد و دلبسته به زرق و برقها و اسباب بازی ها را به درجه ای می رساند که حاضر باشد از جان و مال خود در راه هدف و مقصد ارزنده ای مایه بگذارد .. نکته !" انسان موجودی ظریف و پیچیده ای است . تربیت او کار ساده ای نیست ." در یک قطعه چوب و سنگ به آسانی میتوان تغییر و تحولی بوجود آورد ، زیرا جامدات از خود اراده ای نداشته تا مقاومتی نمایند . ولی انسان چون دارای شخصیت و اراده است در برابر هر دگرگونی ایستادگی مینماید . به عبارت دیگر همانند چوب و سنگ نیست که خود را دربست در اختیار دیگران بگذارد . از این گذشته ، انسان احتیاجات گوناگونی دارد . مربیان باید تمام نیازمندیهای جسمی ، عاطفی و فکری کودکان را در نظر بگیرند تا روشهای تربیتی ، سودمند واقع گردد. در غیر این صورت سهل انگاری در یکی از خواسته های مشروع آنان نتیجه تربیتی را خنثی خواهد کرد. نکته.." اصولا عالیترین هدف ادیان الهی ؛ تعلیم و تربیت بشر ؟ یعنی تذهیب نفس و تعدیل تمایلات و غرایز و بالا بردن روح و عقل بشر به عالیترین سطح کمالات او بوده است " زیرا اهمیت ادب و تربیت آنگاه معلوم خواهد شد،که فرد یا افرادی محروم از تربیت را در نظر آوردیم . در آن صورت ما نه تنها با حیوان انسان نمایی مواجهیم ! بلکه او را در معرض کمبودها و نارسایی هایی می بینیم که وضع او را از حد حیوان هم متنزلتر خواهد کرد . دکتر علی قائمی در این خصوص معتقد است که " وجود این همه نابسامانی ها، جرائم ، انحرافات ، اختلافات و اختلالات در مواضع افراد حاکی از نقض یا فقدان تربیت آنهاست ." ( برهان ) کسی که بر اثر سوء تربیت والدین و یا مربی خویش بی ادب و از خود راضی بار آمده باشد و با صفاتی ناپسند خو گرفته است در جامعه مورد تنفر و انزجار مردم است . زیرا او نمی تواند با جامعه سازش کند و شخصیت محبوبی به دست آورد. وی همواره از احساس ذلت و محرومیت رنج می برد و تنها راه نجاتش از این تیره روزی و بدبختی درمان آن خلق مضمون است " او برای به دست آوردن اراده ی قوی در امحای آن رذالت اخلاقی ، باید از غریزه حب ذات استفاده کند و بدان وسیله سایر نیروهای خود را به همکاری وادار نماید. شاید (مصداق آنکه لقمان را گفتند ادب از که آموختی گفت از بی ادبان ) در هر صورت ادب وتربیت می تواند مانع از فرو افتادن انسان در منجلاب بداخلاقی ها و ناهنجاری های اجتماعی و غیره گردد . زیرا اثر نیکوی تربیت مورد انکار نیست و در سایه تربیت نیکو است که دگرگونی به هنجار در جامعه بوجود می آید و بر اثر تربیت صحیح افرادی مومن، نیکوکار و نام آور و صالح پدید می آید.
در نتیجه حفظ نزاکت ادب و احترام یک پدیده نیکوی تربیتی است که در خانه پی ریزی می شود و در آموزشگاه و دیگر محیط اجتماعی کامل میاید . بعضی به باطل چنین می انگارند که بین زن و شوهر مساله ای به عنوان ادب و نزاکت مطرح نیست و به همین مناسبت زبان آنان در بیان کلمات محبت آمیز و مهرانگیز نسبت به یکدیگر قاصر است . ادب و نزاکت و احترام و مبادله کلام شیرین و دلنشین نهال دوستی را بارور میسازد، تلخی های زندگی را خنثی می کند . زبان و رفتار هر کس باید وسیله ای برای جلب محبت و تحکیم روابط و داد و دوستی با اطرافیان باشد ...درنهایت ؟؟
 ادب مدرک نیست ؛ 
ادب لباس گران پوشیدن نیست
ادب بالای شهر زندگی کردن نیست
ادب ماشین خوب داشتن نیست .؟
ثروت و مدرک ادب نمی آورد .
ادب در ذات آدمها است که با تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند؛ ادب یعنی به همسرت امنیت ، به فرزندت محبت و به پدر و مادرت خدمت و به دوستانت شادی را هدیه کنی ، ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی معنای آدمیت را درک کرده و نام نیک از خود به جای گذارید... 
مطلبی را به اختصار در این خصوص از سایت دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران به عرض می رسانم که چگونه با ادب باشیم .
دانشگاه تهران دانشکده روانشناسی گفته است : رفتار خوب هزینه ای ندارد ، اما تاثیرش بر حسی که مردم نسبت به شما یا سازمانی که شما نمایندگی اش میکنید پیدا می کند، بسیار است وقتی که مودب هستید و آداب را رعایت میکنید ، احتمال اینکه دیگران نیز رفتاری مودبانه و مبادی آداب با شما داشته باشند ، بیشتر است . مودب بودن یعنی که نسبت به احساسات دیگران آگاه باشیم و به آنها احترام بگذاریم . ممکن است همیشه متوجه ادب نشویم، اما معمولا گستاخی و رفتار بی ملاحظه به چشم می آید . مودب بودن روابط شما با دیگران را بهتر می کند . برایتان احترام می آورد ، اعتماد به نفستان را بالا برده و مهارت های ارتباطی تان را تقویت می کند. 
روزگاری با دوچرخه کنار خیابان در گذر بودم شخصی با ماشین مدل بالا به من توهین کرد ! ؟ در جواب به وی گفتم دوچرخه را نبین ، ببین چه شخصیتی روی دوچرخه نشسته است ....مراقب اعمال و رفتارمان باشیم..