ز گهواره تا گور خلاق باش?!

7 مرداد 1403 - خواندن 8 دقیقه - 190 بازدید

*در راستای تلاش مدارس غیرانتفاعی برای ایجاد روحیه ی کارآفرینی در دانش آموزان!

حضور داوطلبانه ام برای تدریس درس کارآفرینی و خلاقیت در یکی از مدارس تهران،باعث شد یادداشتی را در این خصوص اماده کنم:

چند سالی است که واژه ی کارآفرینی و خلاقیت را زیاد می شنویم و جامعه را در تب و تاب کسب و کارهای و استارتاپی می بینیم.

اگر از دیگران سوال کنیم که کارآفرینی چیست یا کارآفرین کیست هر یک از آن ها تعریف های مختلفی را می گویند اما واقعا متخصصین علوم مدیریت و کارآفرینی، این دو واژه را چگونه تعریف می کنند؟

پیتر دراکر، پدر علم مدیریت، تعریف کارآفرینی را اینگونه بیان می کند:

کارآفرینی:(Entrepreneurship) به فرایند خلق ارزش جدید(محصول یا خدمت) از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق می شود. کارآفرین کسی است که فعالیت اقتصادی کوچک و جدیدی را با سرمایه خود شروع می کند.کارآفرین ارزش ها را تغییر می دهد و آنها را دچار تحول می نماید و به سمت بهتر شدن هدایت می کند.دراکر در این تعریف به خلق ارزش جدید اشاره می کند،یعنی آن چیزی که قبلا نبوده و کارآفرین آن را ایجاد می کند. ارزش افزوده به نوعی نوآوری کارآفرین است.نوآوری در کارآفرینی بسیار اهمیت دارد. ژورف شومپیتر اقتصاد دان اتریشی که از او به عنوان پدر کارآفرینی یاد می کنند واژه نوآوری را به کارآفرینی پیوند می دهد.او کارآفرینی را انجام کارهای جدید و یا ابداع روش های نوین در امور جاری می داند. وی در این نظریه روش نوین را “تخریب خلاق” می نامد.


کارآفرین، چه ویژگی های شخصیتی دارد؟

کارآفرین دارای مجوعه ای از ویژگی های ممتاز است.تعدادی از آن اکتسابی هستند و تعداد دیگری ذاتی.یعنی اگر حتی جزو کسانی باشیم که باور دارند این افراد از بدو تولد کارآفرین زاده شده اند،تمرین ها و تکنیک هایی وجود دارد که بتواند از ما فرد خلاق یا دارای ویژگی های کارآفرینانه بسازد. شاید شعارگونه به نظر بیاید اما این یک حقیقت است که کارآفرینی یک نوع سبک زندگی است.چه بسا افرادی کسب و کار نوآوارانه ای ایجاد نکردند اما در زندگی شخصی خودشان ویژگی های کارآفرینانه به کمکشان آمده است.

این که این ویژگی های دقیقا چه هستند و با چه روش و تکنیک هایی می شود آن ها را کسب کرد بحث مفصلی است و یادداشتی دیگر را می طلبد.اما به صورت اختصاری بعضی از این ویژگی ها، ریسک پذیری،خلاقیت و ایده سازی،پیشقدم بودن،اعتماد به نفس مثبت و آینده گرایی است.

ما باید بستری را در مدرسه فراهم کنیم که دانش آموزان آن بخش از ویژگی های اکتسابی مورد نیاز کارآفرینی را کسب کنند.در حقیقت باید مهارت های کارآفرین بودن را در طول سال تحصیلی و حضور آنان در مدرسه به آنان آموخت.کارآفرین بودن تنها با داشتن یک درس با این عنوان در یک سال تحصیلی محقق نمی شود.اما چگونه می توان فرهنگ کارآفرینی را در بین دانش آموزان نهادینه کرد؟این مسئله تنها با تلاش یک معلم در مدرسه ایجاد نمی شود.اگر واقعا به دنبال ایجاد روحیه ی کارآفرینی در دانش آموزان هستیم باید تمامی کادر یک مدرسه در کنار هم به دنبال این هدف باشند.



کار گروهی!

به نظر می آید اولین موضوعی که باید در مدارس روی آن کار شود اصرار بر انجام کار تیمی است.یکی از بزرگترین ضعف های دانش آموزان ما در مدارس عدم موفقیت در انجام کار ها به صورت گروهی و تیمی است.باید تلاش کنیم دانش آموزان مهارت مذاکره را بیاموزند و بتوانند با ایجاد روحیه ی انعطاف پذیری نظرات مخالف را بشنوند و با تکنیک های گفتگو با یکدیگر توافق کنند. در موفق ترین کسب و کار ها نیز کارهایی هستند که برون سپاری می شوند و یکی از بهترین راه های ارتقای کار تیمی در مدارس، ایجاد فضایی برای شرکت در ورزش است. می توانیم تیم های ورزشی را در مدرسه تشکیل دهیم که دانش آموزان در کنار هم مزه ی برد و باخت را در بازی بچشند.ورزش تیمی می تواند یک کلاس عالی برای تمرین مهارت های کارآفرینی باشد.

درس گرفتن از شکست!

در مدرسه دانش آموزان می فهمند که شکست بد است. اما در دنیای کارآفرینی مسئله جور دیگریست.درس گرفتن از شکست ها ما را برای پیروزی های بزرگ مهیا می کند.اگر بتوانیم از شکست یک درس مثبت بیاموزیم، شکست می تواند خوب باشد. به جای اینکه دانش آموزان را به دلیل شکست در کار خود سرزنش یا مجازات کنیم، بایدبا آنها در مورد عواملی که منجر به پیروزی می شوند، بحث کنیم و بخواهیم که حتما درسی که از آن شکست گرفته اند را پیدا و از تکرار آن جلوگیری کنند و برای موفقیت ها در آینده آماده شوند.

توجه به محیط اطراف

باید به دانش آموزان یاد بدهیم که محیط خود را با دقت ببینند.چیزی که شاید خودمان هم فراموش کرده ایم.اصلا می دانیم در کوچه ی ما چند درخت وجود دارد؟یا رنگ در خانه ی همسایه چه رنگی است؟باید خوب دیدن را به دانش آموزان آموخت.این ویژگی یک کارآفرین است که می تواند خوب ببیند و فرصت های شغلی را بشناسد.چطور می توان کارآفرینی کرد وقتی نه مشکلات را می شناسیم و نه راه حل ها را می بینیم؟!

در یکی از سخنرانی های الهام بخشی که کامرون هرولد(از متخصصین و نویسندگان کارآفرینی)، در TedTalk داشته است،گفت که او به بچه های خود می گوید کارهایی را که باید در خانه انجام شود، پیدا کنند و به او بگویند. پس از آن، آنها مذاکره می کنند که بودجه ی مناسب انجام آن کار باید چقدر باشد.این کاری که او در تربیت فرزندانش انجام می دهد، هم تمرین خوب دیدن است هم تلاش برای ارتقای مهارت هایی که ما را برای انجام اموری مثل کارهای خانه توانمند کند و دانش مالی را نیز تقویت می کند. به این شکل که بچه ها را با مفهوم هزینه و مدیریت آن آشنا می کند.

اصرار بر پرورش دانش آموز کارآفرین!

اگر چه پرورش روحیه ی کارآفرینی در دانش آموزان برای خود آن ها و جامعه در آینده بسیار خوب است اما باید این را هم بدانیم که قرار نیست همه ی افراد یک جامعه کارآفرین شوند. اصرار های بیش از اندازه در این ماجرا اضطرابی در افراد ایجاد می کند که چرا آن ها کارآفرین نیستند؟ اتفاقا بعضی ها با انجام کارهای دیگر موفق تر و خوشحال ترند.باید دست از مذمت شغل های اداری و کارمندی برداریم و  این واقعیت را فراموش نکنیم که ,هر کسی را بهر کاری ساختند...

آن چه که مهم است این است که تلاش کنیم بستری در مدارس فراهم شود تا آنان که استعداد های نهفته ی کارآفرینی دارند راه را پیدا کنند و بتوانند قدمی برای حل مشکلات جامعه پیدا کنند.آشنا کردن دانش آموزان با علوم مدیریت و کارآفرینی همه ی آنان را به کارآفرینان آینده تبدیل نمی کند.همان طور که هر دانشجویی که در دانشکده های کارآفرینی درس می خواند کارآفرین نخواهد شد اما می توان مسیر را به آنان که برای این راه مناسب ترند نشان داد و علاوه بر آن از ارزش ها و مهارت های کارآفرینی در زندگی شخصی استفاده کرد.