تعریف لغوی عفت

6 مرداد 1403 - خواندن 2 دقیقه - 195 بازدید

العفه: حصول حاله للنفس تمتنع بها عن غلبه الشهوه، والمتعفف المتعاطی لذلک بضرب من الممارسه و القهر و اصله الاقتصار علی تناول الشیء القلیل الجاری مجری الاستعفاف: طلب العفه راغب اصفهانی ،۱۴۲۲، ج ۱، ص۵۷۳ عفت در لغت حاصل شدن حالتی برای نفس و جان آدمی است که به وسیله آن از غلبه و تسلط شهوت جلوگیری میشود و اصلش بسنده کردن در گرفتن چیز اندک .است متعفف کسی است که چنان حالتی از عفت را در اثر تمرین و زحمت حاصل می.کند طلب عفت و پاکدامنی و بازایستادن از حرام استعفاف نام دارد

عما هو حفظ النفس عن تمایلاته و شهواته النفسانیه. کما ان التقوی حفظ النفس عن المحرمات و الخلاف والعصیان مصطفوی، ۱۳۶۸، ج ۸، ص ۱۸۰ عفت در لغت به معنی حفظ نفس از یوجب تمایلات شهوت نفسانی آمده است همانطور که تقوی حفظ نفس است از محرمات و آنچه که خلاف و گناه و سرکشی است. حیا نیز به حفظ نفس از ،ضعف نقص و دوری از عیب و امور پست معنا شده است. 

و التمایلات النفسانیه تختلف باختلاف الاشخاص والموارد فالتعفف فی الفقیر انما یتحصل بالقناعه بما یتیسر له و حفظ القلب عن تمایلاته و ،شهواته بحیث لا یظهر منه خلاف و التعفف اختیار العفاف و مطاوعته ای حفظ النفس عن شهواته والتعفف فی الغنی بضبط النفس و حفظه عن الشهوات التی یتمکن منها بسعه المال ووجود الاسباب عنده ،(همان، ج ۸، ص ۱۸۰ همان طور که تمایلات نفسانی به اختلاف اشخاص و ،موارد متفاوت است عفت و حفظ نفس نیز از آنها متفاوت .است عفت فقیر به آن است که او به آنچه که به دست میآورد قانع باشد و نفس خود را از شهوت زیادت خواهی بازدارد اما ،عفاف در فرد غنی حفظ نفس از شهواتی است که ممکن است از ثروت او ناشی .گردد