آرزوی داشتن شغل ایدال زیر سایه روابط منابع انسانی

3 مرداد 1403 - خواندن 3 دقیقه - 420 بازدید

ما میدانیم که انتخاب شغل یکی از سخت ترین تصمیماتی است که افراد در زندگی خود با آن مواجه می شوند. قبل از انتخاب شغل باید ملاحظات زیادی در نظر گرفت. به عنوان مثال، ممکن است شخصی بخواهد شغلی را انتخاب کند که به آن علاقه دارد، اما این شغل ممکن است از نظر مالی پاداشی نداشته باشد. از سوی دیگر، ممکن است فردی بخواهد شغلی را انتخاب کند که از نظر مالی سودآور باشد، اما این ممکن است او را مجبور به انجام کاری کند که دوست ندارد انجام دهد.انتخاب شغلی ایده آل حالتی است که در آن شخصی کاری را دنبال کند که واقعا دوست دارد انجام دهد، و خوشبختانه از نظر مالی نیز سودآور است. "در بیشتر این موارد، شخص در واقع استعداد طبیعی برای حرفه دارد و بنابراین در حین کار با مشکلات عمده ای مواجه نمی شود. به عنوان مثال، فردی که استعداد طبیعی برای دو و میدانی دارد، اگر ورزش دو و میدانی را به عنوان شغل انتخاب کند، انتخاب شغلی عالی خواهد داشت، و معلوم می شود که این کار سودآور است. مثال دیگر می تواند فردی با استعداد در برنامه نویسی کامپیوتر باشد.اگر این شخص برنامه نویسی کامپیوتر را به عنوان شغل انتخاب می کرد و معلوم می شد که سودآور است، یک انتخاب شغلی ایده آل می کرد. به این ترتیب، انتخاب شغل یک تصمیم است که مستلزم تفکر انتقادی از انتخاب های متنوع در دسترس یک فرد است.با این حال، دانش عمومی وجود دارد که افراد معمولا از انجام کارهایی که واقعا دوست دارند، سود مالی نخواهند برد. دلایل زیادی پشت این موضوع وجود دارد. یکی از دلایل اصلی بیکاری است، در میان دلایل دیگر مانند برنامه ریزی شغلی ضعیف. برای توضیح دومی، برای یک درونگرا عاقلانه نیست که دوره ای را در کالج بخواند که منجر به حرفه ای شود که شامل سخنرانی عمومی می شود.بنابراین، یک درونگرا که علوم سیاسی یا ارتباطات خوانده است، ممکن است مشاغل نامرتبط را دنبال کند، حتی اگر به علوم سیاسی یا ارتباطات علاقه داشته باشد. بنابراین، چنین افرادی، همراه با کسانی که فرصت های شغلی ندارند، مجبور به انتخاب های شغلی عملگرایانه تر هستند.اکثر مردم انتخاب های شغلی می کنند که به کاری که دوست دارند انجام دهند، به عبارت دیگر، علاقه شان نیست. این امر با نرخ بالای بیکاری در جهان تقویت شده است، که باعث شده است افرادی به دنبال مشاغلی باشند که با آنچه در کالج تحصیل می کنند ارتباطی ندارد. «به عنوان مثال، دیدن یک مهندس به عنوان مدیر منابع انسانی، یک دانشمند علوم اجتماعی که به عنوان روزنامه نگار یا حتی یک معلم در یک شغل نامرتبط کار می کند، معمول است.