کاربردی سازی فلسفه وجودی در مشاوره مدیریت: نمونه هایی از دنیای واقعی

25 تیر 1403 - خواندن 4 دقیقه - 77 بازدید

در اینجا چند نمونه از نحوه کاربرد عملی فلسفه وجودی در مشاوره مدیریت در دنیای واقعی آورده شده است:

1. کمک به یک شرکت تولیدی برای یافتن هدف خود:

یک شرکت تولیدی با سابقه طولانی در تولید کالاهای مصرفی با هویت و هدف خود دست و پنجه نرم می کرد. آنها در یک بازار اشباع شده رقابت می کردند و احساس می کردند که کارشان دیگر معنادار نیست.

یک مشاور مدیریت وجودی با این شرکت همکاری کرد تا به آنها کمک کند تا ارزش ها و رسالت اصلی خود را دوباره کشف کنند. از طریق یک فرآیند مشارکتی، مشاور به کارکنان در سطوح مختلف سازمان کمک کرد تا افکار و احساسات خود را در مورد هدف شرکت به اشتراک بگذارند.

در نهایت، این شرکت تصمیم گرفت تا بر پایداری تمرکز کند. آنها تعهد خود را به استفاده از مواد و فرآیندهای پایدار، کاهش ردپای کربن خود و کمک به جوامعی که در آنها فعالیت می کنند، به طور عمومی اعلام کردند.

این تغییر تمرکز به تقویت روحیه کارکنان، افزایش نوآوری و بهبود عملکرد مالی شرکت کمک کرد. کارکنان احساس می کردند که کارشان معنادارتر است و به شرکتی که به آن افتخار می کنند، کمک می کنند.

2. کمک به یک سازمان غیرانتفاعی برای مقابله با فرسودگی شغلی:

یک سازمان غیرانتفاعی که با مسائل مربوط به فرسودگی شغلی کارکنان خود روبرو بود، از یک مشاور مدیریت وجودی برای کمک درخواست کرد. کارکنان این سازمان احساس می کردند که غرق در کار هستند و کارشان تاثیر مثبتی بر جهان نمی گذارد.

مشاور به این سازمان کمک کرد تا فرهنگ قدردانی و رفاه را ایجاد کند. آنها زمان هایی را برای بازتاب و گفتگو در مورد ارزش ها و اهداف سازمان ایجاد کردند. آنها همچنین فرصت هایی را برای کارکنان فراهم کردند تا با یکدیگر و با جوامعی که به آنها خدمت می کنند، ارتباط برقرار کنند.

این تغییرات به کاهش نرخ فرسودگی شغلی، افزایش تعهد کارکنان و بهبود اثربخشی کلی سازمان کمک کرد. کارکنان احساس می کردند که مورد حمایت قرار می گیرند و کارشان تفاوت واقعی ایجاد می کند.

3. کمک به یک آژانس دولتی برای ایجاد روابط بهتر با ذینفعان:

یک آژانس دولتی با چالش ایجاد روابط با ذینفعان خود روبرو بود. آنها اغلب با سوء ظن و خصومت از سوی مردم روبرو می شدند که احساس می کردند آژانس به آنها گوش نمی دهد یا به نیازهای آنها اهمیت نمی دهد.

یک مشاور مدیریت وجودی با این آژانس همکاری کرد تا به آنها کمک کند تا فرهنگ شفافیت و مشارکت را ایجاد کنند. آنها فرآیندهایی را برای جمع آوری بازخورد ذینفعان و گنجاندن آن بازخورد در تصمیم گیری ایجاد کردند. آنها همچنین فرصت هایی را برای ذینفعان فراهم کردند تا مستقیما با کارکنان آژانس در مورد مسائل مربوط به آنها صحبت کنند.

این تغییرات به اعتمادسازی و احترام بین آژانس و ذینفعان آن کمک کرد. ذینفعان احساس می کردند که در فرآیند تصمیم گیری مشارکت دارند و آژانس به نیازهای آنها اهمیت می دهد.

نتیجه گیری:

اینها تنها چند نمونه از نحوه استفاده از فلسفه وجودی برای کمک به سازمان ها برای یافتن معنای وجودی خود و ایفای نقشی ارزشمند در جهان هستند. با تمرکز بر ارزش ها، هدف و روابط انسانی، مشاوران مدیریت وجودی می توانند به سازمان ها کمک کنند تا به سطح بالاتری از عملکرد و رضایت دست یابند.