قدرت شگرف رسانه ها در تضارب آراء جوامع مدنی از دیدگاه برخی محققان علوم ارتباطات

برخی محققان و پژوهشگران علوم ارتباطات ، قدرت شگرف و هم اندیشی و هم افزایی در جامعه مدنی را به رسانه ها در محیط برخط نسبت داده اند. موریس ادعا می کند که دیدگاه آرمان شهری جفرسون درباره یک دموکراسی مبتنی بر همایش های شهری و مشارکت مستقیم عامه پسند در حال تبدیل شدن به واقعیت است» . کمپبل نشان داده که «اعضای پارلمان جدید دارند به اثرات آن برای روش کار خود پی می برند؛ موضوع فقط این نیست که چون محققان از اینترنت استفاده می کنند، کتابخانه ها خالی هستند ؛ فشارهای فیزیکی بر انتشار اطلاعات و ضرورت نزدیکی فیزیکی که نیاز به یک پارلمان مجموعه ای از نمایندگان را به وجود آورده، ممکن است به واسطه قابلیت های اطلاعات و تکنولوژی های ارتباطی جدید در چالش قرار بگیرد. شاید زمان آن باشد که به یک پارلمان مجازی توجه کنیم» رایلی اشاره می کند که «اینترنت باعث تمرکز زدایی قدرت شده است. در دنیای ارتباطات، در حال حاضر افراد درباره این که کدام مسئول و منابع اطلاعاتی را قبول خواهند کرد، حق انتخاب دارند. این موضوع منجر به دموکراتیزه شدن بیشتر دانش، اعطای قدرت به افراد و پتانسیل تعاملات آگاهانه بیشتر بین شهروندان و سازمانها از جمله دولت می شود» . برخی محققان نسبت به چنین پیشگویی های آرمان شهری، دید چندان مثبتی ندارند. نوریس بر اساس مطالعات خود آگاهانه بیشتر بین شهروندان و سازمانها از جمله دولت می شود». نوریس بر اساس مطالعات خود درباره رسانه های جدید در طول انتخابات میان دورهای آمریکا در سال ۱۹۹۸، نتیجه می گیرد که «به نظر می رسد از وب بیشتر برای روش دسترسی به اخبار سنتی استفاده شده است تا یک منبع خبری رادیکال از اطلاعات و ارتباطات غیررسانه ای شده بین شهروندان و رهبران انتخابی خود» ویلهلم بحث می کند که تکنولوژی های جدید اطلاعات و ارتباطات همان گونه که در حال حاضر طراحی و استفاده می شوند، به جای این که پادزهری برای مشکلات دموکراتیک باشند، موانع عظیم بر سر راه کسب نظم و ترتیب اجتماعی انسانی بیشتر در عصر دیجیتال هستند» . هیل و هیوز بر اساس یک مطالعه تحلیلی گسترده، نتیجه گرفتند که «خود شبکه اساسا کلیدی تاریخی که دوره جدید مشارکت سیاسی و دموکراسی عامیانه را روشن می کند نخواهد بود» ولی مردم بر اینترنت تاثیر خواهند گذاشت تا در قالب سیاست های سنتی بگنجد» . چه چیزی باعث چنین تجزیه و تحلیل های عمیقا متفاوتی می گردد؟ پاسخ ساده و سلیس به این صورت است که بگوییم که افراد خوشبین بعضا، بی تجربه و خام هستند و افراد بدبین سرشار از حکمت فاضلانه. برداشت دیگر این است که خوشبین ها سیاست یا شهروندی را نمی شناسند و بنابراین اظهارات تکنوکراتی و جبرگرایانه ای برای دگرگونی مدنی می کنند که در بررسی پیچیدگی چنین تغییراتی به شکست می انجامد. از طرف دیگر، بدبین ها به صورت ناقص، کارکردهای منحصر به فرد رسانه های جدید را بررسی کرده اند و بنابراین از آنها به خاطر شکست در بهبود وضعیت یا جایگزینی با رسانه های سنتی و مدل های نمایندگی انتقاد می کنند، در حالی که دقیقا همان کارکردها که به وسیله رسانه های قدیمی و مدل های دموکراتیک موجود که بر تعهد و حوزه نوآورانه رسانه های جدید تاکید می کنند، انجام نمی شوند. به جای آزمایش نتایج دگرگون شونده تکنولوژی رسانه های جدید، آزمون آنها از دیدگاه عملکردی منحصر به فرد آن و به واسطه در نظر گرفتن این که چگونه به شهروندان اجازه می دهد که با روش های جدید رفتار و مشارکت کنند، مفیدتر است.