من اینگونه توانستم خودرا به مدیر سازمانم ثابت کنم.

11 تیر 1403 - خواندن 4 دقیقه - 1698 بازدید

احساس و باور من بر این موضوع استوار است که در محیط کاری باید روابط متقابل خوب وجود داشته باشد تا منجر به عملکرد خوب و رضایت کارکنان شود تا زمانی که محل کار ما جایی میشود که میتوان منابع مورد نیاز در زندگی را از آنجا بدست آوریم و داشتن تعامل خوب با آن محیط بسیار مهم میگردد. انتظاراتی وجود دارند که رئیس و سازمان به طور کلی از ما دارند و تحقق آنها و شناخت آنها بسیار حیاتی است. برای اینکه رئیسی از کار یک کارمند راضی باشد، کارمند باید وظایف خود را به درستی انجام دهد. این کار همت بالا و عزم راسخ را می طلبد. هوشمندانه کار کردن یکی از عناصر سخت کوشی است که به این معنی است که غیر از انجام عادی وظایف، کارکنان آنها را به طور موثر و فراتر از نقش و وظیفه خود انجام می دهندکه میتوان در نگاهی ریزبینانه آنرا به سمت و سوی رفتار شهروندی سازمانی بکشانیم که به صورت رفتارهای خودجوش در سازمانها و به صورت داوطلبانه فردی و بدون در نظر گرفتن پاداشی برای آن در سیستم کلی سازمان درآمده است.اگر مدیر توانست با نگاهی هوشمندانه فعالیت کارکنان را در محیط بخوبی رصد کند باعث رشد و شکوفایی افراد شده و انگیزه بیشتری را در سیستم کاری آنها تزریق کرده که نه تنها باعث موفقیت آنها در حوزه کاریشان میشود بلکه سازمان را به سمت شکوفایی می کشاند که این مدل تفکری در درون بسیاری از مدیران و رهبران سازمانی حتی دیده هم نمیشود و بی دلیل نیست که هر کسی نمیتواند به عنوان مدیر شناخته شود و با توجه به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده عکس این موضوع در سازمان ها حاکم است و سایه گسترده خود را بر روی اکثر سازمانهای دیگر هم پهن کرده است.درک عمیق این موضوع را به خواننده محترم می سپارم که با نگاهی نقادانه بتواند خود چشم بینای این حقیقت باشد و موشکافانه به تجزیه و تحلیل آن بپردازد.هر سازمانی دارای یک کد اخلاقی است که در آن انتظارات کارکنان به خوبی مشخص شده است. کدها به عنوان تصویر عمومی سازمان عمل می کنند. به اندازه بیانیه های ماموریت و چشم انداز سازمان، اهداف سازمان و به اندازه ادغام بین همتایان محدود است و در تمام طول ها زمان باید رعایت شود.زمان گزارش، زمان حرکت و سیاست های تعریف کننده عملیات در یک کار باید رعایت شود. به غیر از حفظ و رعایت رفتار اخلاقی در کسب و کار که مورد انتظار سازمان است، رعایت اخلاق شخصی نیز مهم است. این اخلاق شامل خوش اخلاقی و فردی با صداقت بالا است.تعامل با رئیس نباید فقط به دفتر کار محدود شود. باید تعاملات دیگری در خارج از دفتر وجود داشته باشد. این بیشتر بخشی از همکاری در فعالیت های اجتماعی است که رئیس در آن نقش دارد، برای مثال در مورد مهمانی های و فعالیت های تیم سازی و ... هنگامی که در این فعالیت ها، تعامل رابطه رئیس و کارمند باید متفاوت و غیر رسمی تر باشد و با تعامل دوستی جایگزین شود که منجر به وفادار بودن و اشتیاق به کار شده و رابطه بین رئیس و کارمندان را بهبود می بخشد.و به این دلیل است که رئیس احساس می کند افرادی در سازمان وجود دارند که می تواند به آنها اعتماد کند. وقتی این اتفاق می افتد، رابطه رئیس و کارکنان تسهیل می شود. یک کارمند پرشور مصمم است که انتظارات کارفرمای خود را برآورده کند و این باعث خوشحالی رئیس می شود و میتواند نقش تسهیل کننده در روابط بین رئیس و کارکنان داشته باشد و بتوانند همگام و همسو با اهداف شرکت حرکت کرده و گامهای موثر تری برای رسیدن به موفقیت های سازمان بردارند.*