نگاهی نو بر اهمیت ارزیابی عملکرد در سازمان

8 تیر 1403 - خواندن 3 دقیقه - 758 بازدید

ارزیابی عملکرد را میتوان بررسی سیستماتیک عملکرد کارکنان به صورت مکتوب در فواصل زمانی معین دانست. و برگزاری مصاحبه های ارزیابی که در آن کارکنان این فرصت را دارند تا در مورد مسائل عملکرد گذشته، حال و آینده به صورت انفرادی، معمولا با مدیر مستقیم خود صحبت کنند. ارزیابی عملکرد یک رویکرد سیستماتیک را برای تکمیل سازمانها در فرآیندهای جاری ارزیابی کارکنان خود اعمال می کندو طیف کاملی از کارکنان سازمان ها را در بر می گیرد. رویه های گذشته ارزیابی عملکرد را به مدیران و سرپرستان محدود می کرد. با این حال، شواهد فعلی وجود دارد که بیشتر سازمان ها در حال گسترش طرح های ارزیابی عملکرد هستند تا نه تنها کارکنان دفتری، بلکه سایر کارکنان را نیز در بر گیرند. سازمان ها در بخش خصوصی و دولتی نیز طرح های ارزیابی عملکرد را برای پوشش رده های بالاتر سازمان ها و شامل مدیران گسترش می دهند که در سازمان ها اهداف متعددی را برآورده می کنند. این مهم از این جهت است که می توان به چندین هدف دست یافت. برای همه در سازمان، به ویژه تصمیم گیرندگان سازمان، آگاهی کامل از اهداف دقیق سیستم ارزیابی عملکرد و اولویت های خاص در این اهداف مهم است.ارزیابی عملکرد در سازمانها به شناسایی نیازهای آموزشی و توسعه کارگران کمک می کند. بدون طرح های ارزیابی در سازمان ها، به طور دقیق در سازمان ها شناسایی نمی شوند.علاوه بر این، ارزیابی عملکرد کارکنان، بازخوردی را در مورد عملکرد شغلی به آنها ارائه می دهد و در نتیجه زمینه ای برای بهبود و توسعه ایجاد می کند. که در سازمان ها با انگیزه کارکنان ارتباط مستقیم دارد و به این دلیل است که برخی از مولفه های حیاتی راهبردهای موثر انگیزش را ارائه می دهد.سازمان ها از طیف گسترده ای از تکنیک ها و معیارها برای ارزیابی عملکرد کارکنان خود استفاده می کنند. سازمان ها در هر دو بخش دولتی و خصوصی اطمینان حاصل می کنند که روش های ارزیابی مناسب و موثر را برای ارزیابی کارکنان خود اتخاذ می کنند. به عنوان مثال، اکثر سازمان ها عملکرد را در مقابل اهدافی که آن سازمان ها از پیش تعیین کرده اند بررسی می کنند. این از فلسفه مدیریت بر اساس اهداف سرچشمه می گیرد.سازمان ها اطمینان حاصل می کنند که این اهداف مشخص و قابل اندازه گیری هستند و برای کارکنان چالش برانگیز هستند، هرچند قابل دستیابی هستند. این امر سازمان ها را تشویق به تعیین اهداف موثری کرده است که مشارکت قابل توجه کارکنان را در فرآیند تعیین اهداف سازمانی تضمین می کند. هدف گذاری مشترک در سازمان ها منجر به افزایش احساس تعهد کارکنان برای دستیابی به اهدافی شده است که به طور مشترک بر سر آنها توافق شده است.