وصف تغییر سطح آگاهی در مورد خود در دسته بندی غزل های دیوان شمس

3 تیر 1403 - خواندن 2 دقیقه - 266 بازدید



[مولانا جلال الدین محمد بلخی]

غزل 732

1- دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود

در هم افتادیم زیرا روز گیراگیر بود

2- عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما

در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود

3- در شکار بیدلان صد دیده جان دام بود

وز کمان عشق پران صد هزاران تیر بود

4- آهوی می تاخت آن جا بر مثال اژدها

بر شمار خاک شیران پیش او نخجیر بود

5- دیدم آن جا پیرمردی طرفه ای روحانیی

چشم او چون طشت خون و موی او چون شیر بود

6- دیدم آن آهو به ناگه جانب آن پیر تاخت

چرخ ها از هم جدا شد گوییا تزویر بود

7- کاسه خورشید و مه از عربده درهم شکست

چونک ساغرهای مستان نیک با توفیر بود

8- روح قدسی را بپرسیدم از آن احوال گفت

بیخودم من می ندانم فتنه آن پیر بود

9- شمس تبریزی تو دانی حالت مستان خویش

بی دل و دستم خداوندا اگر تقصیر بود

***

[یزدانپناه عسکری]

2- سطح آگاهی تغییر کرده . 3- تغییر سطح آگاهی و تغییر مکان ادراک قلبی و تعقل قلبی . 6- برگشتن به ادراک اولیه، عرفا به دلیل دست یافتن به تغییرات سطح آگاهی و رسیدن به اشراق ، تجارب مختلفی از ادراک دارند