وصف تغییر سطح آگاهی در مورد خود در دسته بندی غزل های دیوان شمس

[مولانا جلال الدین محمد بلخی]
غزل 732
1- دی میان عاشقان ساقی و مطرب میر بود
در هم افتادیم زیرا روز گیراگیر بود
2- عقل باتدبیر آمد در میان جوش ما
در چنان آتش چه جای عقل یا تدبیر بود
3- در شکار بیدلان صد دیده جان دام بود
وز کمان عشق پران صد هزاران تیر بود
4- آهوی می تاخت آن جا بر مثال اژدها
بر شمار خاک شیران پیش او نخجیر بود
5- دیدم آن جا پیرمردی طرفه ای روحانیی
چشم او چون طشت خون و موی او چون شیر بود
6- دیدم آن آهو به ناگه جانب آن پیر تاخت
چرخ ها از هم جدا شد گوییا تزویر بود
7- کاسه خورشید و مه از عربده درهم شکست
چونک ساغرهای مستان نیک با توفیر بود
8- روح قدسی را بپرسیدم از آن احوال گفت
بیخودم من می ندانم فتنه آن پیر بود
9- شمس تبریزی تو دانی حالت مستان خویش
بی دل و دستم خداوندا اگر تقصیر بود
***
[یزدانپناه عسکری]
2- سطح آگاهی تغییر کرده . 3- تغییر سطح آگاهی و تغییر مکان ادراک قلبی و تعقل قلبی . 6- برگشتن به ادراک اولیه، عرفا به دلیل دست یافتن به تغییرات سطح آگاهی و رسیدن به اشراق ، تجارب مختلفی از ادراک دارند